به بهانه ی شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها(2)

می خواستم غم های فاطمه سلام الله علیها را در سوگ پدر و سیلی ستم و تازیانه کینه و عداوت و ناله های جانکاه دخت رسول خدا صلی الله علیه وآله و اندوه جهانسوز علی علیه السلام و نامردمی های دشمنان و ستم ستمگران و هجوم اهریمنان به خانه ی وحی و نادیده گرفتن پیمان غدیر و افشای چهره ی روبه سفتانِ سقیفه و محروم کردن دخت پیامبر از فدک را به تصویر بکشم اما مگر قلم توان نوشتن دارد؟
می خواستم از کسانی بنویسم که فرمایش و سفارش رسول خدا صلی الله علیه وآله را نا دیده گرفتند که درب خانه فاطمه را درب خانه خود» می‌دانست و «هتک آن را هتک خود اعلام کرد».
پس چرا فاطمه سلام الله علیها و خانه ی او را هتک کردند و حریم الهی شکسته شد و حق علی علیه السلام و همسر گرامی اش را نا دیده گرفتند؟
آیا غیر از این بود که می خواستند بر خلاف بیعتی که با رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در غدیر خم کرده بودند، خلافت را از مسیر اصلی خود خارج کنند و آن را غصب نمایند؟
همه ی اقداماتِ عجولانه و بی ادبانه ی عواملِ به اصطلاح خلیفه (هجوم به خانه مولا و آتش زدن درب خانه، جسارت به دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله و خارج کردن به زور امیرالمؤمنین از خانه برای بیعت، با هدفِ مشروعیت بخشیدن به تصمیم سقیفه و نا دیده گرفتنِ بیعت در غدیر و پیمان شکنی جماعت عهد شکن بود.
شهادت غریبانه و مظلومانه حضرت فاطمه سلام الله علیها بر همه ی مسلمانان به ویژه شیعیان و دوستداران اهلبت تسلیت باد

به بهانه ی شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها(1)

پیش از فتح کلام سلام و عرض ادب می کنیم به فاطمه سلام الله علیها بنت الهدا، دخت نبی مکرم اسلام حضرت محمد صل الله عليه وسلم
قلم با همه ی نا توانی اش می خواهد در باره حضرت فاطمه سلام الله علیها بنویسد در باره بانویی که مایه و سرمایه ی پدرش رسول خدا(ص) است
در باره دختر نازدانه ای که هر صبحگاه و شامگاه شکوفه های لبخند را به پدر عرضه می کرد و دلخوشی های پدر بود
دختر با شرافتی که پدر در وصفش فرمود: اگر همه نیكی‌ها و خوبی‌ها و ارزش‌های عالم به صورت یك شخص در آید، آن شخص فاطمه(سلام الله علیها ) است،
بانوی بزرگواری که اگر نبود راه انبیاء الهی ابتر می ماند
همان فاطمه ای که جمیع خصلت های نکو را که از پدر به ارث برد به عنوان میراث گران بها برای فرزندان خود گذاشت تا انسان هایی چون امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در جامعه ی اسلامی تاریخ ساز شوند
فاطمه سلام الله علیها فرزند رسول خدا (ص) و همسر امیر مؤمنان علی علیه السلام و مادر سروران اهل بهشت حسن و حسین است حضرتش گر چه نزد آسمانیان و فرشتگان و مقربان، حرمت ویژ دارند و به وجود حضرت غبطه می خورند اما نزد زمین یان از چنین حرمتی بر خوردار نیستند زیرا قدر نشناسان و دنیا طلبان و حسودان و غاصبان، بارها حرمتش را شکستند و بر آن حضرت و فرزندانش جفاها کردند
فاطمه قلب پدر است جان اوست هرکس فاطمه را بیازارد او را آزده است اما کسی به قلب پیامبر (ص) و میوه و ثمره ی جان او توجه و اعتنا نکرد...
ادامه دارد

«روز جمعه عکس های یادگار و حسرت ماندگار»

شب و روز جمعه که از راه می رسند دو باره عکس هایی را که با هم به یادگار گرفته بودیم با افسوس نگاهشان می کنیم
افسوس که چرا بیشتر با هم نگفتیم و نخندیدیم
افسوس که عزیزمان به امید بر گشتن به خانه ما را ترک کرد ولی رفت و هر گز باز نگشت
افسوس که دوستش داشتیم ولی دردش را درک نکردیم
افسوس که بجای مأنوس و همدم شدن با او با غم هایش تنهایش گذاشتیم
افسوس که برای رفتن شان و برای این حجم از دلتنگی و غم فراق برنامه ریزی نکرده بودیم
افسوس که پیامک های حضرت عزرائیل(ع) را نخواندیم و حتی باز نکردیم
افسوس وقتی پیامک عزرائیل را باز کردیم که گره کفن عزیزمان را داخل قبر باز کردند او نوشته بود پدر و مادر و دوستان و همسایگانت قبض روح شدند اندکی مانده تا نوبت به تو برسد مرض ها و درد ها پیامک های من بودند که به آن ها بی توجهی کردی تا دیر نشده در رفتار و گفتارت تجدید نظر کن
از مردم حلالیت بخواه و تا زنده ای از بابت حق الناس رضایت نامه تهیه کن چون وقتی من به سراغت بیایم امکان توصیه و وصیت و خواهش نخواهی داشت...
نکته: انسان به محض اینکه از دنیا می رود فقیرترین می شود از این رو محتاج دعا و خیرات زنده ها هستند رفتگان را از یاد نبریم
جهتِ شادی روح تک تک رفتگان مان فاتحه و صلوات تقدیم کنیم.
رحم الله من قرا الفاتحه مع الصلوات
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد🌺

ادامه دارد+

«روز جمعه عکس های یادگار و حسرت ماندگار»

شب و روز جمعه که از راه می رسند دو باره عکس هایی را که با هم به یادگار گرفته بودیم با افسوس نگاهشان می کنیم
افسوس که چرا بیشتر با هم نگفتیم و نخندیدیم
افسوس که عزیزمان به امید بر گشتن به خانه ما را ترک کرد ولی رفت و هر گز باز نگشت
افسوس که دوستش داشتیم ولی دردش را درک نکردیم
افسوس که بجای مأنوس و همدم شدن با او با غم هایش تنهایش گذاشتیم
افسوس که برای رفتن شان و برای این حجم از دلتنگی و غم فراق برنامه ریزی نکرده بودیم
افسوس که پیامک های حضرت عزرائیل(ع) را نخواندیم و حتی باز نکردیم
افسوس وقتی پیامک عزرائیل را باز کردیم که گره کفن عزیزمان را داخل قبر باز کردند او نوشته بود پدر و مادر و دوستان و همسایگانت قبض روح شدند اندکی مانده تا نوبت به تو برسد مرض ها و درد ها پیامک های من بودند که به آن ها بی توجهی کردی تا دیر نشده در رفتار و گفتارت تجدید نظر کن
از مردم حلالیت بخواه و تا زنده ای از بابت حق الناس رضایت نامه تهیه کن چون وقتی من به سراغت بیایم امکان توصیه و وصیت و خواهش نخواهی داشت...
نکته: انسان به محض اینکه از دنیا می رود فقیرترین می شود از این رو محتاج دعا و خیرات زنده ها هستند رفتگان را از یاد نبریم
جهتِ شادی روح تک تک رفتگان مان فاتحه و صلوات تقدیم کنیم.
رحم الله من قرا الفاتحه مع الصلوات
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد🌺

ولادت با سعادتِ  حضرت زینب(سلام الله علیها

امروز سالروز ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار است بی شک کسی می تواند رنج و اجر پرستاران را درک کند که خودش پرستاری کرده باشد و چه کسی پرستارتر از حضرت زینب؟
پرستاران که به این روز مفتخر شده اند نیز می دانند زینب دُر گران بها و دریایی از مهر و عشق عاطفه است و چه خوب است پرستاران، صبر و طاقت در سختی ها را از آن بانوی بزرگوار بیاموزند
آری امروز روز ولادت دُر دانه ی زهرای اطهر است بانویی که در عفت و متانت و شجاعت و فتوت و شکوه و ایثار، زبانزد خاص و عام و حتی دشمنان است
زیتب(س) به صبر معنا داد و شجاعانه زیبایی صحنه ی کربلا را با نگاه زیبای خویش به تصویر کشید و پیامبر واقعه ی عاشورا لقب گرفت
بانوی بزرگواری که در اوج اسارت به همه ی انسان ها درس آزادگی و مردانگی و عزت آموخت
شیر زنی که کوه باید از او صلابت و شجاعان ، شجاعت آموزند کسی که مجلس بزم عبیدالله را به تمسخر گرفت و در جواب نیش و کنایه ی آن خدا نشناس فرمود «ما رأیتُ الّا جمیلاً»
امروز به مناسبت سالروز ولادت حضرت زینب (س) روز پرستار نام گرفته یعنی نام پرستار عجین شده با لبخندِ مهربانی وعاطفه و صداقت و خدمتِ بی منت و شور و عشق و انسانیت و مجاهدت های عاشقانه آن حضرت
میلاد حضرتِ زینب کبری سلام الله علیها الگوی حیا و عفت و فداکاری برسفیران سلامت،فرشتگان مهربانی، دادرس دردها و پریشانی ها، پرستاران فداکار و همه ی زنان و امت اسلامی مبارک.

واقعه غدیر و حادثه عاشورا(5)

یزید عامل اصلی به شهادت رساندن امام (ع)
یزید پس از شهادت امام حسین(ع) ابن زیاد را لعنت کرد اما...
یزید در نامه هایش به ولید بن عتبه می نویسد: وقتی نامه به دست تو رسید حسین را نزد خود حاضر کن و از او برای خلافت من بیعت بگیر اگر از بیعت خود داری کرد او را به قتل برسان و سرش را براي من بفرست
یزیدِ کلافه شده می داند بیعت مردم مدینه بدون بیعت حسین(ع) هیچ مبنا و ارزشی ندارد از این رو همه ی افکارش را متوجه رجال سیاسی و در رأس همه متوجه بزرگ مردی کرده است که می داند نزد خدا و پیامبرش محبوبیت خاصی دارد وقتی امام(ع) از تصمیم یزید آگاه می شود ترجیح می دهد مدینه را به قصد مکه و خانه ی خدا ترک کند ولی پیش از خروج به زیارت قبر مطهر جدش ییامبر صـلی الله علیه و آله می روند امام در سجده ی نمازشان اشک ریزان با خدای خود صحبت می کنند خدایا! تو می دانی که من براي اصـلاح امت جّدم قیام می کنم. من براي زنده کردن امر به معروف و نهی از منکر، آماده ام تا جانم را فدا کنم. یزید می خواهد دین تو را نابود کند تا هیچ اثري از آن باقی نماند.
صحنه و لحظه ی خدا حافظی امام و یارانش با عمه ها و ام سلمه و دیگر اقوام و خویشان بسیار غم انگیز است
امام (ع) مدینه را ترک می کنند و وارد مکه می شوند ولی پس از اقامت کوتاه در مکه بنا به درخواست های مکرر اهل عراق و کوفه آهنگ خروج از مکه را اعلام می فرمایند حال تصور کنید آن همه زائر خانه خدا دلیل خروج نابهنگام امام را از هم می پرسند...
ادامه دارد

واقعه غدیر و حادثه عاشورا(4)

یزید نخستین خلیفه مورورثی
همان مردمی که در ابتدا برای جانشینی یزید ساز مخالف کوک می کردند وقتی طلاهای سرخ را در دستان خود دیدند فریاد وفا داری سر دادند یزید به مردم وعده ی پول و مال فراوان می دهد مردم نیز از سخنان یزید استقبال می کنند فضای مسجد پر می شود از شعار الله و اکبر و ابراز آمادگی اما مشکل یزید مردم شام نیست که با تطمیع و تهدید بتوان آرام شان کرد اصلی ترین مانع و مشکل یزید امام حسین (ع) فرزند زهرای اطهر است با او چه کند؟ یزید خوب می داند که پدرش معاویه نتوانست حسین(ع) را برای بیعت متقاعد کند پس او هم نمی تواند ولی دست روی دست نمی گذارد و نامه ای با این مضمون برای ولید بن عتبه ارسال می کند
از یزید به امیر مدینه : آگاه باش که پدرم معاویه، از دنیا رفت. او رهبري مسـلمانان را به من سپرده است. وقتی نامه به دست تو رسید حسین را نزد خود حاضر کن و از او براي خلافت من بیعت بگیر اگر از بیعت خودداري کرد او را به قتل برسان و سرش را براي من بفرست
یزیـد دسـتور می دهـد قبل از اینکه خبر مرگ معاویه به مـدینه برسـد، نامه ی او به دست حاکم مـدینه رسـیده باشد. او این چنین برنامه ریزي کرده است تا امام حسـین علیه السـلام را غافلگیر کنـد. او می دانـد که اگر خبر فوت معاویه به مـدینه برسد دیگر
نخواهد توانست به این آسانی به امام حسین علیه السلام دسترسی پیدا کند...
ادامه دارد

واقعه غدیر و حادثه عاشورا(3)

یزید نخستین خلیفه مورورثی
تلاش معاویه برای متقاعد کردن مردم بلاد مؤثر واقع شد و فرزند بی لیاقتش را بر خلاف تعهدی که به امام حسن(ع) داده بود جانشین خود کرد با این حال وقتی آثار مرگ را مشاهده کرد زیر لب با خود حرف می زد
کـاش براي رسـیدن به ریاست دنیا، این قـدر تلاش نمی کردم!کاش،کاش و کاش
معاویه سراغ پسرش یزید را می گیرد می گویند او به سفر رفته است دستور می دهد نامه ای برای وی بنویسند تا هر چه زودتر بر گردد معاویه می خواهد در آخرین لحظه های عمرش یزید را ببیند شاید حرف های مهمی با او دارد اما آرزوی دیدن تنها پسرش را به گور می برد یزید سه روز پس از خاکسپاری پدرش وارد شهر می شود کنار قبر پدرش نماز می خواند ولی نا آرام است
اکنون سه روز از مرگ معاویه گذشته یزید دستور می دهد همه مردم، در مسجد بزرگ شهر جمع شوند.
پس از ساعتی، مسـجد پر از جمعیت می شود. همه مردم براي شـنیدن ا ّولین سخنرانی یزید آمده اند. یزید در حالی که خود را بسـیار غمناك نشان می دهـد، بر بالاي منبر می رود و چنین می گویـد: »ای مردم! من می خواهم دین خـدا را یاري کنم و می دانم شـما، مردم خوب و شـریفی هستید. من خواب دیدم میان من و مردم عراق، رودی از خون جریان دارد. آگاه باشید به زودي بین من و مردم عراق، جنگ بزرگی آغاز خواهد شد عده اي فریاد می زنند: »اي یزید! ما همه، سرباز تو هستیم، ما با همان شمشیرهایی که در صفین به جنگ مردم عراق رفتیم، در خدمت تو هستیم«. یزید با شنیدن این سخنان با دست، به مأموران خود و کیسه های طلا اشاره می کند و دستور می دهد به هر کسی که در مسجد است، از این طلاها بدهید...
ادامه دارد

واقعه غدیر و حادثه عاشورا(2)

از غدیر تا سقیفه و عاشورا
توده ی مردم به ویژه آن هایی که در غدیر شاهد بیعت و تبریک و تهنیت به امیرالمؤمنین علی (ع) بودند هر گز تصور نمی کردند عهد و پیمان غدیر به فاصله ی اندکی در سقیفه شکسته و زیر پا گذاشته شودو نیت ها و اهداف بزرگان و نامداران هویدا و آشکار گردد در سقیفه نه تنها تصمیم به کنار گذاشتن و خانه نشینی مولا علی (ع) گرفتند که سب کردن مولا ثواب دنیوی و اخروی داشت
ثمره ی دانه ی تلخی که در سقیفه کاشتند روی کار آمدن معاویه شد معاویه سال ها بنام جانشین پیغمبر با مردم سخن گفت او که به قول خودش عمامه ی پیامبر را بر سر و ردای حضرت را در بر داشت دشمنی با خاندان پیامبر(ص) و آل علی (ع) را انکار نمی کرد وی سال ها مردم شام و دیگر بلاد را اغفال و به عنوان خلیفه و زمامدار، شاهانه سلطنت کرد او به سلطنت و زمامداری خود قناعت نکرد و به نقل تاریخ هفت سال مردم را برای پذیرش بیعت با پسرش یزید تحت فشار قرار داد ولی او بهتر از هر کسی می دانست مسیر بیعت گرفتن برای یزید بدنام چندان هم هموار نیست از این رو پیش از هر چیز باید موانع را از سر راه بر دارد اما چه کسی است که نداند مانع اصلی امام حسین (ع) است البته دیگران هم مزاحم راه او بودند ولی چون معاویه اهل تطمیع و تهدید بود بر آن ها فائق آمد حتی مردم شهرها را با بذل و بخشش و فریب و نیرنگ و تطمیع و تهدید وادار به بیعت کرد تا جایی تنها 4 نفر در مدینه از بیعت با یزید خود داری کردند...
ادامه دارد

واقعه غدیر و حادثه عاشورا(1)

برای شناخت دلیل حادثه ی غم انگیز عاشورا باید واقعه غدیر را دنبال کرد و سری به سقیفه زد که بی تردید ریشه عاشورا یا سرِ مار در این دو جا خودنمایی می کند
شاید از نگاه خیلی ها به خصوص غافلین و به خواب رفتگان، ارتباط غدیر و عاشورا بی ربط باشد که همان ها نیز چون به خلوت می روند خود فکر دیگر می کنند
تاریخ گواهی می دهد ریشه عاشورا به غدیر گره خورده است همانطور که ریشه سقیفه نیز در غدیر است جایی که بیعت کردند ولی در سقیفه پیمان شکستند
مظلومیت خاندان رسالت از غدیر آغاز می شود مگر در سقیفه چند نفر به پشتیبانی مولا علی(ع) بر خاستند؟بیشتر کسانی که در غدیر شاهد و ناظر انتخاب علی(ع) به جانشینی رسول خدا(ص) بودند درسقیفه سکوت کردند و یا رأی مخالف دادند همین اتفاق در کوفه و واقعه ی جانسوز عاشورا به شکل دیگری رخ داد.
بخواهیم یا نخواهیم حادثه عاشورا ریشه در غفلت غدیر دارد
وقتی رویداد غدیر نا دیده گرفته شد منحرفین به خود اجازه دادند جانشین بر حق پیامبر خدا(ص) را خانه نشین و از حق طبیعی و الهی خود محروم کنند وقتی واقعه غدیر فراموش شد به نقل تاریخ بر گونه دختر پیامبر(ص) سیلی زدند آن سیلی مقدمه و به قول امروزی ها تست کردن حساسیت مردم زمان بود تا ببینند آیا حساسیت زدایی جواب داده است که دیدند خوب هم جواب داده است...
ادامه دارد

سلام بر مولا اميرالمومنين عليه السلام

سلام بر واقعه ی غدیر جایی که به قضاوتِ تاریخ،روز هیجدهم ذی الحجه 5 ساعت پس از طلوع خورشید ،کاروانِ از حج بر گشته خسته و تشنه در دل آفتاب سوزان به راه خود ادامه می دهد اما گویی نمی داند قرار است اتفاق بزرگی در این قطعه از زمین رخ دهد اتفاقی که آبگیر و برکه ی نا آشنای غدیر را برای همیشه در تاریخ جاودانه خواهد کرد
آری اینجا غدیر است مکان و روز شکوفایی ولایت در قاموس خلقت و تفکر و نشانه ی راه و تداوم خط نبوت
سلام بر غدیر سر آغاز رسالتِ آسمانی تمام پیامبران
سلام بر غدیر مهم‏ترین رویداد تاریخى عصر پیامبر اکرم (ص)
سلام بر غدیر بی منتهای جاودانه،
سلام بر غدیر بالاترين و والاترين رخداد تاریخ
سلام بر غدیر زنجیره ی تداوم ایمان
سلام بر غدیر و لحظه های هیجان و حیات
سلام بر غدیر شکوه تاریخ
سلام بر غدیر روز شکوفایی ولایت در قاموس خلقت
سلام بر غدیر اتمام حجت بر مردم
سلام بر غدیر چراغ و نشانه ی راه
سلام بر غدیر تلاوت آیه های رهایی بشر
سلام بر غدیر جانمایه ی اعتلای بشریت
سلام بر غدیر روز اکمال دین و رضایت پروردگار
سلام بر غدیر، فرودگاه موکبِ مقدس پیامبر خدا
سلام بر غدیر، قرارگاه فرماندهی سپاه توحید
سلام بر غدیر، راوی شور و شادمانی و شگفتی و سرور
سلام بر غدیر، بهار خجسته و لحظه زیبای شگفت انگیزِ واقعه بزرگ 18 ذیحجه
سلام بر غدیر، روز شکوفایی ولایت در قاموس خلقت
سلام بر غدیر روز انتصاب و بیعت و پیمان با ولایت و امامت («مَن کنتُ مولاه فعلی مولاه)
سلام بر غدیر و مولا اميرالمومنين علی عليه السلام

به بهانه ی ولادت با سعادت امام هادی(ع)

وقتی اراده کردم در باره ی امام هادی بنویسم از خود پرسیدم چرا به عنوان شیعه 12 امامی شناخت چندانی از علم و سیره و زندگی و کلام و مرام و اخلاق و هدفِ امامان خودمان نداریم؟
اینکه بدانیم امام هادی یا امام علی النقی علیه السلام دهمین امام است و مدت 34 سال امامت امت را به عهده داشته اند خوب است ولی وقتی از علومی که حضرت امام هادی علیه السلام به آن ها آگاهی داشته اند هیچ ندانیم و از زیارت «جامعه کبیره» که زیارت اکمل و احسن و خلاصه اعتقادات ولایی شیعیان و ناب ترین معرفت شناسی برای عوام و عالم است بی معرفت باشیم حفظ کردن سلسله نام ها حتی در گودال قبر هم سودی نمی بخشند.
به خاطر دارم هر وقت بزرگانِ روستا مردم را دعوت به ذکر صلوات می کردند می گفتند: قبر امام هشتم را با »معرفت» زیارت کنی صلوات بفرست. فرق است بین معرفت و شناخت و فهمیدن و دانستن، شناخت ریشه است و مابقی شاخه.
از فرمایشات امام علی‌النقی علیه السلام است:
بهتر از نیکی، نیکوکار است
و زیباتر از زیبایی، گوینده ی آن
و برتر از علم، حامل آن
و بدتر از بدی، عامل آن
و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.
به امید شناخت و آگاهی بیشتر و عمل و تغییر کردن و الگو قرار دادن شیوه و سیره و اخلاق حضرت امام هادی علیه السلام
ولادت دهمین پیشوای هدایت، اختر آسمان امامت و ولایت، مشعل فروزان امت ، حضرت امام علی نقی (ع) بر شما و شیعیان جهان مبارکباد.

عید قربان و قربانی  کردنِ تعلقات

هر کس تعلقاتی دارد که مایه فخر برون و شادی درون اوست
یکی از مهمترین تعلقات فرزند است انسان ها فرزند را مایه روشنایی چشم و امید و جگر گوشه می دانند از این رو خار را درچشم خود می بینند ولی در پای فرزندشان هر گز، با این نگاه و در یک لحظه به ابراهیم پیامبرعلیه السلام فکر کنیم که باید به فرمان خداوند کارد بر حلقوم پسرش بکشد و خود شاهد در خون غلتیدن او باشد.
بنده خدایی حکایت حضرت ابراهیم پیامبر را که شنید کاردش را تیز کرد تا با کشتن یکی از تعلقاتش گلوی گوسفند بیچاره را پاره کند اما ظریفی گفت: رها کن زبان بسته را که هر کس باید چون ابراهیم پیامبر (ع) ابتدا تعلقاتِ درونش را بکشد و خود را از قید و بند زنجیرهایی که بر دست و پای خویش بسته آزاد کند زیرا انسان تا از«بند» نرَهَد نمی تواندبه مقام بندگی برسد
تو هنوز در بندِ تعلقاتِ اعتباریِ نام و نان و میز و مقام و منصب و مرکب و شوکت و خدم و حشم و فرزند هستی تو اسماعیل های فراوانی داری
البته هر کس اسماعیلی دارد که برای او عزیز است
ابراهیم پیامبر(ع) هم دل بسته ی فرزندش اسماعیل است نگاه به فرزند خستگی را از او دور می کند ابراهیم با بودن اسماعیل روزهای خوشی دارد تا این که در عالم خواب به او امر می شود باید همان پسری را که به او عشق می ورزد و از جان عزیزترش می داند کارد بر حلقش فرو کند گلویش را ببرد و دست و پا زدن و در خون غلتیدنش را با چشم هایش ببیند!
آری ابراهیم!تو باید فرزندت را در راه خدا قربانی کنی!
ابراهیم نمی تواند باور کند ولی پیام دو باره و سه باره تکرار می شود حال نوبت ابراهیم است که تصمیم بگیرد
نبرد با نفس اماره و پاره کردن زنجیرهای تعلقات و وابستگی های دنیوی و مادی و رهایی از زندان های مال پرستی و دنیاطلبی آسان نیست ولی ابراهیم، خلیل الله است و خوب می داند سر بریدن فرزند در مقابل تسلیم و سر سپردگی و عشق و بندگیِ پروردگارش ناچیز است
سرانجام ابراهیم پیامبر(ع) مهر پدری را گسست و زنجیر تعلق و وابستگی را پاره کرد و کارد بر گلوی فرزند دلبند و پاره تن و جگر گوشه اش کشید اما کارد، اذن بریدن نداشت در چنین روزی اراده و تسلیم پدر و نازکی حلق اسماعیل (ع) پیروزِ زمون و امتحان بزرگ شدند و ابراهیم به مقام بلند و ارجمند بندگیِ خدا نایل شد و امروز عید قربان نام گرفت.
عید سعید قربان عید فدا کاری و ایثار و کرامت انسانی و ایثار و اخلاص و عشق و وارستگی بر شما مبارک باد.

سلام بر عرفات میعادگاه توبه

و سلام بر روز پر فضیلتِ عرفه
روزی که گنه کار با اعتراف و اقرار به گناه نزد حق تعالی،آمرزیده می شود و کلید سعادت را دریافت می دارد
روزی که آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است
سلام بر عرفات سرزمینِ مقدسی که عبادت‌گاه بسیاری از انبیا و اولیای الهی بوده و گناهی در آن انجام نشده است.
بدیهی است دعا در برخی زمین ها و زمان ها و مکان ها و اوقاتِ ثواب و فضیلت ها خاص و ویژه دارند
معمولا" قسمت ویژه ای از هر مجموعه، برتری و ارزش بیشتری در مقایسه با سایر اجزاء آن مجموعه دارد،
مثلا از یک مجلس صدر آن،
از میان گل ها گل سرخ،
از میان پرندگان طاووس،
از میان الماس ها کوه نور،
ازمیان سدها سد ذوالقرنین،
از میان خانه ها کعبه
از میان سیارات که بر گرد خورشید جهان ما می گردندزمین،
از میان شب ها،شب قدر
از میان باغ ها بهشت
از میان آفرینش و خلقتِ موجودات، انسان
از میان اجزاء بدن،سر
از میان راه ها، راه راست
از میان لقمه ها،حلال
و از میان روزها عرفه است که گنه کار با اعتراف و اقرار به گناه نزد حق تعالی،آمرزیده می شود و کلید سعادت را دریافت می دارد
روز عرفه؛روز بارش اشک و شوق و اشتیاق
روز امید به رحمت پروردگار
روز نیایش و دعا و توسل و خواستن
روز طاعت و عبادت و بندگی
روز زدودن زنگارهای قلب
روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک
روز معرفت و شناخت
و روز دل بریدن و دلدادگی و توبه و استغفار بر شما و همه ی جویندگاه راه سعادت و بندگی مبارک باد

فضیلت دعا و استغفار شب عرفه

دعا و نیایش در همه ی زمین ها و زمان ها و مکان ها نکوست ولی استغفار و طلب کردن در مکانِ عشق و صفا و شب و روز عرفه دگر است
سلام بر عرفه آموزشگاه بزرگ، جایی که جبرئیل (ع) مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع)‌آموخت
سلام بر عرفه جایگاه و سر زمینِ اعتراف به گناه نزد حضرت باریتعالی است
عرفات محل کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) و مکانِ گریه و اشک و توبه حضرت آدم (ع) است ( ظلمت نفسی)
سلام بر عرفه و آخرین خطبه پیامبر رحمت حضرت ختمی مرتبت (ص) که فرمودند: اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين مكان ملاقات نكنم. شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند
اي مردم!
به شما سفارش مي كنم به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانت هاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.
من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.
عرفه روزی است که می تواند بهانه ای باشد برای شناختِ عترت و تشخیصِ راه از چاه و پی بردن به معرفت خود و خدای خود و چنگ زدن به دامان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) تا بیش از این نلغزیم و گروگان افکار و اعمال بد خود نباشیم ان شاءالله

جمعه یعنی یاد کن از رفتگان

با اینکه برای زیارت اهل قبور به روزهای دیگری هم سفارش شده ولی عموم بر این باروند که شب و روز جمعه متفاوت است و ثواب بیشتری دارد اما نقطه مشترک همه ی مردم خیرات است که هر کس می خواهد با شیرین کردنِ کام دیگری امواتش را به آرامش برساند که بسیار نکوست اما کمتر به این فکر می کنیم که اعمال و رفتار ما صدقهی خدا پسندانه ای است که می تواند به مراتب بهتر از توزیع شکلات و خرما نجاتبخش مسافر بی باز گشت مان باشد صدقه بسیار جامع است و تنها مقداری پول خرد دادن به فقیر نیست
روایت شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
هر روز که آفتاب طلوع می کند،برهر مفصل بدن انسان،صدقه ای لازم است؛
اگر بین دو نفر به عدالت حکم کنی، صدقه است،
اگر به کسی کمک کنی که بر مرکبش سوار شود یا بارش را برایش روی مرکب بگذاری، صدقه است،
سخن نیکو گفتن صدقه است.
در هر قدمی که برای نماز برمی داری صدقه است،
اگر خار و خاشاک (یا چیزی که موجب اذیت و آزار عابران است) از سر راه برداری صدقه است.
و نیز روایت است که پیامبر(ص)فرمود بدن هر فرد از فرزندان آدم از سیصد و شصت مفصل آفریده شده است و هرکس به تعداد 360 مرتبه تکبیر و تحمید و تهلیل و تسبیح خداوند را به جای آورد و از او آمرزش بخواهد یا امر به معروف و نهی از منکر نماید در حالی آفتاب غروب می کند و یا عمرش تمام می شود که او خود را از آتش جهنم دور کرده است.
بیاییم با گذشت و بخشیدن و کلام شیرین و دستگیری و خوشخویی و خوشرویی و خوشگویی موجب آمرزش و دعا برای عزیزان مان شویم.

تهمت بارِ به ظاهر سبک ولی سنگین (3)

نقل یک حکایت پند آموز
برخی با نگاه حسادت و به قصدِ از چشم انداختن و تخریبِ دیگران هر کار خیری را به بدی و شر قضاوت می کنند برخی هم کارشان شایع سازی است شور بختانه این روسیاهان مستمع و شنونده ی تهمت را نیز با خود به آتش می برند
حکایت
روزی مردی نزد عارف بزرگی رفت و گفت؛چند ماهی است در فلان محل خانه ای گرفته ام روبروی خانه ما مادر و دختری زندگی می کنند که هر روز و گاهی هم شب مردان متفاوتى آنجا رفت و آمد دارند بگونه ای که تحمل این وضع برای من دشوار شده!
عارف گفت: شايد اقوام باشند؛
مرد گفت: نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت مي آیند و بعدازساعتى ميروند.
عارف گفت: کیسه ای تهیه کن به تعداد آدم هایی که وارد آن خانه می شوند سنگ داخل آن بینداز و بعد از چندماه کیسه با سنگ هایش را برایم بیاور تا گناهان آن ها را وزن و سنجش کنم.
مرد با خوشحالی پذیرفت اما وقتی بعد از چند ماه خواست کیسه را نزد عارف ببرد سنگین بود به عارف گفت:کیسه خیلی سنگین شده اگر امکان دارد شما تشریف بیاورید!
عارف فرمود: يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نمی توانی حمل کنی پس چگونه ميخواهى با بار سنگين گناه، نزد خداوند بروى؟ حال برو به تعداد سنگها از همه ی آن ها طلبِ حلاليت و استغفارکن. چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند. اى مرد آنچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت. همانند تو که در واقعيت، مومن اما که درحقيقت شيطان هستی.

تهمت بارِ به ظاهر سبک ولی سنگین (2)

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:هيچ بي شرمي و وقاحتي چون تهمت زدن نيست.
نقل درد و دل یک دردمند
پس از انتشار اولین قسمتِ موضوع تهمت ، بنده خدایی مرقوم فرموده اند چند سال پیش به خواستگاری دختری رفتیم که از هر جهت مورد قبول یکدیگر بودیم گفتنی ها را گفتیم قرار و مدار بستیم و حتی خریدهای اولیه ی نامزدی انجام شد مادر دختر برای اطمینان خاطرِ بیشتر اجازه خواست آخرین تحقیق را داشته باشند تا با خیال آسوده تاریخ مراسم عقد را در نظر بگیرند ما هم استقبال کردیم اما شوربختانه مردود شدم زیرا از روی حسادت و خصومت تهمت هایی به من زده بودند که روحمان هم خبر نداشت نهایت اینکه صبح زود فردای آن روز پیکی از جانب مادر دختر رسید که ضمن عذر خواهی، وسایل مان را پس دادند و بار تهمت های نا روا را بر دوش بنده گذاشتند تهمت های ناروا گرچه مراسم ما را به هم زد و فکر مرا درگیر کرد ولی عدو سبب خیر شد
گاهی اعضای خانواده از هم می پرسیم آیا این شخص رو سیاه،روز قیامت می تواند بارِ ننگین و سنگین تهمت زدن به یک جوان بی حاشیه را حمل کند آیا اگر شب و روز عبادت و خدمت کند می تواند جوابگوی آبروی ما باشد؟ بی شک آتش جهنم انتظارش را می کشد.
یادمان باشد حفظ حرمت انسان(مؤمن) بالا‌تر از حرمت کعبه است...
ادامه دارد

سلام بر دَحْوُ الْأرْض روز رحمت و برکت

روز سر بر آوردن زمین از آب
امروز بیست و پنجم ذی القعده است روز دحوالارض یا گسترش زمین است ای کاش در میان این همه نام هایی که برای رویدادها در نظر گرفته شده دحوالارض روز شکر گزاری نامیده می شد تا با سفره ی گسترده ی زمین و نعماتش بیشتر آشنا می شدیم و شکر این همه نعمت های سفره را که رایگان در اختیارمان قرار گرفته بجا می آوردیم
به زمین سلام می کنیم که جایگاه و حُرمَت خاصی دارد
زمین یکی از شاهدان روز قیامت است
خانه ی ابدی ما، در دل همین زمین است
باید شکر گزار خداوند باشیم که ذات مقدسش پستی ها بلندی ها و شیب های تند و غیر قابل سکونت را به لطف باران های مداوم و سیلاب ها برایمان مسطح و هموار فرمود تا امکان زندگی و کشت و زرع و زندگی و آسودگی فراهم گردد
امروز نگاه ها به کعبه گره می خورد که خداوند این مکان را خانه خود قرارداد تا مردم بهانه ای برای قرب و وصل بیابند
دحوالارض یا روز گسترده شدن زمین از روزهای پر فضیلت است که عبادتش ثواب های فراوان و چند لایه دارد از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.
سلام بر دَحْوُ الْأرْض نخستین رحمت و برکت الهی
سلام بر زمین تنها پرورش دهنده ی گوهر حیات و تأمین کننده رفاه و آسایش موجودات
امروز 25 ذی القعده روز بیرون آمدن زمین از دل آب است و این اتفاق مبارک در کعبه به عنوانِ قلب و مرکز زمین رخ داده است
دحوالارض مبارک است امیدواریم از برکاتش بر خوردار شویم.ان شاءالله

تهمت بارِ به ظاهر سبک ولی سنگین (1)

تهمت بارِ به ظاهر سبک ولی سنگین (1)
امام صادق(ع) تهمت زدن از کوه‌های عظیم نیز سنگین‌تر است‌
بی آنکه از سنگینیِ مصیبت بار و غیبت و تهمت بدانیم این دو را ابزار تصفیه حساب های شخصی مان قرار می دهیم بیان و گوش دادن به غیبت و تهمت گرچه بی خرج و آسان است ولی رهایی از این دام ممکن و آسان نیست
عادت کرده ایم حرف های تهمت زننده را به درستی گوش کنیم و گمان بد بزنیم در صورتیکه می شود گمان خوب زد و گوینده را سر زنش کرد
قرآن کریم: چرا چون آن (تهمت)را شنيديد، مردان و زنان مؤمن در حق خويش گمان نيك نبردند و نگفتند كه اين تهمت آشكارى است‏؟
دلیل تهمت می تواند حسادت باشد که تهمت زننده وقتی طرف مقابل را در اوج محبوبیت می بیند می خواهد با این وسیله رقیب را از چشم دیگران بیندازد
فردی که تهمت می زند برای اثبات گفته هایش از ابزار چشم و دیگران استفاده می کند به عبارتی برای اثبات حرف خودمان از چشممان گواه می گیریم؛من با همین دو تا چشمان خودم دیدم فلانی...
من با همین دوتا گوش خودم شنیدم که گفتن دختر فلانی...
یک آدم درست و حسابی گفت فلانی کلاه برداری کرده
خبر موثق دارم پسر فلانی هم معتاد است و... قضاوت های نادرست ما در باره دیگران از همین واژه ها شکل می گیرند،قضاوت هایی که ممکن است آبرو و حیثیت یک یا چند انسانِ از همه جا بی خبر را بر باد بدهد...
ادامه دارد.

سلام به مسافر بی بازگشت

سلام به مسافر بی بازگشتی که هیچ امیدی به باز گشتش نیست
سلام به مسافر آشنایی که برای سر رسیدن شب و روز جمعه لحظه ها را شماره می کند
ای عزیز سفر کرده!من و تو مسافر یک راه هستیم و همدیگر را خوب می شناسیم برای شناخت، مهم موقعیت جغرافیا و مسافت نیست بلکه خلاء و جای خالیِ یک عزیز است که با همه ی با هم بودن ها لحظه ی جدایی که سر رسید بی هم و تنها شدیم
اما آنچه ما را نگران می کند اکنون و حال تو در سرای باقیست که به گمانم تو مانده ای و دست هایی که از عمل کوتاهند و ما مانده ایم و دوندگی های کم حاصل و مشغله های وقت گیر که همه ی خاطرات با هم بودن را از یاد می بریم و گاه گاهی از سرِ بیکاری به یادت می افتیم و گاهی هم ماه ها فراموشت می کنیم!دشاید گمان می کنیم آن گودال مخوف (قبر) فقط جای همسایه است.
بله می دانم شب و روز جمعه است ما هم شنیده ایم که می گویند خیرات کن تا آیندگان برایت خیرات کنند
به فرزندان و بازماندگانِ رفتگان نیکی کن تا راهِ خوبی های زندگی برای فرزندانت باز شود و به آن ها نیکی کنند
خوشگو و خوشخو و خوشرو باش تا دنیا روی خوش نشانت دهد
دستی بگیر تا خدا دست هایت را بگیرد
دلی را شاد و خندان کن تا در قیامت چشمانت نگرید و حزن و اندوه نداشته باشی و...
آری عزیزِ سفر کرده، همه ی این ها و صدها بهتر از این را می دانیم و حتی می نویسیم ولی در مقام عمل آنگونه که شایسته و بایسته است و شما انتظار دارید به یادتان نیستیم
اما امروز به همین بهانه می خواهیم با جان و دل برایتان هدیه فاتحه و صلوات و خیرات تقدیمتان کنیم که بی شک مایه برکت زندگی مان خواهد بود اطمینان دارم خوانندگان این متن نیز چنین خواهند کرد...
جهت شادی روح همه رفتگان به خصوص در گذشتگان خودتان
رحم الله من قرا الفاتحه مع الصلوات
🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)🌺

حضرت فاطمه معصومه (س)

السَّلام عَلَیْك یا فاطمه المعصومه
اَلسَّلام عَلَیْك یا بِنْت َرَسوُل الله ؛
اَلسَّلامُ عَلَیْك یا بِنْت فاطِمَةَ وَخَدیجَة
امروز جمعه 21 اردیبهشت 1403 مصادف با اول ذی‌القعده است می خواهیم سفر کنیم به مدینه ی منوه ی سال ۱۷۳ هجری قمری و به همین بهانه میلاد با سعادت حضرت فاطمه ی معصومه (س)را تبریک و تهنیت بگوییم تبریک به خانمی که بعدها به عنوان میهمان ایرانیان در کویر قم چون نگینی درخشیدن گرفت و دل های عاشقان و شیعیان را مجذوب خود کرد
سلام به بانوی با کرامت محدثه و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه(س) که مرکز اتصال دل ها از قم به مشهدالرضاست
سلام به کویر قم که نامش به برکت نام حضرت معصومه بر سر زبان ها افتاد و مهد علم و دانش و شهر عالم پرور شد و گفته اند قم کوفۀ کوچک است و سه در از درهای بهشت به سوی این شهر است
سلام به خانم با کرامت که به اعتبار نام و جایگاه و عفافی که مفتخرش بود امروز روز دختر نامیده شد
چه نامگذاری بجا و شایسته ای که جا دارد به احترام این بانوی بزرگوار به دختر داران و دختران تبریک و تهنیت بگوییم و صمیمانه ترین سلام ها را تقدیم شان کنیم
سلام به دختر، فرشته ی روی زمین
دختر یعنی قلب پر محبت و نگاه معصومانه و ریحانه خوشبو و نسیم رحمتِ بهشتی و باقیات صالحات.
دختر، یعنی مایه رحمت،موهبت و حسنات و گل سر سبد.
سلام به فاطمه معصومه (س) ، دختر موسی بن جعفر(ع) مفسر قرآن،شخصیت علمی، فقهی، فکری و حجّت و امین پدر.
سلام به میهمان دل های شیعیانِ ایران،
روز دختر یعنی بهانه ای برای هم آواز شدن با فرشتگان زمین و آسمان،
دختر یعنی مایه برکت الهی و بشارت و رستگاری پدر و مادر
دختر یعنی گل خوش یمن و خوشبوی زندگی
دختر داشتن یعنی بر خوردار شدنِ از همه ی خوبی ها
دختر یعنی لطیف ترین و خوش بو ترین گل های عالم هستی
دختر یعنی تبلور فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: در هر روز دوازده برکت و رحمت الهی بر خانه ای که در آن دختران زندگی می کنند نازل می گردد.و آن منزل. مورد زیارت و دیدار ملائکه قرار می گیرد.و آن ملائکه برای پدر آن دختران در هر روز و شب- ثواب عبادت یک سال را در نامه عمل او می نویسند
دختر یعنی تضمین رزق و روزی او از جانب پروردگار
دختر یعنی آرامش و عشق و شور و امیدِ خانه و هدیه خداوند
دختر یعنی...
دختر یعنی...
ولادت با سعادت کریمه اهل بیت مظهر عفت و نجابت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد.

از فرمايشات حضرت علي علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم

1. بزرگترين گناه ترس است.

2. بزرگترين تفريح كار است.

3. بزرگترين بلا نا اميدي است.

4. بزرگترين شجاعت صبر است.

5. بزرگترين استاد تجربه است.

6. بزرگترين اسرار مرگ است.

7. بزرگترين افتخار ايمان است.

8. بزرگترين سود فرزند نيك است.

9. بزرگترين هديه گذشت است.

10. بزرگترين سرمايه اعتماد به نفس است.

11. آنچه بر قضا وقدر فايق آيد صبر است.

12. آنچه آدمي را صيقل دهد كار است.

13. آنچه كه كهنه اش بهتر است دوست است.

14. آنچه كه از علم بهتر است تجربه است.

15. آنچه براي مرد ننگ است غصه است.

16. آنچه بيش از مرگ آدمي راميكشد نوميدي است.

17. آنچه هرقدر دراز باشد كوتاه است عمر است.

18. آنچه كه كمش زياد است دشمن است.

19. آنچه كه زيادش هم كم است ايمان وجوانمردي است.

20. هر کسی دل مسلمانى را بچيزى شاد كند خدا در قيامت او را شاد مى گرداند.

21. هر كس در پس عيبجوئى مردم بر آيد خدا پرده از روى عيب و گناهش بر دارد و او را رسوا كند.

22. با سه چيز عقل انسان ها محك زده مى شود: ثروت، پست و مقام، مصيبت ها و مشكلات.

23. *قیامت نزدیک است و مرگ نزدیکتر.*

24. در هر اجتماعی که بیشتر قسم خورده شود، آن اجتماع خراب تر و مردمش دروغگو تر اند!!!

25. دنیا برای تو شیوا ترین پند آموز است ، اگر پند پذیر باشی!!!

26. در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند.

27. دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد.

28. کسی که بر مرکب شکیبایی سوار شود به پیروزی نهایی دست می یابد.

29. چه زشت است کوچکی به هنگام نیاز و سرکشی به هنگام بی نیازی.

30. حاجت محتاج را به تاخیر نینداز زیرا نمی دانی از اینکه فردا برای تو چه پیش خواهد آمد.

31. حق سنگین است اما گوارا ، باطل سبک است، اما در کام چون سنگی خارا.

32. دوست مومن عقل است ، یاورش، علم ، پدرش مدارا و برادرش ، نرمش.

33. علم خویش را به جهل و یقین خود را به شک مبدل نکنید، آنگاه که به علم رسیدید عمل کنید و آنگاه که به یقین دست یافتید، اقدام نمایید.

34. حق بگویید تا به حق معروف شوید،حق را به کار ببندید تا از اهل حق باشید.

35. آنچه را نمی دانی مگو ، بلکه هر آنچه را که می دانی نیز اظهار مکن.

36. پیش از این که نسبت به کاری تصمیم بگیری مشورت کن ، و قبل از این که وارد عمل شوی ، فکر کن.

37. اطمینان را با امیدواری مبادله نکن.

38. همانا پاداش دانشمند از شخص روزه دار و شب زنده دارکه در راه خدا جهاد می کند بیشتر است.

39. عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد.

40. بزرگترین نادانی ها برای بشر عدم شناخت خود است.

41. برای مردم آن را بخواه که برای خود می خواهی و با دیگران طوری رفتار کن که مایلی درباره ات آنچنان کنند

42. گیتی برای تو شیواترین پندآموز است اگر پندپذیر باشی.

43. بپرهیز از انجام کاری که اگر فاش شود انجام دهنده را خوار و خفیف سازد.

44. بهترین شیوه صداقت وفا به عهد است.

45. هیچ ارثی مانند ادب و اخلاق پر ارج و گرانمایه نیست.

46. بهترین شیوه عدل ، یاری مظلوم.

47. مربی لایق کسی است که از غریزه عشق به کمال و ترقی خواهی کودک استفاده کند.

48. بوسیدن فرزند ، رحمت و محبت است.

49. اسرار خویش را به کسی مگو.

50. سرلوحه کتاب سعادت بشر ، رفتار پاک و سجایای اخلاقی اوست.

51. بی خردتر از همه کسی است که خود را خردمندتر از همه پندارد.

52. شکیبایی در مصیبت ، از نشانه های مومن است.

53. شرط خرد حفظ تجربه ها و بکار بستن آنهاست.

54. هر کس در نقطه ضعف های دوست خود دقیق شود ، پیوند دوستی او قطع خواهد شد.

55. آدمی به گفتارش سنجیده می شود و به رفتارش ارزیابی می گردد، چیزی بگو که کفه سخنت سنگین شود و کاری کن که قیمت رفتارت بالا رود.

56. هیچ شرافتی مانند فروتنی نیست.

57. برای مشاورت ، خردمندان را برگزین تا از ملامت و ندامت در امان باشی.

58. با مردم آن گونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما اشک ریزند و اگر زنده ماندیدبا اشتیاق به سوی شما آیند.

59. اگر بر دشمنت دست یافتی، بخشیدن او را شکرانه پیروزی قرار ده.

60. ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است، و از او ناتوان تر آن است که دوستان خود را از دست بدهد.

61. بهترین بی نیازی، ترک آرزوهاست.

62. کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش ناپسند است.

63. عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی گرداند،اگر به واجب زیان رساند.

64. قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.

65. پیروزی در دوراندیشی، و دوراندیشی در به کارگیری صحیح اندیشه و اندیشه صحیح به رازداری است.

66. هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون نادانی نیست و هیچ ارثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست.

67. از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نااهل است.

68. چون عقل کامل گردد سخن اندک شود.

69. نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست.

70. ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است.

71. قربانگاه اندیشه ها زیر برق آرزوهاست.

72. جوینده چیزی یا به آن یا به برخی از آن خواهد رسید.

74. شكست عدم پيروزي نيست بلكه شكست پيروزي آدم را به تأخير مي اندازد.

75. هر كه همتش كوچك باشد، فضيلتش از بين برود.

76. هر گاه جنايتها آشكار شود، بركت ها از ميان برود.

77. ثمره حسادت، بدبختي در دنيا و آخرت است.

78. تو اگر نيكي كني خود را گرامي داشته اي و به خودت نيكي كرده اي، اگر بدي كني خودت را خوار كرده اي و به خودت زيان رسانده اي.

79. گنجايش هر ظرفي با آنچه در آن نهند، تنگ مي شود جز ظرف دانش كه (هر چه در آن نهند) گسترش مي يابد.

80. بدهكاري زياد، راستگو را دروغگو مي كند و خوش قول را بد قول مي كند.

81. هر كه اطمينان داشته باشد كه آنچه خدا برايش مقدر كرده است به او مي رسد، دلش آرام گيرد.

82. زهد و بي اعتنايي به دنيا، بزرگترين آسايش است.

83. چه بسيارند عبرتها و چه اندك اند عبرت گرفتن ها!

84. در انتظار فرج باشيد و از رحمت خدا نوميد نشويد.

85. انصاف، برترين خصلت هاست.

86. هر كه خوراكش كم باشد، انديشه اش زلال گردد.

87. شنونده غيبت، مانند غيبت كننده است.

88. هر كس پاك دامني و قناعت ارمغان او شد، سرافرازي با او هم پيمان گشت.

89. برترين بخشندگي بخشش در تنگدستي است.

90. محبوب ترين مؤمن نزد خداوند كسي است كه مؤمن فقيري را در تنگدستي دنيا و گذران زندگي ياري رساند.

91. خوشا به حال آنكه به بندگان خدا نيكي كند و براي آخرت خود زاد و توشه برگيرد.

92. از گردش روزگار، گوهر مردان آشكار مي شود.

93. از طمع كاري است كه مردان گردن به ذلت و خواري نهند.

94. قناعت پيشه كردن، از عزت نفس است.

95. احمق ترين خلق كسي است كه خود را عاقلترين خلق بداند.

96. آفت وقار و هيبت مرد، شوخي است.

97. اگر چشم دل بينا نباشد، شنوائي گوش سودي ندهد.

98. با نيكان بدي مكن، چه آنان را از نيكي باز مي داري.

99. بالاترين بخشش آن است كه پيش از خواري خواستن باشد.

100. با پدران خود نيكي رفتار كنيد، تا پسرانتان به شما نيكي كنند.

101. انسان در زير زبان خويش پنهان است.

102. انسان را پس از مرگ خانه اي نيست، مگر خانه اي كه قبل از مرگ بنا كرده است.

103. بد ترين رفيق كسي است كه تو را به معصيت خدا تشويق كند.

104. ترسو را توفيق و كاميابي محال است.

105. پوزش طلبيدن نشان خردمندي است.

106. به هر چيز در دنيا بيشتر انس داري، زيادتر از آن بترس.

107. بلاي آدمي در زبان اوست.

108. كسي كه در كار كوتاهي كند به غم و اندوه دچار مي شود.

109. كسي كه خودخواهي و اسراف پيشه كند، از برتري و بزرگواري مي افتد.

110. بزرگوار كسي است كه در كيفر بدي نيكي كند.

111. مؤمن را شادي در جبين است و اندوه در دل.

112. ناداني دردناك ترين دردهاست.

113. هنگامي كه هوس ها بر عقل چيره شوند، انسان به پرتگاه ها كشيده مي شود.

114. هيچ مالي پر فايده تر از عقل نيست.

115. دانائي ميراثي است شريف و گرامي.

116. هر كه مرا حرفي بياموزد، مرا بنده خود گردانيده است.

117. هر كس ميدرود آنچه را ميكارد و جزا مي بيند آنچه را عمل مي كند.

118. خوبي سخن در كم گفتن است.

119. دانشي كه تو را اصلاح نكند، گمراهي است.

120. هر كس از خدا بترسد، ترسش از مردم كمتر مي شود.

121. سه كار شرم برنمي دارد: خدمت به مهمان، برخاستن از جا در برابر معلم و گرفتن حق خود.

122. دين مرد خرد اوست، كسي كه عقل ندارد، دين ندارد.

123. رشكبر هميشه بيمار است.

124. درباره آنچه از آن شناختي نداري، سخن مگوي.

125. سينه عاقل، صندوق اسرارش مي باشد.

126. يا دانشمندي زبان دار و گويا باش و يا شنونده اي علم نگهدار، مبادا جز اين دو، شخص سومي باشي.

127. علم با عمل مقرون است پس هر كه مي داند، بايد عمل كند، و علم عمل را صدا زند اگر او پاسخش را نداد از نزد او برود.

128. بخل، گردآورنده همه عيبهاي زشت است و افساري است كه بهر كار بدي انسان را مي كشد.

129. از بخل و نفاق اجتناب كنيد كه از مذمومترين اخلاقهاست.

130. بخيل پيش عزيزان خود خوار است.

131. بخل ورزيدن به آنچه در دست داري، بدگماني به معبود است.

132. بخشندگي آدمي او را محبوب مخالفانش مي كند و بخلش او را نزد فرزندانش هم منفور مي سازد.

133. ازویژگی های انسان در شگفتی مانید که با پاره ای "پی" می نگرد و با "گوشت" سخن می گوید، و با "استخوان" می شنود و از "شکافی" نفس می کشد.
با تشکر از دکتر احمد کرمانپور

امام جعفر صادق(علیه السلام)

رییس مذهب شیعه
در سالروز شهادت امام صادق علیه السلام بر آن شدم در باره شخصیت این عالِمِ عالم گستر بنویسم اما در خلوت با خود گفتم مرا چه که بخواهم مطلب بنویسم در باره ی امام عالمِ عالم گستر و بنیانگذار کرسی آزاد اندیشی و مغز متفکر و پر آوازه ی شیعه و جهانِ اسلام که علم و عمل و اندیشه اش مرزها را در نوردیدآری دست و قلمم قادر به نوشتن نیستند و نمی دانند کدام ویژگی بنیان گذار فقه جعفری را به تصویر کشند
شوربختانه جامعه ی امروز ما شناختی که باید و شاید از آن همه علم و بزرگی و صبر و مدارا و تفکر و نگاه ژرفِ آن حضرت چیزی نمی داند ما به قدری سرگرم کارهای فرعی شدیم که از اصل بازماندیم
من نیز مانند خیلی ها هنوز نمی دانم چرا به حضرت بنیانگذار فقه جعفری می گویند تنها توانستم با همین زبانِ الکن و محلی و سادگی خودم از تاریخ بپرسم:امام صادق(ع) که هستند و چه کردند؟
تاریخ گفت:امام جعفر صادق (ع) امام ششم شیعیان ، در هفدهم ماه ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر علیه السلام و مادرش ام فروة است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سالها قبل از ولادت آن حضرت در باره ایشان فرموده بودند نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است(جعفر کذاب) که همنام اوست اما وی دروغ می گوید(جعفر بن‌ علی‌ معروف به جعفر کذّاب فرزند امام هادی(ع) و از مدعیان امامت پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری (ع) بود از این‌رو شیعیان دوازده‌امامی، وی را کذاب (دروغگو) لقب دادند)
امام صادق(ع) بنیانگذار کرسی آزاد اندیشی بودند که از همه ی قشرهای موافق و مخالفانِ شیعه ، سنی و مذاهب و ادیان مختلف از راه دور و نزدیک خودشان را به محضر و کلاس درس حضرت می رساندند تا از چشمه ی پر فیض تفکر و بیان و قلم و اندیشه تابناکِ استاد بی بدیل صادقِ آل محمد(ص) بهره مند شوند
شهادت مؤسس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را به همه شیعیان جهان و اسلام تسلیت عرض می نمائیم.

انسان و حسرت های دنیا و آخرت (4)

پشیمانی و کاش های با حاصل و حسرت های بی حاصل

پشیمانی خوب است البته اگر فرد پشیمان شده در صدد جبران باشد
هر کسی به اندازه ضرری که کرده حسرت می خورد بی شک انسان در خلوت خودش بر جوانی از دست رفته اش و عمر تلف شده اش و حق و نا حق کردنش و ظلم هایی که بر خود و خانواده اش کرده حسرت می خورد
حسرت ها تنها مربوط به دنیا نیستند مگر نه اینکه یکی از نام های روز قیامت یوم الحسرة، به معنای روز اندوه و افسوس است؟( ای پیامبر آنها را انذار کن و از یک روزی بترسان که آن روز، روز حسرت است)
گرچه روز قیامت خوبان حسرت می خورند که چرا خوب تر نبودند و بدها به خاطر بدبختی هایشان حسرت می خورند اما به قول آیت الله جاودان با اشاره به فرمایش حضرت صدیقه طاهره (س) که می فرمایند شما عمل خالص به درگاه خدا بفرستید، او برای شما بهترین انتخاب را خواهد کرد کسی که خدا برایش انتخاب کند حسرت نمی خورد
روز قیامت کسانی مورد خسارت هستند که آیات خدا را تکذیب می کردند و حجاب و عفاف و حلال و حرام خدا را به تمسخر می گرفتند همین ها روز قیامت می گویند واحسرتا چرا ما در انجام امر خدا کوتاهی کردیم؟(ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و وعده‌های خدا را مسخره و استهزا نمودم)
وقتی جهنمیان آتش را می بینند می گویند که ای کاش ما می توانستیم برگردیم و تکذیب نمی کردیم ولی قرآن می فرماید: کلا و به قول استاد خفه شو که فایده ای ندارد!
وبه قول آیت الله میلانی حسرت مال کسانی است که دنیا را بر آخرت مقدم می دارند...
ادامه دارد

انسان و حسرت های دنیا و آخرت (3)

پشیمانی و کاش ها و حسرت های امروز...

هر کس می تواند امروز به فکرِ حسرت های فردایش باشد
فرق است بین پشیمانی و حسرت که پشیمانی شاید مایه رشد باشد و حسرت غیر از این است
کسی که نمی خواهد در قیامت گرفتار حسرت شود باید تا زنده است کاری کند به عبارتی علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد / بلا ندیده دعا را شروع باید کرد
گاهی برای چیزهایی حسرت می خوریم و مدام خودمان را سرزنش می کنیم که نه تنها مایه رشد نیستند که موجب افسردگی هم می شوند
خوش به حال کسانی که قادرند از لابلای پشیمانی ها به رشد و تکامل دست یابند و صعود کنند و بدا به حال کسانی که برای اندک ناکامی و نا مرادی دچار نا امیدی و افسردگی و مرگ تدریجی می شوند
در این بین،خوشتر آن هایی که تکیه گاهشان خداست این ها با توکل بر خداوند بهتر و راحت تر می توانند راه های دشوار و سخت را پشت سر بگذارند اینگونه آدم ها در همه حال می گویند تنها نیستیم و خدا هست به این شعر منسوب به حضرت مولانا توجه کنید:
ﺍﻣﺸﺐ ﻏﻢ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﭘﺮﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻓﻼﻥ ﻣﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻓﻨﺎ ﺭﻓﺖ
" ﻧﺨﻮﺭ "
ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺷﯿﺪ؟
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﻗﺼﯿﺪ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﺮ ﻫﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ .
ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ .
ﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺳﺮ ﺁﻥ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔﻠﯽ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬﺎ ﺳﺮ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ
ﮔﻮﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ ﺍﯾﻦ ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮔﻔﺖ : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ !
ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﭙﻮﺷﻨﺪ؟
ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ !
ﭘﺪﺭ ﺍﺯ ﺷﺮﻡ ﺳﺮﺵ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻮﺩ !
ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ !
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ...
ادامه دارد

انسان و حسرت های دنیا و آخرت (2)

کاش و کاش و ای کاش
نمی شود کسی را در دنیا و آخرت یافت که حسرت به دل نباشد و ای کاش نگوید...
آبشخور و سر چشمه ی غبطه خوردن ها ای کاش است که گفته اند حسادت مذموم و غبطه خوردن ممدوح است ای کاش های دنیا قابل جبران است و زندگی را از اول شروع کرد ولی ای کاش های آخرت قابل جبران نیستند
بی تردید روز قیامت وقتی قصرهای دیگران و نورِ پیشاپیش ان ها را مشاهده می کنیم اولین کلام ما حسرت خوردن و ای کاش گفتن است
در آن سرا وقتی خود را از نور قرآن محروم می بینیم می گوییم ای کاش کلام را با تدبر تلاوت می کردم و هنگام تلاوت به معنی و تأکیدهایش دقت ویژه داشتم و منظور تک تکِ آیات و نشانه هایش را به درستی درک کرده بودم
کاش به منظور و هدف سوره ی قلب قرآن(یس) توجه ویژه داشتم
کاش می دانستم فراوانی و کثرت عبادت و تلاوت ملاک نیست بلکه فهم و درک و معرفت هر کدام مهم است
کاش پیامبران و آیات الهی و دستورات دینی و حجاب و عفاف را به تمسخر نمی گرفتم
کاش می دانستم صلاة و زکات دو رکن انکار نا پذیر دین هستند که رابطه ی ما را با خدا و مردم استوار می سازند
کاش می فهمیدم نماز، سفر از ملک به ملکوت است و زکات به وجود آورنده ی حس همبستگی و یکدلی و ریشه کنی فقر است یعنی کسی که خدا را می خواهد بنده خدا را نیز باید دوست بدارد
کاش این روز سخت (قیامت) را باور داشتم
کاش به عذاب های وعده داده شده (عذاب مهین و عذاب الیم و عذاب عظیم و...) توجه داشتم
کاش در دنیا سخن گرانبهای لقمان به پسرش را سرسری نمی گرفتم(پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشه‌ای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می‌آورد؛ خداوند دقیق و آگاه است!)
کاش باور داشتم همه ی اعمال پنهان ما روزی آشکار می شوند و...
ادامه دارد

انسان و حسرت های دنیا و آخرت (1)

انسان ها مدام بار سنگینِ ای کاش ها و حسرت های نرسیدن را بر دوش می کشند
آدمی آرزوهایی دارد که خیلی از آن ها را با خودش به گور می برَد
ما مدام واژه ی ای کاش را تکرار می کنیم
وقتی کسی از ما می پرسد آیا از زندگی ات راضی هستی در جواب می گوییم راضی ام اما...
همیشه پشت این اما و اگرها هزاران حرف گفته و ناگفته هست و در پشتِ ای کاش ها اگرهایی خوابیده اند که معنای خاصی دارند
می گویند اگر با اهل قبور مصاحبه ای صورت می گرفت بی تردید آن ها نیز صدها ای کاش داشتند معنای کاش همان حسرت است به معنای افسوس و تأسف خوردن از کارهای کرده و نا کرده و پشیمانی از راه رفته و نرفته و از کوتاهی ها و مسخره کردن دین خدا و به سخره گرفتن پیامبران و مؤمنین و مؤمنات
کاش های انسان در روز موعود فراوان است
کاش غیبت نمی کردم
کاش تهمت نمی زدم
کاش فلانی را به دوستی نمی گرفتم
کاش با فلانی شریک و رفیق نمی شدم
کاش نماز و روزه را ضایع نمی کردم
کاش ریب و ریا نداشتم
کاش انفاق می کردم
کاش لقمه ام حلال و عملم صالح بود
کاش حق و حقوق خانواده را رعایت کرده بودم
کاش غافل نبودم و در غفلت نمی ماندم
کاش همسایه آزار نبودم
کاش سرمایه عمرم را هدر نمی دادم
کاش از فرصت ها استفاده کرده بودم
کاش بخل نمی ورزیدم
کاش مال و ثروتم را در راه حرام خرج نمی کردم
حضرت علی علیه السلام می فرماید:از اعظم حسرت‌ها در قیامت، حسرت کسی است که مالی نامشروع به دست آورده و آن را برای دیگری به ارث گذاشته است. شخص بعدی آن مال را در راه خدای متعال خرج می‌کند و فرد اولی به جهنم می‌رود و دومی به بهشت.

درهای شفاخانه رمضان بسته شد

با پایان یافتن ماه مبارک رمضان درهای شفاخانه ی شبانه روزی به روی همگان بسته شد اینکه چه تعداد شفا یافتند الله و اعلم
سفارش فراوان در باب تلاوت و ختم قرآن در ماه مبارک به همین منظور است که قرآن به تنهایی مایه شفا و رحمت است (ما قرآن را نازل مى کنیم که مایه شفا و رحمت مؤمنان است) و انسان اگر دل و جان کلام خدا بسپارد و بفهمد بی شک دردهای روحی روانی و رذیلت های درونی اش شفا یافته و رستگار شده است
رمضان ماه ضیافت با شکوه ماه ذکر و دعا و توسل و رکوع و سجود و خشوع و ماه روزه و نماز به پایان رسید خوشا به حال روزه داران خاص و عباد مخلصین
ماه رمضان ماه عبادت بود و ماه سعادت، بدبخت آنکه به جای سعادت به شقاوت رسید
با تمام شدن ماه مبارک رمضان افسوس ها یکی یکی سر وا می کنند
صد فسوس شب هایی را از دست دادیم که می توانستیم بی بدیل ترین و عاشقانه ترین واژها را به معشوق تقدیم کنیم
افسوس، قدرِ شب های راز و نیاز و به تسبیح کشیدن عاشقانه هایمان را ندانستیم
افسوس که روزه داری را تنها در گرسنگی و تشنگی تعریف کردیم
افسوس که پیش از سر رسیدن افطار با غیبت این و آن افطار می کردیم
افسوس که قدر در بند بودن شیطان و بسته شدنِ درهای جهنم و گشوده شدنِ درهای مغفرت و بهشت را ندانستیم
مهمانی خدا که به وسعتِ بی انتهای جود و کرم برای همه گسترده بود پایان یافت
عید سعید فطر عیدِ اولیای خدا
و عید آرزوهای آرزومندان
عید شادمانی مؤمنین و مؤمنات
روز عیدی گرفتنِ پاداش یک ماه عبادت و روزه داری و شستشوی دل در نهر بزرگ رمضان
عید صیام و سلام،عید صائمین و مسلمین،
عید وصال و جمال و جلال و عید بندگان مخلص خداست.
عید سعید فطر بر مسلمانان ایران و جهان به ویژه هموطنان خودمان و شما خوبان و دوستان گرامی مبارک باد.

به بهانه ی روزهای پایانیِ ماه مبارک رمضان (2)

وداع سخت با ماه رمضان ماه بهار قرآن
چگونه با تو وداع کنم ای ماه سراسر فیض و مبارک
چگونه تو را وداع گویم که لحظه لحظه و دم و بازدمم عبادت محسوب می سد و تلاوت قرآن ثواب مضاعف داشت امیدهای فراوانی را با آمدنت به تسبیح کشیده بودم زدودن زنگار های دل و آرزوی بخشیدنِ دیگران و تغییر در احوالات و نگاه خوش بینانه به اطرافیان و ...
شب قدر هم بی آنکه قدرش را بدانم از دست رفت و فرصت های ناب چون کبوتر جلد از آشیانه پر زد و از چشمانم دور شد حال من مانده ام و یک دنیا حسرت و دست های خالی
با آنکه شنیده بودم شب قدر، عمر 80 ساله ی شب زنده دار واقعی را برابری می کند و رهرُوش را پاکیزه به مقصد و به اوج کمال می رساندولی بازهم خواب غفلت چشم هایم در ربود من نفهمیدم که قدر،قدرش چه بود
اینک مسافر در راه مانده در زیر بار سنگین گناه با قامتی خمیده نفس نفس می زند تا بلکه با غنیمت شمردنِ این چند شب باقی مانده سبکبال، خودش را به مقصد برساند
چه موقعیت و فرصتی بهتر از ماه مبارک رمضان که سکوت و خوابِ این ماه و عمل خیر و دعا و ذکر و صدقه اش قیمت مضاعف و منزلت ویژه دارد
خوشا به آنکه در این ماه،زنگارهایی را که مانع رهایی و ورود نور می شوند از دل وو جانش زدود و رها کرد خویش را از تمایلات نفسانی و خویِ حیوانی که این ماه،ماهِ شستشوی افکار و پاکیزگی دل است.
ظریفی محض دلداری گفت: هنوز هم فرصت هست نکند نومید باشی که از درگاهش رانده می شوی قصه ی شیطان قصه نیست واقعیت و غصه است پس امیدوار باش و ...

به بهانه ی روزهای پایانیِ ماه مبارک رمضان (1)

چه زود می روی ای ماه مبارک،خجسته ترین و بهترین ماه
ماه خدا و رحمت و برکت
ماه تقسیم همه ی خوبی ها و ماه میهمانی خدا
ماه رمضان و ماه نزول قرآن
ماه با عظمت و شرافت و فضیلت
ماه عبودیت و بندگی و غفران و رحمت الهی
و ای ماه رمضان
چه برکتی از این بالاتر که حضرت علی(ع) از پیامبر رحمت (ص) نقل می فرماید: هیچ مومنی نیست که ماه رمضان را برای خدا روزه بگیرد جز اینکه خداوند برایش هفت خصلت واجب گرداند
اول اینکه گوشتهای روئیده از حرام در بدنش آب شود
دوم اینکه به رحمت خود نزدیکش گرداند
سوم کفاره خطای پدرش آدم محسوب شود
چهارم خداوند سختی مرگ را بر او آسان نماید
پنجم در روز قیامت از گرسنگی و تشنگی در امان است
ششم خداوند عزوجل ازمیوه های پاکیزه بهشت به او بخوراند
هفتم خداوند عزوجل برات آزادی از دوزخ به او عطا فرماید.
و ما امروز که بیست و هشتم ماه مبارک رمضان است با اندوه و حسرت و به رسم ادب بر تو درود و سلام می کنیم
سلام بر تو باد ای ماه پر فضیلت که با آمدنت مشعوف شدیم و با رفتنت افسوس و حسرت بر دل مان می گذاری
سلام بر تو که با آمدنت سفره ی میزبانی و با برکت به پهنای زمین و آسمان گسترده شد ولی افسوس که در یک چشم بر هم زدن سفره در حال جمع شدن است
آمدنت شیرین و رفتنت تلخ است
افسوس که همه چیز در این ماه و شب قدر برای استجابت دعا و آمرزش گناهان و رها شدن از نفس و منیت ها و آدم شدن مان و بهره بردن از توفیق توبه و دور کردنِ شیطان و مهار نفس،مهیا بود ولی افسوس ...گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟...
ادامه دارد

دعای جامع، ویژه نخستین روز هفته

ستایش و نیایش
نخستین روز هفته را با خُلق خوش و نگاه مهربانانه و با دعا آغاز می کنیم تا ان شاءالله مایه ی خیر و برکت باشد برای خودمان و همه ی عزیزان اعم از خانواده ، دوستان ،همسایگان ،خویشان و مخالفان و موافقان و .. اما پیش از دعا باید باور و ایمان داشته باشیم خداوند خیر مطلق است و هرچه از دوست می رسد نیکوست
دعا کردن تکرار نیست که هر بار آغاز است
دعا نوعی سخن گفتن است با خیر مطلق و درد دل کردن و ذکر نام و یاد خالقی است که آرامش دهنده دل ها و مرهم دردهاست
دعا گشودن پنجره ی دل است به سوی آسمان و نگاه به فردایی بهتر
دعا یعنی کاشتن نهال امید و به ثمر نشستن
دعا یعنی پخش عطر شمیم انرژی مثبت و زدودن زنگار اضطراب و دل نگرانی های خودساخته
دعا یعنی خدا را خواندن و به جواب و استجابت یقین داشتن
دعا یک نوع سخن گفتنِ معرفتی عاشقانه با خالق است ببین چه می گویی و چه و چگونه می خواهی
بیاییم فرصت با هم بودن را در این روزهای پایانی ماه مبارک رمضان و همه ی روزها غنیمت شمیریم و با مهربانی و خوشرویی و به دور از حسادت ها و کینه ها و بد خواهی ها برای هم دعا کنیم و اصرار ورزیم؛
.پروردگارا!
ای غمگسار هر تنها!
ای همدم هر بینوا!
ای نزدیکی که دور نیستی
ای حاضری که غایب نیستی
ای غالب شکست نا پذیر!
ای حی و ای قیوم
ای صاحب بزرگی و عزت!
ای نور و زینت آسمان و زمین!
ای ایجاد کننده و بر پادارنده و نگهدارنده آسمان و زمین
ای دادرس فریاد کنندگان!
ای دور کننده ی غم ها از پریشان حالان
ما و کشورمان را از هرگونه آسیب و بیماری های عصر و گرفتاری های روزمره و آفت های اجتماعی و خطرات احتمالی و مصیبت ها و حزن و اندوه و ماتم و توطئه ی بیگانگان و نقشه های شوم اهریمنان در امان دار و خیر دنیا و آخرت نصیب مان فرما
خدایا بر ما رحم كن آنگاه که زبانمان از جواب دادن به تو ضعیف و درمانده شود
و عقلمان در وقتی كه از ما سوال می كنی اشتباه كند
و هنگامی كه تنگدستی ها سخت گردد، ما را نا امید مگردان
ای رحیم!
ای رهایی بخش!
ای شفیق!
ای غفار!
ای خدای رستاخیز و جاودانگی!
ای آفریدگار دانا و توانا!
ای خالق همه ی موجودات!
ای نیکوکار!
ای بخشنده ی بی منت!
ای آمرزنده مهربان!
ای یاور ستمدیدگان!
ای رب العالمین
مرا و خانواده ام و دوستان و همسایگان و خویشان و همه ی بندگانت را از ظلمات جهل و ناسپاسی و بدی ها و زشتی و نافرمانی ها و خودخواهی ها و کینه توزی ها و حسادت ها و همه ی امراض آشکار و پنهان ، نجات بخش و دل هایمان به هم نزدیکتر و مهربان تر فرما تا در سایه رحمت همیشگی ات، تنها تو را عبادت کنیم و فقط از تو کمک بخواهیم.
الهی بی کران تو را سپاس
آمین یا رب العالمین

به بهانه ی ملاحظه ی عکس دانش آموزان مدرسه روستا پس از تعطیلات نوروزی

امروز پس از تعطیلات سال نو و دیدنِ تصویر شاگردان مدرسه ی بهمن آباد که به نام شهید حمید بهمن آبادی مزین شده حال دلم احسن شد با دیدنِ عکس 9 نفر از عزیزان مان بی درنگ بر بال خیال سوار شدم و سفر کردم به دوران کودکی، روزهایی که در همین مدرسه درس می خواندم و با دوستانم همدرس و همبازی بودم بخواهیم یا نخواهیم دوران کودکی خاطره انگیزترین دوران زندگی است که هر کدام از ما تجربه اش کرده ایم
مدرسه چه جایی است؟
مدرسه گویی جایی برای غربال کردنِ دانش آمورزان است به همین دلیل ریزش و رویش هایش بعدها چهره می گشایند
در مدرسه تنها خواندن دروس کتاب نیست که تعیین سرنوشت و پرورشِ اعتماد به نفس و تربیت و شکوفا شدن و حرکت به سوی کمال هم هست معلم هر گز به آموزش اکتفا نمی کند که او با نفسِ گرم و اعتماد به نفس و کردار و رفتارش پرورشِ شاگردانش را نیز مدِ نظر دارد حال که قلم به این سو چرخید جا دارد سلام و سپاس ناقابل خود را تقدیم کنیم به همه ی معلم های با اخلاص به ویژه و به ویژه سرکار خانم جمشیدی معلم بسیار عزیز و گرامی که جایشان در این تصویرِ یادگاری خالی است
امروز با دیدن این عکس گویی بوی خوش مهر ماه مشاممان را نوازش داد
فرصت را غنیمت شمرده و تشکر می کنیم از بانی و بانیان و خیرینِ پای کار، که در راه تأسیس و تعمیر و راه اندازی و افتتاح دوباره مدرسه کوشیدند و همچنین از سرکار خانم جمشیدی که با صبوری و متانت و درایت و مهربانی در جهت تعلیم و آموزش و پرورشِ شاگردانش گام های مرثری بر داشته اند و به عبارتی نام نیک شان را به ثبت رسانده اند

سلام گرم دارم بر معلم
که نامی نیست بهتر از معلم

دل و جان معلم هایمان شاد
خصوص آموزگاربهمن آباد

معلم می دهد با عشق تعلیم
مَلَک او را کند تکریم و تعظیم

سلام بر تک تک دانش آموزان
امید کشور و آینده سازان

دهم پندی شما را نور چشمان
به یک معنا عزیز و نو نهالان

اگر خواهید در دل ها بمانید
معلم را عزیز و دوست دارید

اگر خواهید بفهمید و بدانید
بخوانید و بخوانید و بخوانید

که هر کس علم ناموزد به دوران
نگویند نام نیکش روزگاران

بخوانید تا شوید فاضل و دانا
که دانا می شود روزی توانا

چو عکس خوب تان در قاب دیدم
و رنگ و چهرتان شاداب دیدم

دعا کردم همیشه شاد باشید
درخشان بهتر از آفتاب باشید

که قاسم گرچه خود عالم نباشد
ولیکن دوستدار علم باشد

سلام بر شب قدر، قلب رمضان(2)

افسوس ندانستم هر که شب بار کند روز به مقصد برسد و یا نمی دانستم؛
هرکه خواهد روز آقایی کند
شب گدایی از خدا باید کند
افسوس و صد افسوس نمی دانستم کسی می تواند با سبکباری و سبکبالی بار 80 ساله خود را در یک شب به مقصد برساند که در کارنامه اش گناه حق الناس و عاق والدین نباشد
شب قدر شب ریزش گناهان و بر آورده شدن حاجات حاجتمندان و اوج سعادت سعادتمندان است
شب قدر شبی است که قدرش بی اندازه و لحظه هایش پر فایده و شب تعیین سرنوشت یکساله است
برای چنین شبی قناعت کردن به بهشت، کمترین است
باید در چنین شبی عاشق بود و از میانه ی اشک و طهارت قلب به معشوق رسید
چشم هایی که با عشق و معرفت و شناخت به اشک می نشینند لبخند عرشیان را در پی دارند
اشک را با روح های حقیر کاری نیست اشک های مردان و زنان بزرگ از چشمه ی زلال می جوشد و می پوشد و می شوید
اشکِ توبه بیدار کننده و رشد دهنده است همانگونه که اشکِ آسمان(باران) زمینه ی رشد دانه ها را فراهم می کند
شب قدر شب جواز عبور از تاریکی جهل است به سوی آگاهی،بینایی و دانش اعتقادی و خِرَد و خود شناسی
برای خروج از ظلمات و رسیدن به نور باید از جاده ی شب با رمز یا مولا علی (ع) و یا زهرا(س) عبور کرد
این شب ها شب های تلاوت قرآن است قرآن نازل شد تا روح انسان بالا رود باران را ببین چگونه با آمدنش گیاهان صعود می کنند کسی که با قرآن بالا نرود والا نخواهد شد و آنکه درک و عمل نکند به دَرَک می رود این را تاریخ(جنگ صفین) به ما می گوید...
ادامه دارد

سلام بر شب قدر، قلب رمضان(3)

شب قدر شبِ تقدیر و مقدر شدنِ یک سال معاش و رزق و روزی و مرگ و سعادت و شقاوت و...
در این شب های ویژه هر کس راز نگفته و دردِ نهفته اش را تقدیم خالقش می کند و به امید استجابت دعا،معصومین را واسطه قرار می دهد که بسیار خوب و مبارک است
شب قدر اقیانوس است که هرکس به قدر همت خود «قدر» می داند و آب می نوشد و بهره ی گسترده می برد
در شب قدر، توبه ی خدا و توبه ی بنده ها به هم گره خورده است فرصت از این بهتر؟
فضیلت شب قدر ؛
اگر می خواهیم فضیلت شب قدر را بدانیم کافی است به این نکته توجه کنیم که خوارج با همه ی انحطاط و جمود فکری که داشتند از فضائل شب قدر با خبر بودند به همین دلیل و محض ثواب بیشتر در چنین شب مقدسی جنایت شان را به اوج رساندند و بر فرق بهترین و مقدس ترین خلق خدا (بعد از پیامبر)ضربه ی زهر آلود و کینه توز زدند این اتفاق در کربلا هم تکرار شد چون کسانی که برای کشتن امام حسین(ع) در کربلا حاضر می شدند ابتدا غسل شهادت می کردند نمازشان را به وقت می خواندند قرآن تلاوت می کردند و در حالی که ذکر بر لبان شان جاری بود محض ثواب بیشتر،برای جنگ با حضرت لحظه شماری می کردند که البته همه ی این رویدادها ریشه در سقیفه دارد
افسوس که ماه رمضان به ویژه شبِ احتمالیِ قدر یا درمانگاه شبانه روزی با شتاب در حال تعطیل شدن است
شهادت مظلومانه اولین شهید محراب حضرت علی علیه السلام بزرگ مرد تاریخ بشریت بر عموم مسلمین جهان به ویژه شما دوستان تسلیت باد
ادامه دارد

سلام بر شب قدر، قلب رمضان(1)

هر چه گشتم .به خوبی تو نیافتم
و هر چه بیشتر گشتم فضیلت تو را دیدم که والاترین و بالاترین بود
ولی افسوس که نتوانستم رمز گشایی ات کنم تنها فهمیدم که هیچکس قدر و ارج و اندازه ات را نمی داند چه می گویم که از شب تولدت نیز بی خبرند
راستی در رمز و راز و درون تو چه گوهرهایی نهفته است که این همه عاشق،عاشقانه هایشان را با اشک و انابه و زاری به پای تو می ریزند؟
در بزرگی و عظمتِ تو چه رازی است که قلم ها از وصفت ناتوان و زبان ها از توصیفت قاصرند و ملائکه و روح به اعتبار تو نازل می شوند؟
تو چه قدر،قدر هستی که عقل عقلا از فهم و درک و ارزش والایت مبهوت و متحیرند؟
تو را قلب رمضان و شب قدر نامیده اند وظیفه ی قلب خون رسانی به تمام پیکر است و اگر قلب به ایستند حیات معنا ندارد
این شب ها شاید تکرار نشوند
آنکه قدرِ شب قدر نداند قدرِ چه را می داند
شب قدر، زیباترین فرصت برای یافتن خودِ گمشده و رسیدن به معشوق است
این شب ها نگاه دل های عاشق به آسمان است و نزول فوج فوجِ فرشتگان به زمین!
شب قدر شب اندازه گیری مثقال هاست شبی که هرکس فارغ از رنگ و نژاد و موقعیت های دنیایی کاسه ی گدایی اش را با دل شکسته رو به آسمان دارد
هر چیزی که بشکند بی ارزش می شود مگر دل که هر چه بیشتر برای خدا بشکند نزد پروردگار ارزش بیشتری پیدا می کند
شکستگی دلِ عاشق با هیچ چیز ترمیم نمی شود جز با اشکی که در فراق معشوق و برای رسیدن به او می ریزد...
ادامه دارد

بیاییم همه برای هم دعا کنیم

و روز جمعه و شب های عزیز را بهانه و غنیمت و فرصت شمریم که لحظه ها ما را می بَرَند به شبِ احتمالیِ قدر
شبی که هرکس به قدر همت خود خوشه می چیند و بارَش را به مقصد می رساند دعاهای آدم ها در این شب ها متفاوت است یکی اول و آخرِ دعا و خواسته اش رنگ دنیایی دارند بدتر اینکه همه چیز را برای خود می خواهد با این بینش از خدا طلبِ مال فراوان و مرکب و عنوان و میز و مقام و رتبه و درجه دارد
و آن یکی هم که هیچکس را به سفره اش نمی خواند خودش را غرق در خواسته های آخرت می کند او با اشک و ناله از خداوند می خواهد او را در بهترین جای بهشت مهمان کند ...در این میان کسی هم هست که با زبان ساده و معمولی خودش و با سخاوت و دست و دل بازی اش همه را مهمان سفره ی پر فیض و برکت دعای خود می کند:
خدایا بفرست بر خفتگان در قبر، نشاط و سُرور
خدایا دارا کن هر نداری را
خدایا سیر کن هر گرسنه ای را
خدایا بپوشان هر برهنه را
خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را
خدایا بگشا اندوه هر غمزده را
خدایا به وطن بازگردان هردور از وطنی را
خدایا آزاد کن هر اسیری را
خدایا اصلاح کن هر فسادی را از کار مسلمین
خدایا درمان کن هر بیماری را
خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود
خدایا بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بی نیازمان کن از نداری که راستی تو بر هر چیز توانائی.
دعا از این جامع تر و جالب تر کجا یافت می شود که دعا کننده همه ی خوبی ها را برای همه طلب می کند و نسخه ی شفا بخش را برای همه می پیچد؟
پروردگارا!
گناهان ما را بيامرز و با كيفرت در روز رستاخيز، ما را رسوا مساز و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره خوبان و نيكان بميران و با آنان محشور ساز.
تقدیم به همه ی مسافران بی بازگشت و چشم به راه؛
🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد 🌺

ماه رمضان بهانه ای برای نقل خاطرات (2)

از ماه رمضان گفتیم که وقتی از راه می رسد سیل خاطرات دوران کودکی ما را با خود می برد
کمتر کسی را می شود یافت که از کودکی اش و روزه های نیم بندش خاطره نداشته باشد و برای ماها که در روستا متولد شده ایم و با مردم خوب و با صفای روستا معاشرت کرده ایم یاد آوری آن همه با هم بودن و سرانجام بی هم شدن برایمان ناگوار است به ویژه وقتی به طور حقیقی و یا خیالی به کوچه پس کوچه های شناخته شده ی روستا سرک می کشیم و جز سکوت مرگبار چیزی و کسی نمی بینیم غصه ها و دردمان مضاعف می شوند البته خداوند را شاکریم که عزیزانی در بهمن آباد زنده و نعمت و برکت هستند ولی از آنجا که انسان با هم بودن را دوست دارد یاد فراق و هجران یاران رفته و یاد آوری کوچه های پر جمعیت آن روزها و همهمه و غلغله و گفتگوهای مردان و زنان و کودکان که از دل خانه ها بر می خاست و سکوت مرگبار اکنون ناراحتش می کند
هجرت روستائیان به شهر و هجرت خیلی از همولایتی ها به قبر باعث شد کوچه ها چنان در سکوت فرو روند که حتی از صدای خوش خروس و صدایِ نا خوش عرعرِ الاغ و دیگر حیوانات هم محروم شویم انگار همه ی چیزها را ناگهان و یکجا از ما گرفتند
هر سال که نو می شود کافی است نگاهی بیندازیم به گذر عمر خودمان و عزیزانی که در طول یک سال برای همیشه از بین مان رفتند که البته برخی مرگ ها تلنگری هستند برای زندگان و هشدار به غفلت زدگان یعنی ای که در خوابی دمی بیدار شو...مانند مرگ دایی زاده مان مرحوم مغفور اکبر محترم
حال که قلم به سوی عزیزان رفته چرخید به یاد همه ی در گذشتگان به ویژه شادی روح مرحوم شدگان در طول سال 1402 صلوات و فاتحه تقدیم می کنیم

ماه رمضان بهانه ای برای نقل خاطرات (1)

ماه رمضان که از راه می رسد راهی به سوی دل ها و تقرب باز می کند تا هر کس به قدر همت خود در این راه گام بر دارد
رمضان که می اید ما را با خود می برَد به دوران کودکی همان دوره ای که گویی اقلیم در اختیارمان بود
خاطرات دوران کودکی شیرین است اما گاهی طعم این دوران ذائقه مان را تلخ می کند به ویژه وقتی می بینیم بسیاری از داشته هایمان از دست رفته اند و آدم های دور و برمان از سرای فانی به سرای باقی سفر کرده اند و اگر هم کسی از آن دوران در قید حیات است با رنج و درد زندگی را می گذراند که دعا می کنیم همه ی این عزیزان که نعمت و برکت روستا هستند.شاد و سر زنده و سلامت باشند
در یک لحظه هر کس می تواند محل زندگی پدری اش را در یاد و خاطرش زنده کند و از سرنوشت فعلی کوچه و خیابانی که در آن دوران زندگی می کرده با خبر شود و به عبارتی هر دو دوره را قیاس و مقایسه کند
حال فرض کنید بنده از شما که این مطلب را می خوانید می پرسم آقا و خانم ...از کوچه ی پدری تان چه خبر؟
آیا همسایه ها چون گذشته کنار هم هستند و رفت و امد و شب نشینی ها بر قرار است؟
آبا همچنان باهمسایه های کوچه تان مراوده و قرض و بده بستان دارید؟
آیا دود و آتش تنورِ خانه هاهمچنان زبانه می کشند و تنور خانه ی شما داغ است و نان و فتیر پخت و پز می شود؟
آیا همچنان صدای قهقهه ی خنده های از دل بر خاسته ی مردم از درِ قلعه ها و سرِ کوچه ها گوشنواز است؟
آیا صدای چهچه ی مرد آبران که شب را در صحرا بوده از کوچه باغ ها به گوش می رسد؟...
ادامه دارد

کتل یا کاتل سفری خیالی و آرزوی کودکانه

آرزویی که هر گز بر آورده نشد!
هنوز هم دلم در پیِ گریه ها و التماس های کودکانه ی آن روزهاست روزهایی که با خواهش های مکرر از پدر و مادر و بزرگترها می خو.استیم ما را نیز همراه خود ببرند
از بد شانسی بچه ها این بود که تا ساعت ها بیدار می ماندند ولی زمان حرکتِ مسافرانِ کتل، در خواب می ماندند از همه بدتر خنده های سفر رفته ها و نقل خاطرات شان در روز بعد بود که رفتیم و دیدیم و...
هر کودکی دوست داشت در شبِ خیالی برای رفتن به کتل با خانواده اش همراه شود و همانگونه که اشاره شد حتی برخی می خواستند بیدار بمانند تا از قافله باز نمانند ولی افسوس...
پدر مادرها هم از خستگی و پای پر آبله و دوری راه و نوک قله و صعب العبور بودن می گفتند
رفتن یا نرفتن به کتل حتی در مدرسه هم بین بچه ها مطرح می شد هر کدام از ما خاطره ای از کتل داریم
کمتر بچه ای بود که صبح فردای کتل به پدر مادرش اعتراض نکند که چرا او را با خودشان به کتل نبرده اند ولی آن روزها لبخند و اشاراتِ بزرگترها را درک نمی کردیم و نمی دانستیم به قول امروزی ها چقدر سر کاریم!
یاد آن روزها ی بی تلویزیون و رسانه به خیر باد که هر حرفی از دهان مبارک والدین مان گفته می شد حقیقت می پنداشتیم و بی چون و چرا قبول می کردیم
بزرگواران چون معتقد بودند هر سربالایی سرازیری دارد در سختی ها مقاوم و صبور بودند و آستانه تحمل شان هم بالا بود.
حال که به سلامتی از کتل بر گشته ایم برای شادی همه ی رفتگان و در گذشتگانی که با چلک زدن و شو خوانی کردن و اذان گفتن ما را بیدار کردند و از وقت افطار با خبرمان کردند صلوات می فرستیم و یادشان را گرامی می داریم
امیدواریم طاعات و عبادت همه ی از کتل (قله و بلندی) بر گشته ها قبول باشد ان شاءالله

ماه رمضان  بستنِ دل  به روی هوا (2)

ماه رمضان ماه سفر کردن است سفر پر خیر و برکتی که با همه ی سفرهای قبل و بعدِ این ماه تفاوت دارد
سفرِ مسافر رمضان از ملک به ملکوت و اوج گرفتن تا بی نهایت است و خوشا که مسافرِ این سفر روزه اش کاملِ کامل است
چه خوب فرموده اند که روزه داری تنها بستن دهان به روی غذا نیست که بستن دل به روی هواست و با زبان شعر؛
روزه داری بستن دل بر هواست
کمترین اجر گفته اند جوع غذاست

دل اگر بستی به روی هر هوا
می شوی از مکر اهریمن سوا

هر که دل را بست او اهل دل است
هر تنها بست دهان او فَشل است

روزه ی اهل سفر باشد قبول
هر که گفتا باطل است گو بوالفضول

آن که در این ماه رفت تا آسمان
روزه اش مقبول باشد این بدان

لیک شرع گوید مسافر بر زمین
روزه اش باطل شود فرموده دین

هر که بندد چشم، ره پیدا کند
چشم و دل وا کرد نا بینا کند

گر نباشی اهل صبر و صابران
کی شوی فیروز در این امتحان

آنکه دارد روزه صمت و سکوت
اوج می گیر ز مُلک تا ملکوت

ای خوشا آنکس که دل بست بر هوا
ای بدا کو هر چه خورده جز غذا

هست این گفتارِ شیرین در امل
کاش می بود قاسم از اهل عمل

آری آنکه دل را به روی هوا بست بی تردید دهان را نیز بسته است ولی آنکه تنها به فکر بستن دهان باشد و هوای نفس را آزاد و رها کند روزه اش تنها گرسنگی است که وزن و حجم و قدر چندانی نزد باریتعالی ندارد
و بدا به حال آنکه که مانند این بنده ی سرا پا گناه، افطارش با طعم شیرینِ ولی تلخ و زهر مارِ غیبت و خدای نکرده تهمت و بد گویی این و آن باشد و از آنجا که تنها گرسنگی و تشنگی را روزه می داند باولع و اشتهای وصف نا پذیر،می خورد و می نوشد و می خوابد.

ماه رمضان  بستنِ دل  به رو هوا(1)

دو باره رمضان و رفع عطش و سیراب شدنِ حلقوم روحمان از تشنگی
دو باره رمضان و فرصتی برای از زمین کندن و از زمین رفتن و به ملکوت سفر کردن
رمضان نه بستن دها به روی غذا
که بستن دل به روی هوا
و بستن چشم به روی نگاه
و بستن گوش به روی شنیدن های بیجا
و بستن و مهار خواهش ها
و در زنجیر کردن دست و پا
و از همه مهمتر عنان زبان را در اختیار داشتن است که مهار زبان یعنی بدست آوردنِ همه ی خوبی ها
عجیب است که بشر قادر است همه چیز را مهار و مسخر خود گرداند الا زبانِ خود را تکه گوشتی بی استخوان که گرچه و طول و عرض و وزن چندان ولی با قدرت فوق العاده چنانکه زبان از دریچه ی بسته (دهان) خود را به دورترین نقطه ی جهان می رساند و بر هر که خواهد نیش زند چه نکو فرموده اند که اگر کسی بتواند این تکه گوشت بی استخوان یعنی زبان را مهار کند بهشت را اختیار کرده است سال ها گمان می کردم روزه یعنی بستن دهان به روی غذاست که استاد فرمود: بستن دل به روی هواست
بستن دهان به روی غذا کجا و بستن دل به روی هوا کجا؟...
ادامه دارد

بیا ای منجی عالم جهان در انتظار توست

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

سلام بر حضرت مهدی (عج) که طراوتِ عطر نامش خوش ترین ، نامش زیباترین، یادش امید دهنده دل ها و ظهورش مرهم همه ی زخمهاست
سلام بر حضرت مهدی(عج) منجی بشر از فلاکت و رذالت و حقارت و رساندنِ او به اوج عزت و منزلت
سلام بر شب و روز نیمه شعبان روز رحمت و مغفرت و امضا شدنِ رهایی و آزادی بندگان از آتش جهنم
سلام بر نیمه شعبان که شب و روزش افضل شب هاست و خداوند بر خودش قسم خورده که هیچ دستی را امشب بر نگرداند پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله)فرمود: من شب شعبان خوابيده بودم كه جبرائيل نزدم آمد و گفت: اي محمد! آيا در اين شب مي‌خوابي؟گفتم: اي جبرائيل! مگر اين شب چه شبي است؟
جبرائيل گفت: اين شب، شب نيمه شعبان است. ای محمد برخيز! پس مرا از بستر خواب بلند نمود و آنگاه همراه خود به بقيع برد و گفت: سرت را بلند كن و به آسمان بنگر.آنگاه مرا به دعا و استغفار و قرائت قرآن و نماز سفارش نمود.
نیمه شعبان روز گشایش درهای رحمت و رضوان و مغفرت و فضل و نعمت و جود و کرم و احسان است خوشا آنکه این روز را برای توبه غنیمت شمرد و بغل بغل خواسته ها یش را به آسمان فرستاد
هر کس خواسته و حاجت هایی دارد ولی نکوست خواسته های ماندگار داشته بلاشیم مانند؛ زیارت خانه خدا و توفیق جبران گذشته و خدمت به خلق و عبادت و بندگی و همشینی با پیامبران در بهشت و حال احسن ،نه در خواست های کوچکی مانند دست یافتن به سنگ و آهن و چوب و مرکب و...که فنا پذیر و زود گذرند
بیاییم برای هم و برای همه در ماندگان و گرفتاران و بیچارگان و بیماران دعا کنیم
🌹میلاد با سعادت منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) مبارک باد🌹

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
📣کانال بهمن آبادخبر تلگرام
🆔 @Bahmanabad_khabar

کانال بهمن آبادخبر در ایتا
https://eitaa.com/Bahmanabad_khabar

شو بُراتُ و نیمه شَعبون مبارکِت بَشَه

با گویش محلی همراه با ترجمه!
از قِدیم مُگفُتِن شو بُرات اگر از تِ دل دعا کِنی و نیتت پاک بَشه خدا گناهاتِ مِیخشَه.
به هَمی خاطر مُگُفتِن برات یَعَنِم عَمل و کارای خُب.
مُگُفتِن هر کِه توبَه کِنَه خدا قِبیل مِنه،
دِ خِیله از کشورای مِسِلمو مِگن شو برات مایه بِرِکَته
قِدیما رَسِم بی،سه شو چِراغ برات روشِن مِکِردِن.
یاد فانوس و چراغ دِستی ها بِخیر... چه عالَمِ دِشتَم.
او وِختا یادُمُه شو برات به یادِ مرده ها چِراغِ بُرات گیرا(روشِن) مِکردن و زن و مرد مِرفتِم به مُزار و ریی قِبرستو، مِثل اَلعون عقیده دِشتِن مرد ه ها چیشم انتظارن.
شو بُرات یَعَنِم شو خیرات.
شو برات فِقط مخصوص شیعه ها نیس همه مِسلمونا خیرات و مبرات مِنِن اما ما شیعه ها دِ نیمه شَعبون جَشِن تِوِلد امام زمان(عج) مِگیرِم که خیله گرامی مِدَرِم و یک عالِمه شادی مِنِم
منظورم ایس که امشو هم شو بُراتِ و هم نیمه شَعبون رزِ تولد امام زمان (عج) هِم هس که مبارکتو بَشه
دِعا کِنم و اینشالا دِعَمَل هِم مُنِتظِر آقا بَشِم نِه به زِبونِ خُشکِ خَلی
شو بُرات از قِدیم رَسِم بی یَه و العونِم رَسمه که همه مِرِن به ریی قِبرِستو،
مُرده ها چیشم انتظارِن که بِرشو خیرات و مبرات کِنِن
مرده ها دِزِر خاک از چَن رِز پیش مِگِن خدا کِنَه شو بُرات یک نِفِر فاتحه بِفرستَه
شو برات مگن بعد از شو قدِر، از همه شوها مقام و اَجرِش بیشتره
مِدَنی اچی مِگِن شو برات؟یَعَنِم هرکه عبادت کِنَه و از خدا طلبِ اَمُرزِش کنه از جِهِندِم بیزاری خُوسته
به هَمی خَ طِر،گفتن شو برات شو، که تِبرِئَه و نُجاتِم هَس
مِگن ایمشو رزق و روزی یَک سالت مَعلیم مِره
شو برات هم بِرِه مرده ها اَجِر و ثِباب دَرَه ،هم بِرِ زِنده ها
خدا کِنه ایمرِز تا یک شُنبه تا وخت درم بِهره بِرم وُ از تِه دل مُردِه ها مُر دُعا کِنِم و بگم الهی العفو
برگردان؛
از نیمه شعبان هر چی بگیم کم گفتیم.
از قدیم می گفتن اگه شب برات از تَه دل دعا کنی و نیتت پاک باشه خدا گناهات رو می بخشه.
به همین خاطر می گفتن؛برات یعنی عمل و کارهای خوب.
می گفتن هرکی توبه کنه خدا قبول میکنه.
در خیلی از کشورهای اسلامی میگن برات مایه برکته.
قدیما سه شب به مناسبت برات چراغ روشن می کردن.
یاد فانوس و چراغ دستی ها بخیر.چه عالمی داشتیم!
اون وقتا یادمه شب برات به یاد مرده هامون چراغ روشن می کردیم و زن و مرد می رفتیم مزار و روی قبرستون، مردم آن زمان مثل الآن عقیده داشتن مرده ها چشم انتظار خیراتند.
شب برات مخصوص شیعه ها نیست بلکه همه مسلمانان خیرات میکنن.
اما ما شیعه ها در نیمه شعبان جشن تولد امام زمان(عج) رو میگیریم و کلی شادی می کنیم
شب برات و نیمه شعبان مبارک
منظورم اینه که امشب هم، شب برات و هم نیمه شعبان روز تولد امام زمان(عج) که مبارکتون باشه
دعا کنیم در عمل منتظرش باشیم نه با زبان
شب برات از قدیم رسم بوده و الآن هم رسم هست که همه میرن روی قبرستان
مرده ها چشم انتظارند که براشون خیرات و مبرات بفرستن
مرده های زیر خاک از چن روز پیش میگن خدا کنه یک نفر هم شده برامون فاتحه بفرسته
در باره شب برات میگن بعد از شب قدر،مقام و اجرش و ثوابش از همه شب ها بیشتره
می دونی چرا به این شب میگن شب برات؟یعنی هر کی عبادت کنه و از خداوند طلب آمرزش کنه از جهنم بیزاری جسته
به همین خاطر گفتن شب برات شب تبرئه و نجات هم هست
میگن در این شب و روز،رزق و روزی یک سال معلوم میشه
شب برات هم برا مرده اجر و ثواب داره،هم برا زنده ها
خدا کنه امشب و فردا تا وقت داریم بهره ببریم و از ته دل مرده هامون رو دعا کنیم و بگیم الهی العفو الهی العفو الهی العفو

به مناسبت فرخنده عید مبعث حضرت محمدصلّ الله علیه وآله وسلّم

امروز عرشیان و فرشیان در حال جشن و سرورند
با مبعوث شدن حضرت محمد (ص) به پیامبری فضای روحانی کوه حرا نیز نوای دیگری دارد
نوایی جانبخش و دلنشین که جان و جهان را تحت تأثیر قرار می دهد
محمد(ص) در کوه حرا شاهد لحظه شکوهمندی است که هیچکس تصورش را هم نمی کرد
امروز عرشیان نیز کنجکاوند و می خواهند نور نبوت را ببینند و از مسؤلیت بزرگ و بار رسالت حضرت محمد (ص) آگاه شوند
امروز فرش ثابت است و این عرش است که خودش را به فرش(زمین)می رساند
امروز محمد(ص) بار سنگین رسالت را بر دوش می کشد چه بار سنگینی و چه یار عزیزی (خدیجه)
اما حضرتش خوب می داند سنگ اندازها در این راه سنگ اندازی می کنند و مخالفین سر سختانه به مخالفت بر خواهد خاست ولی او با همه ی ناهمواری ها و دشواری ها ناگزیر است این راهِ خدا خواسته را تا پای جان و تا انتها برود و بار رسالت را به مقصد برساند و حتی جانشین خویش را انتخاب کند
امروز مهمان ویژه حرا جبرئیل امین است که برای نخستین بار به سیمای واقعی خود بر آن حضرت نازل شد در چگونگی ظاهر شدن و مکالمات حضرت با جبرئیل اگر هم اندکی اختلاف نظر باشد ولی مقصد یکی است جبرئیل خبر پیامبر شدن حضرت محمد صلّ الله علیه وآله وسلّم را به ایشان می دهد و جالب تر اینکه از حضرت می خواهد بخواند...
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه، مسأله آموز صد مدرّس شد!
عید سعید مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت بر همه ی مسلمانان به ویژه شما دوستان مبارک باد.

سلام بر حضرت زینب سلام الله علیها

سفیر کربلا،
و زینتِ زهرای اطهر سلام الله علیها
امروز 15 رجب سال 63 هجری قمری است
در چنین روزی حضرت زینب سلام الله علیها که در تمام سال ها ی عمرش ، در کوچه پس کوچه های اندوه و مصیبت دویده بود و پس از واقعه ی عاشورا و از دست دادنِ برادرش امام حسین علیه السلام تاب تحمل دنیا را نداشت به اجداد طاهرینش پیوست
در هر کجای تاریخ که پرسه بزنیم، واقعه ی عاشورا را از زبان هر که بشنویم شاهد شیر زنی هستیم که در تمام لحظه ها ی حادثه ی کربلا حضور داشته است
عاشورا گر چه به نام حسین زنده است ولی به یاری و یاوری زینب ماندگار ماند
زینب، ستون خیمه عاشوراست ؛ خیمه ای که بر فراز شانه های حسین ایستاده است.
از زینب دختری که شجاعت را از پدرش علی علیه السلام و طهارت و نجابت را از مادرش فاطمه سلام الله علیها به ارث برده و در خانه وحی و امامت بزرگ شده همین انتظار می رود که سر افرازانه و شجاعانه چنان سخن بگوید که کلامش رسوا کننده و به لرزه در آورنده کاخ ستم باشد
زینب،فریاد افشاگرانه جاوید هستی است؛ شخصیتی است که درمحفل خاندان آل عبا، چشم به دنیا گشوده و بر زانوان پیغمبر، کودکی اش را سپری کرده؛ کسی که در سایه نفس های امیر مومنان و بانوی جهان نفس کشیده است
سلام بر زینب مظهر وفا به برادر و شکیبایی و آزادی و صبر و پایداری و بردباری در مصیبت
سلام برزینب، پیامبر بعد از واقعه عاشورا
سلام بر زینب نوازش کننده کودکان و سکینه خاتون (ع)
سلام بر زینب یار و مونس روزهای سخت برادر
سلام بر زینب و کلام ماندگار آن حضرت «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛
وفات عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد

دلم تمنای باران و برف دارد(4)

با نگاهی به دعای امام سجاد علیه السلام
نماز «استسقاء» و دعا را دست کم می گیریم دعا در همه ی ادیان روحبخش و امیدوار کننده است دعا ترمز نیست که عامل حرکت است
دعا بذر امید در دل کاشتن است
نماز و دعا برای طلب باران را همه ی فرق اسلامی بر آن تأکید دارند به ویژه شیعیان و سر حلقه ی عابدان و عارفان حضرت علی علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که دعاهای جامع شان در طلب نزول باران ورحمت الهی بی بدیل است در این بخش دعای امام زین العابدین (ع) را با هم می خوانیم:
بارخدایا، ما را به باران سیراب ساز
و رحمتت را بر ما بگستران
و بر بندگان خود با به بار آمدن میوه منّت گذار،
و سرزمین‌های مرده را با شکفتن شکوفه‌ها زنده کن،
و فرشتگان بزرگوار خود را به بارانی سودمند گواه گیر
بارانی بسیار و انبوه، و پیوسته با برکات گسترده
بارانی تند و سریع و شتابان. تا هر چه مرده است به آن زنده نمایی،
و آنچه از میان رفته به ما بازگردانی،
و آنچه آمدنی است بیرون آوری
و به سبب آن روزی‌ها را وسعت بخشی، ابری در هم فشرده، کامبخش و گوارا و فراگیرنده و خروشان که بارانش دائمِ ویران کننده و برقش فریبنده (بدون باران) نباشد.
بارخدایا ما را به بارانی فریادرس و برطرف کننده قحطی سیراب کن،
بارانی رویاننده گیاه، سبز کننده - دشت و دَمَن، وسیع و پرمایه، که به سبب آن گیاه روئیده پژمرده را خرم کنی، و آن را برای گیاه شکسته مومیایی قرار دهی.
بارخدایا بر ما بارانی فرست که به آن از تپه‌ها آب سرازیر گردانی،
و چاه‌ها را لبریز کنی،
و نهرها را روان سازی،
و درختان را برویانی،
و قیمت‌ها را در همه شهرها ارزان کنی،
و چهارپایان را قوّت دهی
و خلایق را زنده‌دل و نکوحال فرمایی،
و روزی‌های پاکیزه را برای ما کامل گردانی،
و کشت و زرع ما را برویانی
و پستان‌ها را پرشیر سازی
و نیرویی بر نیروی ما بیفزایی.
بارخدایا سایه آن ابر را بر ما باد گرم و زهرآگین مساز
و سردی آن را بر ما شوم و ناخجسته منما
و باریدنش را بر ما باران عذاب قرار مده
و آبش را در کام ما تلخ و ناگوار مگردان.
بارالها بر محمد و آلش درود فرست و از برکات آسمان‌ها و زمین روزی ما ساز که تو بر هر چیز توانایی

به بهانه فضیلت و جایگاه ماه رجب(2)

اوّل ماه رجب شد جلوه گر ماهی تمام
کامد از هفت آسمان و مهر گردونش سلام

یک سلام بر رجبیون مؤمنین و مؤمنات
بعد نام حق تعالی بر محمد(ص) صلوات

بارها فرموده اندماه رجب ماه خداست
ماه توبه، ماه رحمت، ماه ذکر ماه دعاست

ماه رجب هفتمین ماه از ماه‌های قمری و یكی از ماههای حرام، فرصتی است مغتنم و گران بها برای زدودن غبار گناه از دل و تزکیه و خودسازی
ماه رجب یک آغازی برای رفتن و حرکت است رفتن در راهی که شاید تا کنون میسر نشده و ممکن است چنین توفیقی پیش نیاید حال که زمان آن فرا رسیده باید فرصت را برای رسیدن به قله ی کمال غنیمت شمرد
دلا تا می توان امروز فرصت را غنیمت دان
که در عالم نمی داند کسی احوال فردا را
هر توفیقی بی علت بدست نمی آید همانگونه که هر سلب توفیقی بی دلیل نیست
عبادت را سهل کرده اند تا بتوانیم گامی در جهت خودسازی برداریم
این ماه ها و شب ها و مکان های مقدس و اوقاتِ شریف می توانند بهانه ای باشند برای گام های بازگشت مان(توبه)
هر کس در این ماه به قدر توان و تلاش و تحرک و تفکر و توکل می تواند توشه بر می گیرد
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:
هرکس سی روز از رجب را روزه بدارد منادی از آسمان ندا خواهد داد ای بنده ی خدا! گناهان گذشته ی تو بخشیده شد پس عمل را در مابقی عمر در سر بگیر(از این پس گناه مکن)
و آنکه سه روز روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد
و کسی که در این ماه،توانایی روزه نداشته باشد کافی است هر روز گرده نانی صدقه دهد و اگر صدقه هم نتوانست ذکر پروردگار گوید.
ماه مبارک رجب، ماهِ نزول رحمت الهى و ماهِ مولودِ کعبه بر مسلمین جهان و مردم ایران به ویژه شما خوبان مبارکباد.

روز قیامت و حق الناس

یک شبی دیدم قیامت را به خواب
روز محشر بود و من در پیچ و تاب

با خودم گفتم نمازها خوانده ام
واجبِ حق را به جا آورده ام

زانکه خوردم لقمه از راه حلال
دور خواهم بود از رنج و ملال

نامه ی اعمال دادند دست راست
همچو دنیا گفتم از لطف خداست

نامه را خواندم با شور و نشاط
ساده و آسان گذشتم از صراط

دیگران بودند در افسوس و آه
از روی پل می فتادند قعر چاه

مردمانی هم بدیدم نیک بخت
لیک بسیاری اسیر و تیره بخت

دیگرانی هم چو من اندر سرور
از غم رنج و محن بودند دور

تا رسیدیم بر در باغ بهشت
دیدم آنجا رویدادی بس شگفت

بر در جنت شدم همچون اسیر
در نگاه دیگران بودم شریر

راه را بر من گرفتند مردمان
تا که بستانند از من حق شان

آن یکی گفتا که غیبت کرده ام
دیگری گفت آبرویش برده ام

یک کسی گفتا زدم بر او زیان
وان یکی گفتا زدم زخم زبان

یک زنی گفت تهمتت نا بود کرد
آبرویم برد و عمرم دود کرد

حق مظلومان گریبانم گرفت
گویی آتش در نیستانم گرفت

نامه ی اعمال پر شد از گناه
روزه و ذکر و نمازم شد تباه

کرده هایم را ستاندن این و آن
من شدم چون مفلس و بیچارگان*

خویش را دیدم در آنجا احتباس
بی اثر بود گریه ها و التماس

من که بودم اهل فردوس برین
جایگاهم شد اسفل سا فلین

کِشته هایم روی سنگ بود باد بُرد
همچو گرگی گوسفندان را بخورد

هر چه با ذکر و نمازم ساختم
در قمار حق خوری ها باختم

قاسم از خواب گران بیدار شو
ترک مستی کن دمی هوشیار شو

حضرت محمد محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

*مفلس در امت من کسی است که روز قيامت با انبوهی از کار نیک و حسنات و خیرات و نماز و روزه و زکات حاضر می شود ولی چون حق الناس به گردنش هست او را در آتشِ دوزخ می اندازند

به بهانه فضیلت و جایگاه ماه رجب(1)

سلام بر ماه رجب ماه ریزش رحمت الهی
ماه پر خیری که جز خداوند سبحان نمی تواند فضیلت و خیر و برکات و تواب هایش را محاسبه کند که فرموده اند: ثواب هر ذکر و زیارت و عبادتش بر ماه های دیگر برتری دارد
سلام بر ماه مبارک رجب، ماهِ خودسازی
ماه بهره بردن از فرصت ها
ماه پر فضیلت و نزول رحمت
ماه مولود کعبه
سلام بر جایگاه والای ماه رجب
سلام بر رجب نهری در بهشت که از عسل شیرین‌تر و از شیر سفیدتر است
سلام بر ماه رجب ماه عبادت و استغفار
ماه رجب یعنی توفیق طی کردن راه هزارساله در یک شب
در این ماه کافی است عزم رفتن و بازگشت به ندای فطرت کنی استغفرالله
رفتن این راه بستگی به اراده ی تو دارد هر کس به اندازه وسع خویش می تواند راه را طی کند و به اندازه همتش توشه بر گیرد
روزها و ماههایی با نام های زیبا از راه می رسند و برایمان دست افشانی می کنند تا بلکه به خود آییم و به خودباوری برسیم
زیبایی راه و نام ها را دریاب؛ماه رجب ماه خدا و شعبان ماه پیامبر خدا و رمضان ماه بندگان خداست
ماه مبارک رجب، ماهِ نزول رحمت الهى و ماهِ مولودِ کعبه بر مسلمین جهان و مردم ایران به ویژه شما خوبان مبارکباد.

اینجا مشهد است (8)

نوقان قدیمی ترین شهر خراسان
آثار تخریب‌شده در محله نوغان قدیم که نسل حاضر از آن بی خبر است
نام های قدیمی را دقت کنید؛
کوچه‌های محله نوغان: قبرمیر،
کشمیری‌ها،
چهل‌خانه،
حمام باغ،
پل‌سنگی
حمام حاج‌رستم
محراب‌خان
حاجی‌باقر
باغ‌دولاب
یخدان،
میدان کهنه
قبرستان قتلگاه:
بر‌اساس روایت‌های تاریخی ، نام دیگر این قبرستان «غسلگاه» یا «مغتسل‌الرضا (ع)» است که به اعتقاد قدیمی‌های محله پایین‌خیابان به‌علت غسل‌دادن حضرت‌رضا (ع) پس‌از شهادت در این محدوده به این نام مشهور شده است. بنا به گفته برخی دیگر از اهالی قدیمی محله پایین‌خیابان، زمین غسلگاه را حضرت‌رضا (ع) از محل اجرت کتابت قرآن کریم می‌خرند و وقف قبور مؤمنان و مؤمنات می‌کنند؛ بنابراین روایت قدمت این قبرستان به حدود ۱۲۰۰‌سال می‌رسد
دباغ‌خانه نوغان
یکی دیگر آثار تخریب‌شده در این محله، دباغ‌ خانه بوده که بیرون از دروازه نوغان قرار داشته و محل دباغی پوست احشام بوده است.
آب‌انبار‌های نوغان
نوغان در عصر معاصر ۸ آب‌انبار داشته که مهم‌ترین آن‌ها آب‌انبار «پی‌آب» بوده است. این آب‌انبار در‌واقع قناتی بوده که در این محل از زیر زمین عبور می‌کرده و، چون مجرای شیب‌داری داشته و همچنین دارای پلکان و فضای باز پیرامونی بوده، مردم به آن آب‌انبار می‌گفته‌اند.
رختشوی‌خانه نوغان
طبق مکتوبات و خاطرات سیاحان، بیرون دروازه نوغان، رختشوی‌خانه‌ای با همین نام وجود داشته که زنان، لباس‌ها و دیگر وسایل خود را در آن می‌شسته‌اند، اما بعد‌ها به دلایل بهداشتی تخریب می‌شود و اکنون نیز اثری از آن بر‌جای نمانده است.
بازار نوغان
این بازار پیش از احداث خیابان طبرسی (سال ۱۳۰۸) و به موازات راسته نوغان در شرق آن قرار داشته و مهم‌ترین مرکز تجاری این محله بوده است. این بازار از سال‌۱۳۱۰ خورشیدی، با احداث فلکه و خیابان طبرسی دچار دگرگونی شد.

اینجا مشهد است (7)

ابتکار خوب امام جماعت یک مسجد
سه سال پیش به طور اتفاقی به یک مسجد رفتم پیش نماز مسجد سخنرانی کوتاهی داشتند در ادامه پیشنهاد کردند نماز گزاران محله ی مسجد دو قطعه عکس و کپی کارت ملی خود را به مسؤل مسجد تحویل دهند تا طبق قول داده شده برایشان کارت شناسایی صادر شود موضوع را پیگیر شدم گفتند روحانی مسجد پیشنهاد کرده مغازه ی مسجد را به جای دریافتِ رهن و اجاره به شخص مورد قبول واگذار شود تا در قبال اجاره ندادن فروشگاهی برای اهالی مسجد راه اندازی شود با این شرط که کالا ی تازه و نصف قیمت در اختیار اعضا قرار دهد منظور از اعضا همان نماز گزاران مسجد محل هستند که با ارایه کارت شناسایی اکالای مورد نظرشان را ارزان تر خرید می کنند این موضوع گذشت تا دو ماه پیش که برای اقامه نماز و از روی کنجکاوی به مسجد مورد نظر رفتم امام جماعت که کلی در گذشته با هم گفتگو کرده ایم مرا به خاطر داشت از پیشنهاد سه سال قبل وی در باره تأسیس فروشگاه که قرار بودجهت رفاه حال نمازگزاران تأسیس شود پرسیدم ایشان بی درنگ، مسؤل مربوطه را صدا زدند سه نفری با هم نشستیم و گفتنی ها گفتیم خوشبختانه مسجد مملو از نمازگزار بود با آمار و ارقام معلومم شد فروشگاه بیش از 800 نفر عضو دارد و شکر خدا همه ی مردم محل از این ابتکار و اقدام سازنده ی امام جماعتِ جوان و درس خوانده راضی بودند در پایان از امام جماعت خواهش کردم فکرِ بکر خودشان را ترویج کنند امیدواریم دیگر مساجد هم چنین کنند...
ادامه دارد

دلم تمنای باران و برف دارد(2)

در تمنای بارش برف زمستانی
دلم تمنای سرمای سخت و استخوان سوز و بارش برف و باران شدید کرده
دلم هوای شنیدن صدای قطره قطره های باران دارد
چه دل انگیز است وقتی قطره های باران فشرده و با شتاب خودشان به در و پنجره ها و کف حیاط می زنند
دلم هوای دعای باران کرده ایران از قدیم الایام کشور دعا بوده چه پیش از اسلام یا پس از اسلام
یاد روزهایی به خیر که سرمای استخوان سوز با بارش برف سنگین موجب تعطیلی مدارس می‌شد که این تعطیلی نه تنها ما بچه ها بلکه معلم ها را نیز از تَهِ دل خوشحال می کرد!
شاید زمستان هم برود و حسرتِ پوشیدنِ پالتوهای زخیم، كلاه، دستكش و شال گردن و هر گونه لباس گرم بر دل ها بماند باور می کنید با وجود هوای معتدلی که زمستان دارد بهار هم آن حس و حال گذشته را ندارد؟
بهمن آباد ما با این که در آخرین حلقه ی کویر قرار دارد هر سال بارش برف های معروفش و سرمای استخوان سوزش تا نیمه ی دوم فروردین ماه زبانزد بود اما چند سالی است زمستانِ زادگاهم بهمن آباد حال و هوای گذشته را ندارد و چنین بر می آید که زمستان و فصل بهار به یک توافق و آشتی نزدیک شده اند اگر چنین شایعه ای یعنی پیوند بهار و زمستان صحت داشته باشد زمستان مان بهار خواهد شد و باران مان بر قرار نخواهد بود و خدای نکرده خشکسالی همچنان ادامه خواهد داشت...
ادامه دارد

اینجا مشهد است (3)

قطعه ای از بهشت و محل نزول فرشتگان
اینجا مشهد است جایی که از همه ی اقشار و قومیت و ملیت ها و زبان ها و نژادها و مذهب سنی و شیعه و بسیاری از علمای بزرگ و مراجع عظام و صاحب نام و مفسرین و اهل فضل و بی سواد و با سواد از راه دور و نزدیک و با رنج و مشقت فراوان خود را به این مکان مقدس می رسانند سفره ی دل می گشایند تا کوله بارشان را پر از سوغات معنوی کنند اینجا مقام دنیوی و اعتباری رییس و پلیس و وزیر و وکیل معنا ندارد اینجا یک دل بی ریا و خلوص نیت می خواهد
اینجا مشهد است جایی که هیچکس بزرگی و کرامتش را نمی داند از این ها گذشته چه جایی بهتر از حرم مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام؟
به قول علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.
و نیز میفرموده اند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت می بارد.
روزی در صحن حرم امام رضا علیه السلام شخصی به علامه [که اصلاً اذن نمی داد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: از راه دور آمده ام می خواهم دست شما را ببوسم. علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است!...
ادامه دارد

اینجا مشهد است (2)

قطعه ای از بهشت و محل نزول فرشتگان
جایی که حضرت ابوالحسن علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام فرمود: در خراسان قطعه زمینی است که زمانی محل آمد و شد فرشتگان و نزول ملائکه می‌شود و همواره گروهی از ملائکه پایین می‌آیند و گروهی بالا می‌روند تا وقتی که در صور دمیده شود. پرسیدند: ای فرزند رسول خدا! این کدام قطعه زمین است؟
حضرت فرمود: این قطعه در سرزمین طوس است. به خدا سوگند این قطعه «باغی از باغ‌های بهشت است» هرکس مرا در این منطقه زیارت کند، چنان است که رسول خدا(ص) را زیارت کرده باشد، و به پاداش این زیارت، خداوند ثواب هزار حج واجب و هزار حج عمره ی مقبول و پذیرفته شده برای او می‌نویسد، و من و پدران بزرگوارم در روز قیامت از او شفاعت می‌کنیم.
حرم مطهر و صحنین مدفن مشاهیر...
در این قطعه از بهشت، مشاهیر و علمای بزرگ و بزرگواری دفن شده اند که هر کدام از بزرگان و عارفان زمان خود بوده اند (شیخ بهایی، شیخ حرعاملی ، علامه طبرسی، شیخ حسنعلی نخودکی و...) بزرگوارانی که علم و خرد و خدمات و نفس گرم و نگاه مهربا نشان زبانزد خاص و عام بوده است.
ادامه دارد

اینجا مشهد است (1)

چه می گویم که یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
در کوی طلاب و خیبان طبرسی مشهد دوتا مسجد هست که بیش از دیگر مساجد مورد اقبال مردم قرار گرفته است مسجد فقیه سبزواری و مسجد حضرت ابوالفضل(ع) که آیت الله امامی پیر مرد پر جاذبه، ظهر در مسجد فقیه سبزواری و شب در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) پیش نماز هستند
در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) یک روحانی جوان امامت جماعت را به عهده دارد که هر روز پس از نماز ظهر و عصر خلاصه و مفید شاید کمتر از ده دقیقه یکی از حکمت های حضرت علی (ع) را تشریح می کنند چون وقت گیر نیست و ساده گویی را بر قلمبه سلمبه گویی ترجیح داده اند سخنان شان بسیار بسیار مورد استقبال مردم قرار می گیرد در این مسجد کلاس های قرآنی برای همه ی سنین تشکیل می شود که در تصویر مشاهده می کنید.
نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم خطبه های آیت الله علم الهدا امام جمعه محترم مشهد است که هر کس بدون تعصب و جهت گیری و تنها برای یاد گرفتن گوش کند باور داشته باشد بهره مند می شود به ویژه خطبه اول که دگر است
در ضمن هوای مشهد هم اکنون به طرز خطرناکی آلوده است و غبار و ریزگردها امان مردم را بریده اند..
از کنار حرم امام رضا
قاسمِ ملا دعا گوی شما

و ناگهان مرگ چهره می گشاید و...

و تو در چنگال او اسیر و ناتوان می شوی
و همه ی نام ها و عناوین و مال و اموال و همسر و فرزند و...گویی خاصیت خود را از دست می دهند
و تو با عنوان جدید(میت) می مانی و کرده ها و نکرده هایت
چه خوب فرمود:کاش انسان را به خاک می سپردند که او را به اعمالش می سپارند
کاش پیش از مردن می مردم

کاش می مُردم پیش از مرگ خویش
کاش برگ سبز فرستادم ز پیش

کاش مرگ از من هراسان می شدی
گر چنین بود مرگ آسان می شدی

یادم آمد حرف استاد کبیر
کودکی بودم به زادگاهم کویر

گفت هر کس دانه ی شیرین بکاشت
هر گز از مردن نباید ترس داشت

گر نکشتی دانه ای در این سرا
تو بترس که عمر خود کردی فنا

گاه احساس شرم می کنم که این همه از مرگ می ترسم ولی بی تفاوتم نسبت به آنچه هر روز در پیرامونم و در درونم می میرند
مرگ را برای خود هیولایی ترسناک ساختم بی آنکه از هیالوی باطن خویش بترسم
مرگ را وحشت ساختم بی آنکه از اعمال خودم وحشت کنم
کاش می ترسیدم از اینکه در این کشتزار بزرگ نتوانستم کشاورز خوبی باشم
کاش می ترسیدم از اینکه به جای کشت دانه و خرمن کردنِ محصول، در مزرعه ی بیگانه ای به نام شیطان گام بر می داشتم
حق این بود که از خویش می ترسیدم نه از مرگ!
حق این بود که گندم می کاشتم و گندم درو و خرمن می کردم
حق این بود که می فهمیدم تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست مرگ پایان می دهد یک روز این کابوس را
حق این بود که مرگ از من می ترسید نه من از مرگ
اگر مرگ را بر خود آسان كني
خود مرگ را هم هراسان كني
حق این بود که همه ی عمر و برنامه ها و ساخته ها و پرداخته ها و فکر و ذکرم را فقط خرج و صرف تدبیر ماندنِ در دنیا نمی کردم و کاش به رفتن می اندیشیدم
حق این بود که به جای این همه غفلت ها به فرصت ها فکر می کردم
حق این بود که سخن استاد را باور داشتم که دنیا همه هیچ و آنچه داریم پوچ است(وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ
این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی همانا [ در ] سرای آخرت است
ای کاش همه ی ای کاش هایم تنها در دنیا بود ولی از یوم الحسره چه بگویم؟

سلام بر حضرت زینب سلام الله علیها

درخت نیکو منظر و خوشبو
زینت و شاگرد پدر،تجسم و نماد صبر جمیل،مقاوم و پاسدار حریم دین،
سلام بر حضرت زینب سلام الله علیها که شین شجاعت را از پدر
و میم متانت را از مادر آموخت
سلام بر زینب و معنای صبر زینب(س)
سلام بر دSر دانه زهرای اطهر(س)
سلام بر زینب دختر علی(ع) که زیبایی صحنه ی کربلا را با نگاه زیبای خویش به تصویر کشید
سلام بر بانویی که در اوج اسارت به همه ی انسان ها درس آزادگی و مردانگی و فتوت و عزت آموخت
سلام بر شیر زنی که کوه باید از او صلابت را
و شجاعان، شجاعت را
و دریا عمق و شکوه را
و نسیم، لطافت را
و آب، زلال بودن را
و زنانِ هر عصر، عفت و متانت را
و مردان، شجاعت و فتوت را
و مصلحت اندیشان و ملاحظه کاران صراحت را
و جوانان، ایثار را
و خادمان، خدمتِ بی منت را از او بیاموزند
سلام بر پرستاران
که نامشان عجین شده با لبخندِ مهربانی و عاطفه و صداقت و خدمت بی منت و شور و عشق و انسانیت و مجاهدت و شب زنده داری
زینب!ای کوه صبر و متانت، جامعه ی امروز ما نیازمند دو باره خوانی واقعه کربلا و درس آموزی صبر و استقامت شماست تا به این باور برسد که در دل هر سختی آرامشی است وعزت و ذلت به دست خداست مگر نه این که خداوند اهل بیت پیامبر را عزت بخشید و دشمنانش را برای همیشه ذلیل و خوار کرد؟
زینب! زنان و دخترانِ امروز ما نیازمند صبر وصلابت و مقاومت زینب گونه اند پس آن ها را دریاب تا در مشکلات و سختی ها به نگاه زیبا بین تو «ما رأیتُ الّا جمیلاً»که رسیدن به مقام «رضاست » دست یابند
یا زینب!سالروز ولادتان بهانه ای است برای عرض تجدید ارادت و خوش آمدگویی به شما و تبریک به مولای متقیان حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) که چنین در دانه ای را در دامان پر مهر خود تربیت کردند
میلاد حضرتِ زینب کبری سلام الله علیها الگوی حیا و عفت و فداکاری بر پرستاران،سفیران سلامت،فرشتگان مهربانی، دادرس دردها و پریشانی ها و همه ی زنان و امت اسلامی مبارک باد

ما و چشم انتظاری اموات!

بی تردید از دست دادن عزیزان (پدر،مادر فرزند، همسر،دوست،خویشان، همسایگان و نزدیکان) تا مدتی زندگی عادیِ بازماندگان را تحت تأثیر قرار می دهد و بازماندگان تا مدتی محدود و لو برای نگاه مردم هم شده هر شب جمعه یاد و نام عزیزانِ گمشده خود را گرامی می دارند که با مرگ شان آن همه نگاه ها و حرف ها و لبخندها و خاطراتِ با هم بودن را به دل خاک بردند.
امروز در این نوشته می خواهم از درگذشتگان تمنای بخشش کنم از اینکه برای همه ی کارهای رو مره گی و روز مرگی های خودمان برنامه داریم به غیر از گرامیداشت نام آن ها
سلام بر شما رفتگان!
شما عزیزانی که اگر انتظار و توقعِ حضور بر مزارتان را ندارید ولی حد اقل طبق آرزویی که در وقت زنده بودن تان بیان می کردید توقع دارید هر شب جمعه جهت شادی روحتان خیرات و صدقات و تلاوت و ذکر صلوات و فاتحه را از یاد نبریم اما عزیزان در گذشته! و منتظر، باور بفرمایید ما چنان غرق در دَوَندگی شده ایم که زندگی را هم از یاد برده ایم چه می گویم که خودمان را هم فراموش کرده ایم
معذرت می خواهیم از اینکه فرصت نداریم خدمت برسیم و دقایقی را در کنار خانه ابدی شما خوبان بنشینیم و آیه ای از قرآن برایتان تلاوت کنیم ما حتی محبت به زندگان را نیز از یاد برده ایم
با آنکه می دانیم چند صباح دیگر فرصتِ بودن مان در دنیا تمام می شودو با افسوس و شرمندگی به سویتان خواهیم آمد ولی باز هم در کمال شرمندگی درس عبرت نمی گیریم و از فرستادن هدیه دریغ می کنیم.افسوس
اکنون فرصت مناسبی برای ارسال هدیه به عزیزان مان است
رحم الله من یقرا فاتحه مع الصلوات
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد🌺

اهمیت و برکات سحر و سحر خیزی

در باره سحر و اهمیت سحر خیزی و ارزش زمان ها و مکان ها برای خودسازی، فراوان فراوان می توان نوشت ولی از آنجا که آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید به طور گذرا به اهمیتِ سحر و زمان ها و مکان ها می پردازیم.
بدیهی است همه ی روزهای خدا نیک هستند اما تردیدی نیست که برخی زمان ها و مکان ها و مناسبت ها ارجحیت خاصی دارند مانند ماه رمضان،شعبان،رجب،روزهای مقدسی چون عیدها و میلادها ولی دراین میان سحر به عنوان یکی از مقطع های زمانی که دور و چرخش و تکرار آن هر بیست و چهار ساعت یک بار اتفاق می افتد متفاوت است.
معمولا" قسمت ویژه از هر مجموعه،برتری و ارزش بیشتری در مقایسه با سایر اجزاء آن مجموعه دارد و به عبارتی گل سر سبد است
مثلا از یک مجلس صدر آن،
از میان گل ها گل سرخ،
از میان پرندگان طاووس،
از میان الماس ها کوه نور،
ازمیان سدها سد ذوالقرنین،
از میان خانه ها کعبه،
از میان سیارات، زمین
از میان شب ها،شب قدر،
از میان باغ ها بهشت،
از میان آفرینش و خلقتِ موجودات انسان،
از میان اجزاء بدن،سر،
از میان راه ها،راه راست،
از میان لقمه ها،حلال،
و از میان فرشتگان، جیرئیل برجستگی و اهمیت بیشتری دارند و گل سر سبد و قسمت با ارزشِ ساعاتِ شبانه روز،لحظه های سحر است حضرت حافظ می فرمایند:
کس ندیده است زمشک و ختن و نافه چین
آن چه من هر سحر از باد صبا می بینم.
آغاز و انجام سحر خوش است،زیرا پایان تاریکیِ شب و آغازِ روشنایی و نور افشانی خورشید است.
پیر ما گفت: مکان و زمان نیز در شناخت و معرفت انسان تأثیر دارد مثل زمان هایی که ائمه ی اطهار و بزرگان، بیشتر به آن توجه کرده اند از قبیل؛
شب قدر، شب نیمه شعبان،شب های ماه رمضان ،وقت افطار، بین الطلوعین ،لیلة الرغائب(اولین شب جمعه ماه مبارک رجب)
حال که قلم از سحر می نویسد به جاست یادی کنیم از مردم سحر خیز روستا و آواز خوش خروس های روستا که پیش آهنگ سحر خیزان بودند و هستند صدای خوش آواز خوانی خروس ها هنوز نوازش دهنده ی گوش هایمان است چه خوب فرموده اند: خداوندمتعال،سه صدا و آواز را دوست دارد: صدای خروس،صدای تلاوت کننده ی قرآن وصدای کسانی که در سحر استغفار می کنند.
از پرودرگار عالَم و عالِم عاجزانه می خواهیم از سحر خیزان باشیم و در قیامت انسان محشور شویم.

سلام بر حضرت معصومه(س)

پرورش یافته دامان عصمت و طهارت
سلام بر سیده جلیله معظمه، حضرت فاطمه معصومه افضل دختران موسی بن جعفر علیه السلام
امروز می خواهم به مناسبت وفات شهادت گونه ات به تو سلام مضاعف کنم که سرچشمه خوبی ها و کمالات،خواهر قرآن،مادر عصمت و سلاله یاسینی
هر کجا هستم و باشم می خواهم گنبد طلایی ات را در قاب چشمان خسته ام قرار دهم و سلام کنم به تو بانوی مهربانی که در کوچه مدینه طلوع کردی و در غربت و تنهایی و دور از وطن، غریب نواز و حاجت روای غریبان و مرکز اتصال دل ها از قم به مشهدالرضا شدید
سلام به قم کوفۀ کوچک که فرموده اند:سه در از درهای بهشت به سوی قم است.
سلام به فاطمه معصومه (س) ، دختر موسی بن جعفر(ع) مفسر قرآن،شخصیت علمی، فقهی، فکری و حجّت و امین پدر.
سلام به حضرت معصومه (س) میهمان دل های شیعیانِ ایران،بانوی با کرامت محدثه و شفیعه ی روز جزا،
در چنین روزی رحلت غریبانه ات را به سوگ می نشینیم و با همه ی غربتی که دارید امیدواریم جواب سلاممان را بدهید و ما را به اقیانوس بیکران امامت و ولایت متصل فرمایید
سلام بر حضرت معصومه(س) بانویی ساده زیست، مطیع امر امام،ولایتمدار پاکدامن که در نقل حدیث و زندگیِ عالمانه الگو بودند.
امید آنکه زندگی شرافتمندانه و مؤمنانه و کریمانه حضرت سرلوحه ی زندگی شیعیان و پیروان شان قرار گیرد
وفات شهادت گونه حضرت معصومه (س) بر همه ی شیعیان به ویژه ایرانیان ولایتمدار تسلیت باد

روز جمعه بهانه ای برای دعا و خواستن

این روزها که بیش از همیشه نیازمند دعای جمعی هستیم می خواهیم با شاه کلید سلام و صلوات آغاز دعا کنیم زیرا بر این باوریم که با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) می توان آسمان و کهکشان و... را در نوردید.
سلام بر جمعه که همه ی خیرها در اوست، شفای بیماران،نجات زندانیان،روزیِ فراوان، دفعِ ستمِ ستمگران، توبه ی توبه کنندگان و انتظار منتظران و...
سلام بر آفتاب،به ویژه آفتاب روز جمعه که می تابد بر دل های منتظران،
سلام بر خورشید که بی منت بر همه ی بام ها می نشیند چه شاه باشد و چه گدا.
روز جمعه یعنی بهره بردن از ثوابِ عیادتِ بیماران و صله ی رحم و احوالپرسی و آشتی دادن و آشتی کردن و صدقات
جمعه یعنی دست خالی رفتن و با دست پر بازگشتن،
یعنی از حیوانیت جدا شدن یعنی ستمگر و نادان و ناسپاس و طغیان گر و عجول و شتاب گر و تنگ چشم و ممسک و مجادله گر و حریص و... نبودن و در واقع انسان بودن
یعنی خدا گونه شدن و به کرامت واقعی و جایگاه حقیقی رسیدن و جانشین و خلیفه و بر گزیده و امانت دار خدا شدن،
جمعه بهانه است برای عبور از بودن،بودن های راکد و بی خاصیت و تلاش برای شدن، شدن هایی که شناخت خود و حضرت دوست و شکر او را در پی داشته باشد یعنی همانگونه که اشاره شد
جمعه روز عبور است عبور از حیوانیت و رسیدن به انسانیت و انسان بودن. و انسان ماندن.
جمعه روز دعا و خواستن و اصرار و پافشاری است پس همه باهم دعا می کنیم؛
پروردگارا!
به ما عطا کن در دنیا و آخرت نعمت های بی شمار
و ببخش گناهان مان را
و به ما نسل پاکیزه عنایت فرما تا ناممان را در دنیا و آخرت نکو دارند.
ای غمگسار هر تنها!و ای همدم هر بیکس.
ای نزدیکی که دور نیستی و ای غالب شکست ناپذیر
ای حی ای قیوم ای صاحب بزرگی و عزت
ای نور آسمان ها و ای زینت آسمان ها!
ای نظم دهنده ی و بر پا دارنده و ایجاد کننده و نگهدارنده ی آسمان ها و زمین.
ای صاحب بزرگی و عظمت
ای دادرس فریاد کنندگان!
ای آخرین محل پناه خواهان و دور کننده ی غم ها از پریشان حالان
ای راحت دهنده ی غمگینان و قبول کننده ی دعای بیچارگان!
ای دور کننده ی غم های غم زدگان!
ای پروردگار جهان و ای ارحم الراحمین نیازهایمان را به تو عرضه می کنیم و از تو کمک می خواهیم ما را در این روز و همه ی روزهای سال یار و یاورمان باش که تو ما را بس و کافی هستی..
پروردگارا! رزمندگان و مجاهدان را در جای جای کره زمین یاری و کفار و دشمنان را نابود و سرفرازی اسلام و مسلمین را تأیید فرما آمین یا رب العالمین
ادامه دارد

به مناسبتِ ولادتِ با سعادتِ حضرت رسول اکرم(ص) (2)

سلام بر فلسفه ی خلقتِ عالم از آدم تا خاتم
سلام بر جان جهان جانانِ جان،پیامبر رحمت صلّی‌الله‌علیه‌وآله پاکترین چشمه ساریِ هستی و رودهای همیشه در جریانِ و ذریه پاک و مطهرش
و سلام بر ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام جعفر صادق (ع)
لحظه ی فرخنده و فرح انگیز و همایون فرا رسید و ارزنده ترین و خجسته ترین روز تاریخ بشریت رقم خورد .
در هفدهم ربیع الاول آینه ی اخلاق انسانی از پرتو قدس نور افشانی نمود و یتیم عبدالله،جگر گوشه ی آمنه،شاه حرم ،حاکم عرب،فرمانروای عالم،سردار دو جهان از عالم قدس به عالم امکان تشریف فرمای عزت و جلال شدند و ظلمتکده ی عالم با درخشش نورش، عالمتاب شد.
امروز ولادت راد مردی است که حتی دشمنانش پیش از بعثت او را به 5 صفت می شناختند 1- امین2- طاهر3- صادق4- حکیم5- رحیم.
مشهور است که اگر پیامبر (ص) از راهی عبور می کردند بوی خوشِ حضرت تا یک هفته دل ها را صفا می داد
بوی خوش پیامبر(ص) بوی صلح و دوستی و برادری و یکدلی بود با این نگاه، انسانی که بوی کینه و انتقام و عداوت بدهد نمی تواند پیرو آن حضرت باشد
تاریخ ولادت
گرچه در تاریخِ روز میلاد حضرت رسول اکرم(ص) اختلاف نظر است ولی میان محدثان شیعه معروف است که آن حضرت، در هفدهم ماه ربیع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود و در این سال حادثه اصحاب فیل اتفاق افتاد، و میان اهل تسنن نیز مشهور است که ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است؛ که این فاصله هفت روزه به عنوان هفته وحدت نام‌گذاری شده که مبارک است.
خجسته میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی (ص) پیامبر صلح و رحمت و مهربانی و میلاد ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام جعفر صادق (ع) بر شما مبارک

به مناسبتِ ولادتِ با سعادتِ حضرت رسول اکرم(ص) (1)

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

سلام بر جمال بی مثال پیامبر رحمت و محبت و عشق صلی الله علیه و آله و سلم سر چشمه ی ساری و جاری و جاودانی
سلام بر پیامبر اعظم (ص) که قرآن یا معجزه الهی را به عنوان مرهمی برای همه ی دردها و همه ی عصرها به بشریت آموخت
سلام بر سیره ی پیامبر اعظم (ص) سر زمین پهناور درس زندگی و عشق و محبت و دوستی
چه زیبا و دلنشین است نام تو را گفتن و عطر تو را بوییدن و ذکر تو را تکرار کردن
و چه اتفاق نکویی است میلادت در عمق تاریکی مکه که منور کرد جهان و جهانیان را
سلام برمحمّد(ص) پرتو عين اليقين و رحمتِ جان آفرين
سلام بر محمد(ص) سلطانِ شهر دلبران، آيينه جان و آفتاب علم و عرفان‏
سلام بر فخر بشر، خاتم پیغمبران
سلام بر پیامبر، آینه ی تمـــام‌ نمــای پروردگار
مصطفى آن دم بيامد در وجود
معجزاتى در جهان آمد فرود
سیره نگاران می نویسند هنگام ولادت نبی اکرم(ص) چهارده برج از ایوان کسری بر زمین فرو ریخت
آتشکده ی فارس که هزار سال پیوسته روشن بود خاموش شد
نورى از سرزمین حجاز پدید آمد که تا مشرق، گسترش یافت
در این اتفاق مبارک نه فقط ایوان کسری بلکه قصرهای سر به فلک کشیده ابهت و عظمتِ پادشاه فارس و شوکت روم و اوج و تمدن چین فرو ریخت و نه تنها آتشکده ی فارس بلکه جهنم شر، سرد و خاموش شد
همچنین بت ها به رو افتادند و ار بتخانه ها گرد و غبار بر خاست.
ادامه دارد

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

📣کانال بهمن آبادخبر تلگرام و واتساپ
🆔 @Bahmanabad_khabar

⬅️بهمن آبادخبر در سروش
https://splus.ir/bahmanabad_khabar


کانال بهمن آبادخبر در ایتا
https://eitaa.com/Bahmanabad_khabar

حلول ماه ربیع بر شما مبارک باد(2)

سلام کلید فتح باب است ما نیز با استفاده از همین کلید، فرصت را غنیمت می شمریم و سلام می کنیم به بهارِ بهاران ، ماه ربیع الاول و آثار و تشعع نور و رحمت پروردگار
سلام به هجرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سرچشمه ی همه ی پاکی ها و فضیلت ها.
سلام به حضرت علی(ع) و خواب فداکارانه اش در بستر پیامبر (ص)
سلام به همه ی خوبی ها و فضیلت های این ماه که در شمار و اعداد نمی گنجند.
به تسبیح می کشم رویدادهای این ماه را
گرچه شهادت حضرت امام عسکری کام شیعه را تلخ می کند ولی آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فدا) تلخی را می زداید
شیعه خوشحالی خودش را از به هلاکت رسیدن یزید پنهان نمی کند که وی پس از سه سال و نه ماه خلافت و جنایات بی شمار و مهمتر از همه به شهادت رساندن حضرت امام حسین(ع) و... در سن 37 سالگی به هلاکت می رسد.
ماه ربیع الاول مبارک و ماهِ رحمت و شادی آفرین است.
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات می‌نویسد:
«این ماه همان‌گونه که از اسم آن پیداست بهار ماه‌ها است، به‌ جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست. در این ماه، ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است. زیرا میلاد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در این ماه است و می‌توان ادعا کرد از اول آفرینش زمین، رحمتی مانند آن بر زمین فرود نیامده زیرا برتری این رحمت بر سایر رحمت‌های الهی مانند برتری رسول خدا بر سایر مخلوقات است»...
ماه ربیع الاول اعمال خاصی دارد ولی خوشا به حالِ زیارت کنندگان قبور پیامبراکرم(ص) و علی (ع) و خوشا به حال آنانکه از ابتدا تا انتهای این ماه را گرامی می دارند.
ربیع الاول ماه مبارک و پر میمنت ماه بر طرف شدن غم ها،رفع مشکلات ،استجابت دعاها و جشن و سرور بر شما مبارکباد.

حلول ماه ربیع بر شما مبارک باد(1)

سلام به ماه ربیع، بهار ماهها
سلام به رویدادهای ربیع الاول
سلان به عاشقانه های ربیع الاول
پس از 2 ماه اشک و گریه و مصیبت و اندوه و ماتم و ان شاءالله بهره بودن از سفره ی پر فیضِ اهل بیت(ع) بهارِ ربیع چهره گشود ما نیز با دل و جان خوشامدش می گوییم و طَبق طَبق گل به قدومش می ریزیم
چه می گویم ربیع بهارِ بهاران است و خود با گل و گلاب می آید او را چه نیاز به گل؟
به ربیع و هزار هزار گل های شکفته و ذیقیمتش خوش آمد می گوییم کاش می شد به هر قدمش گل می کاشتیم و درختی می فشاندیم ولی چه کنیم که به پای بهار و این همه گل های رنگارنگ،تقدیم گل مرسوم نیست.
در سایه سار بهار ربیع می خواستم به تسبیح بکشم همه ی برکات و فضائل این ماه را، رویدادهایی که هرکدام پنجره ای است به سوی آسمان ها، جشن هایی که فرشتگان در شادی هایش دخیل اند.
و چه رویدادی مهمتر و بهتر از میلاد با سعادتِ پیامبر اعظم(ص) داناترین ،محبوب ترین و کامل ترین انسان روی زمین که این ماه، اعتبار و اهمیت خود را از آن حضرت وام گرفته است؟
و همچنین ازدواج مبارک و پر میمنت رسول خدا(ص) و خدیجه کبری (س) که حلقه ی دیگری از شادی های این ماه است؟
مناسبت های امروز؛
هجرت حضرت رسول اکرم (ص) از مکه به مدینه«مبدأ تاریخ هجری»
لیلة المبیت:بیتو ته ی امام علی)ع) در جای پیامبر اسلام(ص) برای حفظ جان آن حضرت در شب هجرت
آغاز قیام توابین در کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی به خون خواهی امام حسین(ع) (65 ق)
ادامه دارد

سلام بر امام رضا علیه السلام

شب گذشته در مسجد محل اعلام شد به مناسبت شهادت حضرت امام رضا علیه السلام رأس ساعت 4:30 دقیقه بامداد پیاده روی تا حرم مطهر رضوی آغاز می شود با همین اطلاع رسانی ساده جمع زیادی خود را به محل مسجد ابوالفضلی رسانده بودند در آن وقت صبح خیابان مملو ازعاشقان و پیروانِ امام رضا علیه السلام بود هرکس به طریقی می خواست خود را به حرم مطهر برساند و بر آشنای غریب و عصمت هشتم سلام و عرض ادب کند و به پدر و مادر و فرزند و اجداد طاهرینِ حضرت تسلیت گوید
پیش از این قرار بود امسال با هیئت عزاداری سویزی های مقیم مشهد همراه و همگام شوم عکس و فیلم هایی که از یک دوست دریافت کردم نشان از خلوص و نظم و انضباط خاص هیئت می داد با این همه توفیق رفیق نشد و از قافله باز ماندم.
اکنون روز 29 صفر سال 203 هجری قمری است در سحر گاه امروز با حیله و تزویر مأمون، آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام به شهادت رسیدند و مسلمانان و حتی مخالفان حضرت را از وجود مبارک و نعمت علم و حکمت ایشان محروم کردند.
اکنون می خواهیم از راه دور و نزدیک به امام رئوف (ع) سلام کنیم
أَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضآ أَلمُرتَضی
سلام بر غریب الغربا رضا زکی،صدیق،رئوف،قائم آل محمد(ص)
السلام علیک یا غریب الغربا و یا معین الضعفاء والفقرا
السلام علیک یا شمس الشموس و انیس النفوس
سلام بر علی بن موسی الرضا و سلام بر کتاب گشوده و قرآن مبین خدا و صمیمیتِ سیال
سلام و رحمتِ كامل و با بركت و متصل و پيوسته و پياپی بر تو باد آقا على بن موسى الرضا(ع) پيشواى پارسا و منزه
سلام و رحمتِ كامل و با بركت و متصل و پيوسته و پياپی بر آقا على بن موسى الرضا(ع) پيشواى پارسا و منزه
آقا جان!بیا و یک بار دیگر برایمان نماز باران بخوان تا دل هایمان از آلودگی ها پاگ شود
آقا جان!تو شمس الشموس و خورشید خورشیدهایی و برتری داری بر همه ی خورشیدها پس بتاب بر دل تاریک و سردمان که سخت به روشنای نور و گرمای تو نیازمندیم.
سالروز شهادت امام رئوف، سلطان طوس ،امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بر همه ی شیعیان و شیفتگان حضرت تسلیت باد.

جهان در سوگ رحلت جانگداز حضرت  محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله؛

امروز فرشتگانِ عرش می گریند و عاشقانِ فرش، عاشقانه و یتیم وار با چشمانی اشک آلود،مرثیه غم می سرایند.
امروز از در و دیوار مدینه غم می بارد.
آسمانیان بی تابانه خود را برای استقبال از بهترین خلق خدا آماده می کنند.
جرئیل در کنار یار دیرین خویش گریان و غمگین سر به زیر افکنده.
همه ی نگاه ها به لب های مبارک پیامبر دوخته شده.
خانه ی پیامبر(ص) پر شده از سکوت.
ناگهان با صدای دق الباب سکوت در هم می شکند.
آهنگِ دق الباب نیز متفاوت است.
کیست آن سوی در؟
غریب هستم آمده ام به زیارت پیامبر(ص)
فاطمه در برویش نمی گشاید ...پیامبر می فرماید: فاطمه جان! آیا می‌دانی این شخص کیست؟ او کسی است که جمعیت‌ها را پراکنده و فرزندان را یتیم و زنان را بیوه می‌کند،
اما چطور ممکن است؟مگر ملک الموت برای ورود و قبض روح اذن می گیرد؟
آهان! او به میهمانی آمده است.
نه،نه، میهمانی در کار نیست !
پیامبر لبخند زنان می فرماید:در برویش بگشایند.
ملک الموت چون نسیم ملایم وارد می شود: «السلام علی اهل بیت رسول الله»؛ سلام بر خاندان رسول خدا،
فاطمه علیها السلام از آماده شدن پدر برای عروج به سفر ابدی سخت بی تابی می کند.
ملک الموت گویی شرم دارد از روی فاطمه که بگوید؛برای قبض روح پدرش آمده.
پیش از هر چیز سلام خداوند را به پیامبر می رساند،یا محمد(ص) به فرمان خداوند جز با اجازه خودت قبض روح نمی شوی این استثنا برای هیچکس اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد.
ملک الموت!سر به زیر می افکند و از فلاک سخن می گوید نه از خاک.
بغض گلوی مبارک فاطمه(س) را می فشارد و باران اشک هایش سرازیر می شوند.
ملک الموت هم تاب دیدن گریه های فاطمه علیهاالسلام را ندارد .
ز هجر روی پدر اشک از بصر می ریخت
نه اشک از بصر او لخته جگر می ریخت ...
رحلت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله و شهادت سلاله پاکش امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد

جمعه و تلاش برای بهترین ها شدن

بی شک بخشی از مردان و زنان جامعه ی امروزی ما چشم انتظار قدم رنجه کردن جناب روز جمعه هستند تا پس از یک هفته کار و تلاش استراحت کنند.
به کارهای شخصی بپردازند
از مهمان دعوت کنند یا به مهمانی بروند
بیماران را عیادت کنند
با علما همنشین باشند
و آن هایی هم که می خواهند از ثواب صله رحم بر خوردار شوند احوالپرس نزدیکان و اقوام و خویشان دور و نزدیک شوند
حالِ اهل جمعه و جماعات هم که چون عیان است چه حاجت به بیان است؟
اعمال مهم و فراوان دیگری هم هست که بماند
تردیدی نیست که هر کس می خواهد بهترین باشد و عالی ترین ثواب دنیوی و اخروی را از آن خود کند با این نگاه و برای رسیدن به مقصود در همان جهتی گام بر می داردکه گمان می کند اجر بیشتری دارد و راحت تر و زودتر می رسد.
پرسش های مردمان روزگار پیشین از بزرگان نیز همین را می رساند که آن ها هم به دنبال بهترین ها بوده اند به عنوان مثال از عبدالله عباس پرسیدند بهترین روزها کدام است،
و بهترین ماهها کدام،
و بهترین عملها کدام است.
گفت بهترین روزها، روز جمعه است.
و بهترین ماهها، ماه مبارک رمضان است.
و بهترین عملها، نمازهای یومیه است که در وقتش خوانده شود.
این سئوال و جواب را به حضرت امیر (علیه السلام) گزارش دادند. آن بزرگوار فرمود اگر از مشرق تا مغرب از هر یکی از علماء و حکما این سئوال را می کردید آنها همین جواب را می دادند که ابن عباس داده است.
ولیکن من می گویم بهترین عملها، عملی است که خدا آن را از تو قبول فرماید.
و بهترین ماهها، ماهیست که در آن ماه از گناه توبه کنی و به سوی خدا برگردی.
و بهترین روزها، روزی است که بیرون آیی به سوی خدا در آن روز در حالتی که ایمان داشته باشی.
و یا بیهوده ترین...
زاهدی گفته: بیهوده ترین چیزها ده چیز است
عالمی که از او استفاده نکنند.
علمی که بکار نبندند.
رأی صحیحی که نپذیرند.
حربه ای که بکار نرود.
مسجدی که تعطیل باشد.
قرآنی که نخوانند.
مالی که انفاق نکنند.
اسبی که سوار نشوند.
علمی که در سینه دنیا دوست باشد.
عمر درازی که توشه سفر در آن برنگیرند.
امیدوارم این روز بر همه ی ما مبارک باشد تا بتوانیم بهترین اعمال خدا پسندانه را از آن خود کنیم و بهترین باشیم.
جهت شادی و آرامش روح همه ی در گذشتگان رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوات
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد🌺

اگر نقاب ها بر داشته شوند(5)

اگر روزی فرو افتد نقاب از چهره یارم...
ما، در لحظه لحظه های طول و عرض زندگی روز مره با موقعیت و با افراد متفاوتی روبرو می شویم به همین دلیل هر روز و حتی هر لحظه از نقاب های مختلفی استفاده می کنیم البته نه در همه جا چون برای آن ها که ما را می شناسند نقاب زدن هم سخت می نماید به همین دلیل برای بعضی ها نقاب می زنیم و برای دیگری نقاب بر می داریم نقاب هایی با رنگ و لعاب مذهبی و مطابق میل جامعه رفتار کردن
نقاب برای کسب وجه دینی.
نقاب اهل صبر و اخلاقی بودن
نقاب تظاهر به کمالات و خوب بودن
نقاب تظاهر به انسان راستگو
نقاب اظهار و دعای خیر برای رقیب و وانمود به حسود نبودن
نقاب تظاهر به اهل تقوا و دست و چشم و دل پاک بودن
نقاب دوری از دنیا و به آخرت نگریستن
نقاب رعایت حرمت دیگران
احترام به بزرگترها در فرهنگ دینی و ملی ما پذیرفته شده است و آن را واجب می دانیم تا جایی که برای ورود و خروج از درهای کوچک و بزرگ از بزرگترمان پیشی نمی گیریم حتی در مجلس و محفل او را بر صدر می نشانیم به سخنش گوش فرا می دهیم ولی برای همین بزرگتر از خودمان ، در صف نانوایی، یا هنگامِ ورود و خروج از مترو، و یا وقتی بر مرکبی سواریم یا در حال رانندگی در خیابان و چهار راه ها و...هیچ حقی قائل نیستیم و حتی ناسزا هم می گوییم این یعنی پنهان شدن در پشت نقاب و مصون ماندن از بر ملا شدن حالات درونی ...
ادامه دارد

پنج شنبه 5 مرداد نهم محرم 1402 (قسمت 4)

تاسوعا روز علمگردانی
سفر به نیت خالصِ عزادرای سیدالشهدا علیه السلام و تجدید دیدار با دوستان و صله ارحام افزون بر ثواب اخروی عزادار را به اوج آرامش درون می رساند.
مسافر در سفر آداب و رفتار جمعی را از فرهنگ ها و گویش ها و آدم های مرتبط و مختلف می آموزد
سفر ما را از تکراری شدن و مشغله های فکری و شغلی باز می دارد
سفر به نیت عزاداری امام حسین(ع) در تهذیب و تطهیر نفس نقش به سزایی دارد و اگر بی ریب و ریا باشد موجب کمال و سعادت می شود
علم گردانی سنت ماندگار...
علم گردانی،علم گردشی یا عَلِم گِردو واژه هایی است که سینه به سینه از اجدادمان به ما رسیده و نسل حاضر هم توانسته این سنت حسنه را حفظ کند دیشب اعلام کردیم علم گردانی از ساعت 8 بامداد آغاز می شود خوشبختانه مردم با وجود گرمای هوا استقبال خوبی کردند و بیشترشان از ابتدا تا انتها در صحنه حضور داشتند
روضه خوانی
روضه خوانی در خانه ها از مسیر اصلی خودش خارج شده و می رود که همه گیر شود در گذشته روضه در خانه ای خوانده می شد که در طول یک سال عزیزی را از دست داده باشند اما چند سالی است که این رسم ماهیت خود را از دست داده بنده با آنکه در جمع شان حضور دارم ولی هنوز نتوانسته ام درک کنم چرا بعضی اصرار دارند در هوای گرم و وقت اندکی که داریم حتما" باید در خانه شان روضه خوانی داشته باشند خوشبختانه چند نفری قبول کردند داخل حیاط شان به صورت ایستاده به ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش سلام دهیم و در حق زنده ها و رفتگان شان دعا کنیم که جای تشکر دارد
در پایانِ علم گردانی نماز به جماعت اقامه شد و حاضرین ناهار نوش جان کردند.
عصرگاه تاسوعا
دیشب اعلام شد عصرگاه تاسوعا هیئت های حسینی و ابوالفضلی در قالب دسته های سینه زنی و زنجیر زنی به مزار و زیارت اهل قبور می روند چون زمان حرکت اطلاع رسانی نشده بود با آنکه کلی چشم به راه آمدنِ هیئت حسینی بودیم شوربختانه توفیق حضور حاصل نشد و ناگزیر به صورت انفرادی، همراه با دوستان به خانه ی بسیاری از در گذشتگان سر زدم و هدیه ی فاتحه و صلوات تقدیم شان کردم روحشان شاد
شب و رفتن به مزار
شب نیز نوحه خوانان نوحه خواندند وقتی سخن بر سر رفتن یا نرفتن شبانه به مزار پیش آمد چون عصرگاه به اهل قبور سلام داده بودم و احتمال قربانی شدن سحرگاه وجود داشت با اهل مزار همراه نشدم و ترجیح دادم لالا کنم...
ادامه دارد

چهار شنبه 4 مرداد هشتم محرم 1402(قسمت 3)

شب تاسوعاست امشب
سفر، استفاده از فرصت هاست فرصتِ بدرقه ی خورشید هنگام غروب کویر یا دیدن آب جاری در جوی که می دَوَد تا با رساندن خود به زمین تشنه، بوته ای را سیراب کند
سفر دیدن برای کشف کردن و لذت بردن و عبرت گرفتن است
سفر ابن الوقت بودن و تفکر و سود سرشار بردن از چشم انداز صحرا و دقت در دیدن رویش بوته هاست
سفر،سلام و لبخند و تجدید دیدار و سر کردن با دوستان است
سلام یعنی دیدنِ عظمت خدا در طلوع و غروب خورشید و رقص ستارگان بی شمار
سفر سلام و لبخند و گره زدن قلوب و شستشوی دل از قهر و کینه هاست
و سفرِ محرم یعنی تمرین خلوص و یا همراه بودن با مخلصین و گوش دادن به وعظ و پندِ واعظان و کوله بار را پر کردن از سخنان شایسته
اما...من مانده ام چگونه مسافری هستم؟
زمان با شتاب ما را به میعادگاه عاشورا نزدیک می کند
شب تاسوعا متعلق به قمر بنی هاشم (ع) است شب پر حزن و اندوه که جایگاه و منزلت خاص خود را دارد در چنین شبی نو خوانان و مرثیه سرایان فریاد یا ابوفاضل سر می دهند و از عزادران اشک می گیرند
ابوالفضل یعنی جوانمرد
نخستین کسی که حضرت را جوانمرد نامید یکی از دشمنانش بود آنهم در میدان جنگ وقتی چنان ضربه ای بر حریف قَدَر خود فرود آورد که شمشیر از دست دشمنش به روی زمین افتاد اما حضرت نه تنها بر او نتاخت بلکه اسبش را دور کرد تا دشمنِ خلع سلاح شده اش با آرامش از اسبش پیاده شود و شمشیرش را بر دارد و به نبردش ادامه دهد دشمنان حضرت در آنسوی اردوگاه لشکرِ پسر سعد وقتی چنین رفتاری را مشاهده کردند فریاد جوانمرد ابوفاضل سر دادند البته برای امام حسین(ع) نیز اتفاق مشابهی رخ داد که حضرت شمشیر دشمنش را به دستش داد افسوس که اهل بیت(ع) چنین بودند و دشمنان شان چنان کردند
امشب هیئت ابوالفضلی میهمان هیئت حسینی بود خوشبختانه با مدیریتی که انجام گرفت دسته عزاداری با نظم خاصی حرکت کردند در بین راه نوحه خوانی بین سه نفر تقسیم شد به محض ورود به میدان امام حسین از سوی برادران و خواهران هیئت حسینی مورد استقبال قرار گرفتیم مانند سنوات گذشته حسین حسین یا حسین گفتیم پس از شور که مختص جوانان است نوحه ی عمو جانم عمو جانم عمو جان...خوانده شد
مطابق رسوم پس از ذکر مصیبت و پذیرایی با همخوانیِ «ما دعا گفتیم و رفتیم از سر صدق و صفا ...»و با بدرقه ی گرم میزبان به طرف هیئت ابوالفضلی حرکت کردیم .
ادامه دارد

روزهای پر التهابِ کربلا(4)

وقتی لقمه های حرام مانع شنیدن صدای حق می شود!

روزهای پر التهاب برای خاندان اهل بیت علیه السلام از پی هم می آیند و می روند کودکان دمی از بزرگترها جدا نمی شوند در این میان نقش کوه صبر و متانت و تقوا حضرت زینب کبری(س) در آرامش دادن به کودکان و زنان حرم بی بدیل است لشکر از همه سو به کربلا سرازیر شده است با این که جنگ حتمی به نظر می رسد ولی امام (علیه السلام) در هر گام به اتمام حجّت مى پردازد تا هیچ کس فردا ، ادّعاى بى اطّلاعى نکند اما افسوس که گوش شنوایی برای شنیدنِ حرف حق نیست خوارزمی می گوید: روز عاشورا پس از آنكه هر دو سپاه كاملا آماده گردیدند و پرچمهاى لشكر عمر سعد بر افراشته شد و صداى طبل و شيپور آنان در بيابان كربلا طنين افكن گرديد، لشکر به طرف خيمه هاى حسين بن على حركت كرد و خيمه ها را احاطه نمودند، حسين بن على علیه السلام از ميان خيمه و از داخل لشكر خويش بيرون آمد در برابر صفوف لشكر دشمن قرار گرفت و از آنان خواست تا سكوت كنند و به سخنان او گوش فرا دهند، ولى آنان همچنان سر و صدا و هلهله و شادی مى كردند حضرت (بی ادبی و بی نزاکتی آنان را نادیده گرفت) و با اين جملات،(فریب خوردگان و دنیا طلبان)را به آرامش و سكوت دعوت فرمود:

واى بر شما! چرا گوش فرا نمى ندهيد تا گفتاری كه شما را به رشد و سعادت می رساند بشنويد، هر كس از من پيروى كند،خوشبخت و هر كس عصيان و سر کشی و مخالفت ورزد، از هلاك شدگان است

آرى در اثر هداياى حرامى كه به دست شما رسيده و در اثر غذاها و لقمه هاى غير حلال كه شكمهاى شما از آنها انباشته شده خدا بر دلهاى شما اين چنين مهر زده است .واى بر شما! چرا آرام نمى شويد؟! چرا گوش فرا نمى دهيد؟!

وضع پر التهاب این روزهای کربلا(2)

آیا در کربلا بین لشکر ابن زیاد کسی نبود که حقانیت امام حسین علیه السلام را تصدیق کند؟
پاسخ؛فراوان بودند اما...
ار گفتگوی امام علیه السلام و عمر سعد در عصر تاسوعا چنین بر می آید که حتی عمر سعد هم به حقانیت امام(ع) پی برده بود و منطق حضرت را قبول و تصدیق می کرد تنها عذرش ترس از بی رحمى و قساوت یزیدیان بود که بهانه ای بیش نبود! زیرا بر خلاف آنچه پسر سعد از ترس واکنش عبیدالله در برابر مخالفتش با جنگ و پیوستن به حسین(ع) می گفت دنیا خواهی و حب نام و نان و مقام او را به بد عاقبتی و نکبت کشاند.
اسناد می گویند:عبیدالله که از توانایی‌های عمر بن سعد در مبارزات و جنگ‌ها باخبر بود و وی را در میان هواداران بنی‌امیه، مناسب نبرد با امام حسین علیه‌السلام می‌دید، به وی پیشنهاد فرماندهی سپاه رزمی خویش بر ضد امام حسین علیه‌السلام را داد و تنفیذ حکومت ری را مشروط به پایان بخشیدن ماجرای قیام امام حسین علیه‌السلام نمود.
عمر بن سعد در آغاز برای پذیرش این أمر مهم از خود تردید و دو دلی نشان داد، ولی در برابر تطمیع‌های شیطانی عبیدالله تسلیم شد و پیشنهادش را پذیرفت و فرماندهی سپاه یزید بن معاویه را بر ضد امام حسین علیه‌السلام بر عهده گرفت
عبیدالله پسر سعد را تهدید نکرد بلکه تطمیع کرد و این روش جواب داد تا جایی که وقتی امام علیه السلام در پایان مذاکره ی بی نتیجه ی عصرگاه تاسوعا رو به پسر سعد فرمود: امیدوارم که از گندم عراق نخورى ابن سعد گستاخانه و به استهزا گفت: جو عراق مرا کافى است و چنین شد که روز عاشورا رو به لشکر تحت فرمانش فریاد بر آورد؛بروید به عبیدالله خبر دهید ابن سعد نخستین کسی بود که نخستین تیر را به سوی حسین بن علی پرتاب کرد! لعنت الله...

وضع پر التهاب این روزهای کربلا(1)

شمر در کوفه بر طبل جنگ می کوبد!
اوضاع و احوال کربلا با ورود لشکر عظیم پسر سعد آنهم در برابر لشکر محدود امام علیه السلام هر لحظه ملتهب تر می شود امیران لشکر عبیدالله هر کدام می خواهند گوی سبقت را در نا جوانمردی از دیگری بربایند پیک ها نیز مدام بین کوفه و کربلا و شام در حرکت اند و اوضاع را گزارش می کنند ابن سعد می خواهد عبیدالله را از جنگ منصرف کند با این رویکرد قاصدی را نزد امام(علیه السلام) فرستاد
فرستاده عمر سلام کرد و نامه ابن سعد را به امام تقدیم نمود و عرض کرد: مولاى من! چرا به دیار ما آمده اى؟
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود:
اهالى شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند، و اگر از آمدن من ناخشنودند باز خواهم گشت
فرستاده عمر عین فرمایش امام علیه السلام را تقدیم عمر کرد ابن سعد گفت: امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(علیه السلام) برهاند. آنگاه این خواسته امام را به اطّلاع «ابن زیاد» رساند
عبیدالله به فکر فرو می رود اما مگر امثال شمر می گذارند عبیدالله به غیر از جنگ هم فکر کند؟
عبیدالله در پاسخ نامه پسر سعد نوشت:
از حسین بن على(علیه السلام) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند. اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت!
چون نامه ابن زیاد به دست ابن سعد رسید، گفت: «تصوّر من این است که عبیدالله بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست»
عمرسعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین(علیه السلام) فرستاد.
امام(علیه السلام) فرمود:
من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى...
ادامه دارد

عزا  خانه امام حسین علیه السلام (3)

ورود امام حسین علیه السلام به کرب وَ بلا
امام علیه السلام در مکه و در بین راه نامه هایی به سران قبایل و افراد شناخته شده بصره و... فرستادند که بار معنایی فراتر داشت نگاه و نامه های حضرت تنها نسل زمان خود را در بر نمی گرفت که مخاطب نامه ها مردمان همه ی عصرها و نسل ها و انسان هایی بودند که بعدها پا به عرصه ی وجود می گذارند
حسین (ع) در نامه هایی که برای سران قبایل نوشتند اعلام فرمودند؛درهای دانشگاه انسان سازی به روی همگان باز شده تا فرصت باقی است بهره مند شوید خیلی ها به عنوان دانشجو ثبت نام کردند ولی افسوس که بسیاری مردود شدند
درهای دانشگاه همواره و در همه ی عصرها به روی همگان باز است دانشگاه عاشورا در طول تاریخ، ریزش و رویش و مردودی و قبولی های بسیار داشته است
اینک حسین علیه السلام و یارانش در یک سر زمین بی آب و علف و در هوای تفتیده و گرمای طاقت فرسا فرود آمده اند اهل کوفه از لحظه لحظه ورود امام و بر خوردهای نا متعارف لشکر حر بن یزید ریاحی با خبرند و خوب می دانند مقصد اصلی امام کوفه بوده ولی آنان با سکوت و راحت طلبی و دنیا خواهی و لبخند به عبیدالله دست های دشمن را برای انتقام باز گذاشتند
این روزها ملعون هایی در اتاق فکر عبیدالله زیاد شرکت می کنند که خود از امضا کنندگان نامه به امام بودند
سران اهل کوفه به جای تسلیم امر امام(ع) تسلیم جهل و ترس و دنیا خواهی و راحت طلبی و سکه ها و وعده های سرِ خرمن عبیدالله شدند...
ادامه دارد

عزا خانه امام حسین علیه السلام (2)

گشایشِ درهای شفاخانه و عزاخانه
نخستین شب از ماه محرم گذشت
کاروان امام حسین علیه السلام هنوز به کربلا نرسیده اند
مقصد همچنان کوفه است
خبر شهادت مسلم (ع) اهل حرم را آزرده خاطر کرده، وضعیت و حال و هوای کوفه همچنان نا خوشایند است
عبیدالله که از منفور بودنِ خود خبر دارد با شکل و هیبت امام حسین (ع) خودش را به دارالاماره رسانده و بر مسند تکیه زده است .
اتاف فکری که عبیدالله بن زیاد برای مقابله ی با امام تشکیل داده خروجی اش بستن راه بر حسین(ع) است اکنون همه دریافته اند کوفه آبستن حوادث غیر قابل پیش بینی است عبیدالله در بین مردم بذر ترس و نفاق و وحشت می پاشد تا مردم را از هر گونه همکاری و همراهی با حسین (ع) باز دارد مردم در دل با امام (ع) اظهار دوستی می کنند ولی اگر این دوستی ابراز و عملی نشود به آب راکدی می ماند که می ماند و می گندد و بو می گیرد
اکنون آن هایی که صدای امام را شنیدند و یا نامه امام را خواندند و کسانی که از راه و مقصد امام مطلع بودند ولی ساکت وراحتی را بر کزیدند دچار خسران ابدی شدند و باید پاسخگو باشند
کاروان با اراده ای آهنین و توکل به پروردگارشان همچنان به سوی کوفه در حال حرکت هستند
و این قلم نمی تواند در باره ی معنای عشق و ارادت و مفهوم ولایتمداری اهل بیت و آن همه مطیع بودنِ کوچک و بزرگ و زنان و مردان همراه را درک کند و در باره اش بنیوسد...
ادامه دارد

سلام بر مُحرم ماه شهادت و ایثار (3)

سلام کلید فتح کلام برای ورود به دل هاست
سلام اوج احترام است به انبیا و معصومین و شهدا و امام زادگان و...
سلام بر زینتِ عبادت کنندگان
سلام بر امام سجاد علیه السلام و ابلاغ رسالت و تبلیغ عاشورای او که تداوم خط شهیدان کربلاست.
سلام بر فضیلت هایی که (علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین) او را بر دیگران برتری
سلام بر سیدالساجدین
سلام بر فرزند مکه و منا،
سلام بر فرزند زمزم و صفا،
سلام بر فرزند کسی که جدش حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود،
سلام بر فرزند بهترین طواف و سعی کنندگان،
سلام بررفرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان،
سلام بر فرزند پیامبری که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد،
سلام بر فرزند کسی که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید،
سلام بر فرزند کسی که با ملائکه آسمان نماز گزارد،
سلام بر فرزند آن پیامبری که پروردگار بزرگ به او وحی کرد،
سلام بر فرزند محمد مصطفی و علی مرتضا
سلام بر فرزند کسی که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
سلام بر فرزند کسی که برابر و دوش به دوش پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید،
سلام بر فرزند کسی که صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگان،
سلام بر فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر ،
سلام بر پسر کسی که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد،
و سلام بر زینت عبادت کنندگان سیدالساجدین حضرت امام زین العابدین(ع)
ادامه دارد

سلام بر مُحرم ماه شهادت و ایثار (1)

سلام بر محرم و عاشورا
سلام بر امام حسین (ع) که به ما آموخت اگر دین نداریم لا اقل آزاده باشیم،
سلام بر فرزندان و اهل بیتِ با وفای حسین(ع)
سلام بر یاران حسین(ع) چه آن ها که در بین راه به مولا پیوستند و چه آن ها که در کوفه بودند و دل به دریا زدند و از بیراهه خود را به راه راست رساندند و به معشوق پیوستند.
سلام بر شب های عاشقی،شب های وصل جانان،شب های عطر آمیز و عطر آگین محرم و سلام بر تاسوعا و عاشورا،
سلام بر علی اصغر شش ماهه و همه ی کودکان پاک طینت، آنان که دلخوش به نگاه مهربان پدر هستند و یا در آغوش مادران شان جا خوش می کنند،
سلام بر کودکان حسین(ع) که اکنون در میانه ی راه حجاز به کوفه (کربلا) دست نوازشگر پدر و عمه و عمو و برادر، آن ها را از هر ترسی و از هر غمی دور نگه می دارد.
سلام بر حضرت عباس(سلام خدا بر او باد) ماه و سقا و سپهسالار و... که در دانشگاه او تا ابد و برای همیشه ی تاریخ، درس وفاداری و اطاعت و برادری و انسانیت تدریس می شود.
سلام بر حضرت علی اکبر(درود خدا بر ایشان) و پرسش و پاسخ ماندگار پدر و پسر،که وقتی پدرش امام حسین(ع) ذکر «انالله وانا الیه راجعون» را زیر لب تکرار می‌کند. دلیل تکرار ذکر را می پرسد و پدرش امام حسین(ع) در نهایت آرامش از خطرات و اتفاق های سفر و به شهادت رسیدن خود و یارانش می گوید: که این راه برگشت ندارد و همه ما شهید می‌شویم، حضرت علی‌اکبر(ع) می پرسد: پدر جان،آیا ما بر حق و حقیقت هستیم؟ پاسخ می‌شنوند: بله ما بر حق هستیم و دشمنان ما باطل هستند» حضرت علی‌اکبر(ع) می‌گوید: دیگر باکی ندارم که جانم را از دست بدهم.
ادامه دارد

غدیر خم، سقیفه و کربلا (2)

امتداد غدیر تا کربلا و عاشورا
اکنون سال دهم هجرت و روز18 ذی الحجه و اینجا محل غدیر خم است که در ۳ يا ۴ کیلومتری جحفه (يكی از ميقات‌های 5 گانه) قرار دارد مراسم با شکوه جانشینی حضرت علی (ع) به امر خدا انجام شد و همه ی حاضران بیعت کردند و کاروان ها با دست پر و با شعف و خوشحالی به خانه های خود باز گشتند ولی از آنجا که برخی بنا به دلایلی و به ظاهر با علی علیه السلام بیعت کردند خیلی زود فرمایش و تأکید حضرت رسول (ص) را از یاد بردند و... به راستی چرا در زمانی که افراد تأثیر گذار و اهل سیاست و مدعی دیانت و مردم عادی ،حاضر و ناظرِ اتفاق مهم غدیر بودند نوبت به سقیفه که رسید فرمایش حضرت رسول (صلی الله و علیه) در باره ی منصوب شدن حضرت علی(ع) به عنون جانشین را از یاد بردند و در واقع خود را فراموش کردند؟
اصحاب و نامداران و سیاسی کاران ،نخستین سنگ بنای انکار غدیر را پایه گذاری کردند و بسیاری از بزرگان و مجاهدان و شخصیت های معروف به جز چند نفر مانند ابوذر و سلمان و عمار و... که فریاد مخالفت سر دادند اکثریت یا سکوت کردند و یا با موج همراه شدند.
مخالفان، سکوت کنندگان،کتمان کنندگان، تحریف کنندگان ، انتقام گیرندگان و انکار کنندگانِ واقعه ی مهمِ غدیر بیش از آنکه به فکر حفظ دین باشند به فکر نان و نام و آینده تاریک خودشان بودند.آن ها در حالی که حضرت علی (علیه السلام) مشغول غسل دادن جسم مطهر رسول خدا(صلی الله و علیه) بود در سقیفه گرد هم آمدند تا با توجیهات عوام پسندانه و اغفال مردم به هدف یا اهداف سیاسی خویش برسند .براستی عجیب است که خلیفه ی اول و دوم برای آینده مردم دغدغه داشته باشند و جانشین بعد از خود را انتخاب کنند ولی حضرت ختمی مرتبت پیامبر اعظم(ص) نسبت به آینده امت و دین نو پای اسلام بی دغدغه وبی تفاوت باشند و جانشین انتخاب نکنند عجیب نیست؟
اگر با کتمان و فریب، نصب علی(ع) را به عنوان جانشین پیامبر(ص) انکار نمی کردندتنها 50 سال پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) اتفاق غم انگیزی عاشورا رخ نمی داد آن هم در عصری که هنوز برخی از اصحاب در قید حیاتند و تأکیدحضرت بر قرآن و عترت را به یاد دارند و یادشان نرفته که حضرت پیامبر(ص) بارها فرمودند:حسن و حسین سید و سروران اهل بهشت هستند.
عید ولایت و امامت روز تکمیل دین و تتمیم نعمت بر یکان یکان شما عزیزان مبارکباد

غدیر خم، سقیفه و کربلا (1)

امتداد غدیر تا عاشورا
قلم در می ماند در باره اهمیت غدیر بنویسد که غدیر،اهمیت و شهرتِ خود را مدیون قدیر قادر و مقتدر است
اینجا غدیر خم محلی است که اهمیت و شهرتش را مدیون یک اتفاق تاریخی و مهم در سال دهم هجرت است سالی که پیامبر خدا (ص) از سوی خداوند مأموریت یافت در مناسک حج شرکت کند با اعلان عمومی حج،حدود یکصد هزار نفر که مشتاق بودند با پیامبر در این سفر همراه شوند به سوی مکه حرکت کردند کسی نمی دانست چه اتفاقی در شرف وقوع است ولی برخی شنیده بودند که این حج ممکن است آخرین حج یا حجة الوداع پیامبر باشد با این رویکرد خود را به مکه رساندند و مراسم با شکوه حج را با پیامبرشان به اتمام رساندند.
اکنون حج پایان یافته و حاجیان خوشحال از پر بودنِ سوغاتِ معنویِ کوله بارشان با شوق و شور و شعف و شعور راهی خانه های خود شده اند آفتاب داغ، کاروانیانِ در راه را خسته و تشنه کرده بود و خورشید همچنان بر طبل سوزش و گرمای طاقت فرسای خود می کوبید اما حجاج، گرمای سوزنده را در مقابل دستاورد سفر ناچیز می دانستند و با شتاب به راه خود ادامه می دادند....
درست است که حج پایان یافته و حاجی شدن در کنار پیامبر یک موهبت و افتخار غیر قابل تکرار است اما هنوز کار پایان نیافته و این مردم را مشعلی ماندگار و فروزان باید تا پس از رسول خدا(ص) راه را گم نکنند و گمراه نشوند
مشعل کدام است؟ امامت،
مردم می خواهند از نزدیک شاهد باشند که پیامبر (ص) این مشعل را به دست چه کسی می دهد بدیهی است کسی باید مشعلدار این راه باشد که رسالت در جلوه ی او ( امامت) تداوم یابد و مورد تأیید خدا و رسولش باشد
واقعه غدیر و نصب جانشین پیامبر(ص) به قدری دارای اهمیت است که باید علنی و آشکار باشد و به اطلاع همگان برسد و چه جایی بهتر از غدیر؟ از این رو حضرت به امر خدا فرمان توقف می دهند، بگوییدهمه توقف کنند و مهلت دهید عقب ماندگان قافله هم برسند و نیز به آن هایی که جلوتر رفته اند بگویید بر گردند!
همه به هم نگاه می کنند و از هم می پرسند مگر چه اتفاقی افتاده و چه خبر است که باید در سر زمین داغ و بی سبزه ای که به جر چند تک درخت سایبانی وجود ندارد توقف کنیم؟هیچکس چیزی نمی داند پیامبر از آن هایی که از وسایل همراه برای خود سایبان ساخته اند می خواهد جلوتر بیایند و به ایشان نزدیک شوند آن ها که دورتر از پیامبر هستند و نمی توانند چهره منور حضرت را ببینند پیشنهاد می کنند منبری آماده کنید تا همه سیمای مبارکشان را ببیند و سخنان گهربارشان را بشنود...
ادامه دارد

«عید قربان و کشتنِ تعلقات درون»

انسانِ در «بند»نمی تواند «بنده» باشد!
امروز به مناسبت عید قربان همه ی ابزارهای قربانی کردن را فراهم کردم تا با کشتنِ گوسفندبه صواب و ثواب برسم اما ظریفی گفت: رها کن زبان بسته را که هر کس باید چون ابراهیم پیامبر (ع) ابتدا تعلقاتِ درونش را بکشد و خود را از زنجیرهایی که بر پایش بسته است آزاد کند زیرا انسانِ در بند نمی تواند بنده باشد
تعلقات تو نام و نان و میز و مقام و منصب و مرکب و شوکت و خدم و حشم و فرزند و موقعیت اعتباری است که همه اسماعیل های درون تو هستند.
دل کندن و کشتن اسماعیل های درون ساده نیست این آزمون مردودی های بسیار دارد مگر آنکه ابراهیم شد
اسماعیل برای همه عزیز است به ویژه برای پدرِ سالخورده ای که پس از سال ها انتظار در اوج نا امیدی خداوند به او نور دیده و جگر گوشه ای چون اسماعیل عطا کرده است
ابراهیم پیامبر(ع) دل بسته ی اسماعیل است نگاه به فرزند خستگیِ را از او دور می کند ابراهیم با بودن اسماعیل روزهای خوشی دارد تا این که در عالم خواب به او امر می شود باید همان پسری را که به او عشق می ورزد و از جان و مال عزیزترش می داند کارد بر حلقش فرو کند گلویش را ببرد و دست و پا زدن و در خون غلتیدنش را با چشم هایش ببیند!
آری ابراهیم!تو باید فرزندت را در راه خدا قربانی کنی!
ابراهیم نمی تواند باور کند ولی پیام دو باره و سه باره تکرار می شود حال نوبت ابراهیم است که تصمیم بگیرد
نبرد با نفس اماره و پاره کردن زنجیرهای تعلقات و وابستگی های دنیوی و مادی و رهایی از زندان های مال پرستی و دنیاطلبی آسان نیست ولی ابراهیم، خلیل الله است و خوب می داند سر بریدن فرزند در مقابل تسلیم و سر سپردگی و عشق و علاقه و یقین به مولا ناچیز است
سرانجام ابراهیم پیامبر(ع) مهر پدری را گسست و زنجیر تعلق و وابستگی را پاره کرد و از پای خویش گشود و کارد بر گلوی فرزند دلبند و پاره تن و جگر گوشه اش کشید اما کارد، اذن بریدن نداشت در چنین روزی پدر و پسر،چه می گویم که نازکی حلق اسماعیل (ع) و اراده ای به استحکام تیزترین شمشیرها پیروز امتحان بزرگ شدند و ابراهیم به مقام بلند و ارجمند بندگیِ خدا نایل شد و امروز عید قربان نام گرفت.
عید سعید قربان عید فدا کاری و ایثار و کرامت انسانی و ایثار و اخلاص و عشق و وارستگی بر شما مبارک باد.

عزاخانه امام حسین(1)

نقبی به واژه ها و حال و هوای گذشته
به یاد دارم در گذشته بر سر درِ حسینیه ها نام مصیبت خانه یا عزا خانه می نوشتند گرچه با روئیت هلال ماه محرم درهای عزاخانه به روی عموم باز می شد ولی دل ها پیش از گشایش درها به نوعی می خواستند ورود اهل بیت عصمت و طهارت به کربلا را خوش آمد بگویند که پس از طی کردن این همه راه طولانی اکنون نا خواسته وارد دشت بلا شده اند اما مسیر اصلی و هدف کوفه است پس چرا کربلا؟
با خواندن یا شنیدنِ ذکر مصیبت عاشورا هرکس به نوعی در گوش تاریخ زمزمه می کند که کاش آن روزهای سخت و طاقت فرسا در کربلا بود و دوشادوش یاران سید الشهدا(ع) اجرای امر می کرد ولی افسوس که هنوز نتوانسته ام در این زمزمه با خیل مشتاقانی که چنین تمنایی را در دل و سر دارند همراه شوم با این نگاه در خلوت خویش ناخواسته و خواسته از خود میپرسم به راستی اگر آن روز در کربلا بودم در کدامین صف می ایستادم؟ از سویی صدای جیرینگ جیرینگ سکه های وعده داده شده،عنوان ها و مقام و راحت طلبی و آن همه سواره و پیاده و.. در سویی دیگر کاروانی غریب و تنها که مردمان بی وفا و ترسو و پیمان شکن شرط مهمان نوازی را نادیده گرفته اند و تنهایش گذاشته اند ...به نظرم عقل درست می گوید که گروه بی شمار بر کم شمار پیروز می شوند و همه چیز در قبضه ی لشکر پیروز است و...
از مصیبت خانه های حسینی می گفتم که پیش از آغاز محرم شکل عزاخانه ای را داشت که گویی به تازگی عزیزانی را از دست داده است فهمیدن و درک کردنِ بسیاری از اینگونه رویدادها به ویژه واقعه جانسوز محرم و عاشورا نیازمندِ درک است نه مدرک، همان چیزی که پدران و مادران مان داشتند و ما...
ادامه دارد

به بهانه آغاز ماه محرم

محرم! ای ماه ماتم و عزا،مرا گره بزن به خاطرات دوران کودکی ام تا بار دگر بار بر بندم و سفر کنم به شب هایی که نوحه ی کربلا یا کربلا یا کربلا،شه فرود آمد به دشت کربلا تنها نوحه دوست داشتنی ام در شب اول و دوم محرم بود
خاطرات، گواهی می دهند مردمِ عزادار و عاشقان اهل بیت(ع) محرم را با غم و ماتم و محنت می شناختند اشک های پاک و زلالی که به پهنای صورت از چشمان پدران و مادران مان سرازیر می شد گواه این مطلب است
مرا ای محرم ای ماه عزا و ماتم ببر به دوران کودکی ام تا یک بار دیگر چهره های عزادارانی را ببینم که برای مظلومیت امام حسین(ع) اشک می ریختند و بی ریب و ریا و تنها به عشق مولایشان ضجه می کردند
از دورانی یاد می کنم که دیباچه عشق و عاشقی با روضه و نوحه ساده گشوده می شد و هر کس در خورِ بال هایی که داشت اشک ریزان آماده پرواز می شد و همزمان لعنت می گفت بر قاتلان امام و پیشوا و مرادش و این لعنت و اشک ها چنان غم زداییِ غیر قابل انکار داشت که گریه کننده را به اوج آرامش می رساند
محرم هر روزش یک آغاز است
محرم نشان راه است تا گم نشویم
محرم جاری است مگر نه اینکه فرموده اند:همه ی روزها عاشورا و همه زمین‌ها کربلاست؟با این رویکرد شیعه هر روز در آغاز یک راهِ نو و یک فکر پویا و یک معرفت و شناختِ دقیق و یک لبیک است شیعه واقعی گم نمی شود که پیدا می شود.
.

دحو الارض یک روز  سراسر مبارک

سپاس بی کران پروردگاری را که پیش از تولدمان سفره ای به نام زمین گسترد و تمام نعمت هایش را بر روی سفره در دسترس مان قرار داد تا بی هیچ دغدغه ای بخوریم و بیاشامیم

زمین جایگاه و حُرمَت خاصی دارد

او یکی از شاهدان روز قیامت است

امروز 25 ذیقعده روز دحو الارض یعنی روز گسترش این سفره با برکت و پر نعمت است به همین دلیل و هزاران دلیل باید شکر گزار خداوند باشیم که ذات مقدسش پستی ها بلندی ها و شیب های تند و غیر قابل سکونت را به لطف باران های مداوم و سیلاب ها برایمان مسطح و هموارفرمود تا امکان زندگی و کشت و زرع و زندگی و آسودگی فراهم گردد

امروز نگاه ها به کعبه گره می خورد که خداوند این مکان را خانه خود قرارداد تا مردم بهانه ای برای قرب و وصل بیابند

دحوالارض یا روز گسترده شدن زمین از روزهای پر فضیلت است که عبادتش ثواب های فراوان و چند لایه دارد از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.

سلام بر دَحْوُ الْأرْض نخستین رحمت و برکت الهی

سلام بر زمین تنها پرورش دهنده ی گوهر حیات و تأمین کننده رفاه و آسایش موجودات

امروز 25 ذی القعده روز بیرون آمدن زمین از دل آب است و این اتفاق مبارک در کعبه به عنوانِ قلب و مرکز زمین رخ داده است

دحوالارض مبارک است امیدواریم از برکاتش بر خوردار شویم.ان شاءالله

به بهانه ی یست وسوم ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام

سلام بر شاه شاهان،خورشید خراسان ،

حج مستمندان ،امید نا امیدان،پناه بی پناهان

سلام بر باور آسمانی و شمع تار زندگی

یا علی بن موسی الرضا(ع) در روز زیارتیِ تو می خواهم ضریحت را نه با پنجه های دستم که با پنجه های دلم بگیرم و سفره دل بگشایم و...

امروز روز زیارتی شماست

چه می گویم که هر روزِ ایران زمین روز علی بن موسی الرضاست

آقا جان!هر کس از راه می رسد کوله بار گناهش را نزد شما می گشاید و سفره دلش را باز می کند

امروز 23 ذی القعده است که مخصوص شماست و بنا به روایتی روز شهادتت

شیعیانت این روز را بهانه قرار می دهند برای سلام ویژه ، دور و نزدیک بودنشان فرق چندانی ندارد کافی است دست ادب به سینه بگیرند و با خلوصِ نیت عرض کنند السلام و علیک یا ابا الحسن یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

آقاو امام مهربانی ها!

می دانم که لایق وصلت نیستم تو خوب می دانی که در زیر بار گناه قامتم خمیده اما چه کنم که این آهوی گریز پای و گرفتار و در بند باز هم خود را محتاج گوشه نگاه شما می داند

آقا جان! می دانم که این بار نیز جواب سلامم را می دهی و زخم هایم را التیام می بخشی و دردهایم را دوا و حاجاتم را روا می کنی

می خواهم دعوتم کنی به حَرمَت شرفیاب شوم چه دل انگیز است سکوت صحنین و حَرَمَت و چه بهجت آور و دلگشاست وقتی این سکوت با صدای نقاره ها می شکند و زائرت خود به خود سرش را بالا می گیرد تا ببیند و همزمان زیباترین موسیقی جهان را بشنود اما نمی دانم چه حکمتی است که با این دیدن و شنیدن اشک ها نیز سرازیر می شوند!

خدایا سینه ی گشاده و شرح صدر و خلوص قلب عطا فرما تا بارش فیض زیارت امام رضا(ع) را درک و دریافت کنم

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) هر که و هر کجا هستید زیارت تان قبول و حاجات مشرو عتان بر آورده باد.

سوغات معنوی مشهد مقدس (7)

آیت الله میرزا آقا جواد تهرانی عالم مجاهد، فقيه پرهيزكار و عبد صالح خدا دارای کمالات اخلاقی بی شمار

چون مدت زیادی از رحلت آیت الله نمی گذرد مردم به ویژه مشهدی ها خاطرات و کمالات اخلاق ایشان را سینه به سینه نقل می کنند به عنوان نمونه؛

نقل می کنند در ایامی که به عنوان طلبه در حوزه تحصیل می کردند با پای برهنه از پله ها بالا می رفتند تا مبادا مزاحم دیگران شوند.

اگر مورچه ای را روی جامه اش می دید راه رفته را بر می گشتند و مورچه را به خانه و جمع مورچگان می رساندند این اتفاق بارها رخ داده است

اگر شب هنگام جلسه ی درس و بحث به طول می انجامید در هوای سرد زمستان دم درب منزل تا سحرگاه می نشستند تا برای اهل خانه ایجاد مزاحمت نکنند

ایشان هنگام حضور در جبهه جنگ کفن خود را همراه داشتند آیت الله فرموده اند؛ بارها به دوستان گفته ام، در جبهه هر کجا که شهید شوم یا بمیرم،همان جا با همین کفن مرا دفن کنید و جنازه مرا به مشهد یا جایی دیگر انتقال دهید

این انسان وارسته، با كوهي از معرفت و دانش در وصيت‏نامه خود نوشته است: جسدم را در قبرستان عمومي خارج شهر يا محل مباحي خارج شهر ـ هركجا باشد ـ دفن كنند، و به عنوان هفته و چهلم و سال برایم مجلسي بر پا نكنند. هركسي خواست براي من خودش در هر موقع طلب مغفرت مي‏نمايد، و من در اين صورت راضي و خرسند هستم. و نيز فرزندانم را وصيت مي‏كنم به رعايت تقوا و اطاعت خداوند در همه حالات زندگي‏شان. والسلام علي من اتبع الهدي.

مرقد شریف آیت الله میرزا آقا جواد تهرانی طبق وصیت شان در بهشت رضای مشهد هیچ سنگ و نوشته ای ندارد و فقط سیمان شده است

خوشبختانه خانه ابدی آیت الله همیشه زائر دارد در ضمن دفن کردن مردگان کنار قبر ایشان چندان هم ارزان و آسان نیست

این سالک وارسته و عالم ربانی در سال۱۲۸۳ شمسی در تهران متولد شد و در سه شنبه دوم آبان ماه 1368 رحلت فرمودند.

سوغات معنوی مشهد مقدس (6)

دانشمندان وارثان انبیاء الهی

در باره ی میرزا آقا جواد تهرانی عالم مجاهد، فقيه پرهيزكار و عبد صالح خدا

ميرزا جواد آقاي تهراني را خیلی ها می شناسند و از کمالات و فضائل اخلاقی ایشان با خبرند میرزا جواد آقا تهراني گرچه در تهران(1283) متولد شده اند ولی براي فراگيري علوم ديني، از تهران راهي قم می شوند ایشان پس از چند سال كه مقدمات و بخشي از سطوح را در حوزه علميه قم فرا می گیرند، رهسپار نجف اشرف می شوند وی در مدت اقامت دو ساله خود در نجف، از محضر استاداني همچون آيت اللّه‏ حاج شيخ مرتضي طالقاني، آيت اللّه‏ سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و آيت اللّه‏ حاج شيخ محمد تقي آملي بهره‏هاي علمي و اخلاقي فراواني می برند. آیت الله با اينكه تصميم داشته اند در نجف بمانند و تحصيلاتش را ادامه دهند ولی با رسيدن نامه‏اي از مادر بزرگوارشان كه فرزندش را به تهران فرا مي‏خواند، به تهران باز می گردند. ايشان تحصيل را واجب و اطاعت امر مادر را ضروري‏تر مي‏دانسته اند. ميرزا جواد آقا تهراني، بعد از اينكه به درخواست مادرش از نجف به تهران عزيمت می کند رهسپار مشهد مقدس می شوند وي پس از پايان تحصيل سطح در محضر مرحوم آيت اللّه‏ حاج شيخ هاشم قزويني، در حوزه درس خارج فقه و اصول و معارف مرحوم آيت اللّه‏ العظمي غروي اصفهاني حاضر می شوند و نزديك ده سال از محضر وي مباني اصولي مرحوم آيت اللّه‏ ميرزاي ناييني، و فقه ومعارف اهل‏بيت عليهم‏السلام را فرا می گیرند.

در باره فضائل اخلاقی آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی بسیار گفته اند و نوشته اند ما نیز بنا داریم در حد بضاعت به بخشی از آن همه کمالات اخلاقی این مرد وارسته بپردازیم ان شاءالله

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

ادامه دارد

سوغات معنوی مشهد مقدس (5)

دانشمندان وارثان انبیاء الهی

علمای بزرگ شیعه همیشه و همه جا منشأ خیر و بوده اند اولیاء خدا برای رسیدن به مقام و قله ی اخلاق و معنویت در گام نخست عطای وسوسه انگیز و دلبرانه ی زخارف و زینت و متعلقات دنیوی را به عطایش می بخشند وقتی به مقام معنویت اخلاق و علم و خودشناسی رسیدند یک درجه از شهید بالاتر می روند

درحدیثی از پیامبر (ص)آمده است :سه گروه در قیامت شفاعت می کنند :انبیا ،علما و شهیدان... می بینیم که پس از انبیا الهی علما و پس از علما شهدا قرار دارند در باره افضل بودن علما و حرمت و جایگاه آنان فراوان فراوان می توان نوشت که آیت الله محمد تقی آملی یکی از هزاران است مرد متقی و بزرگی که در تدریس، تألیف و خدمت به مردم و تربیت شاگردان،موفق بوده است گفته می شود کلاس دروس اصلی فقه، اصول و فلسفه را در اتاق کوچک منزل شان با ظرفیت بیست نفر بر گزار و محل تدریس دروس اخلاق ایشان در «مسجد مجد» بوده که به روش علمی تدریس می کرده اند این عارف وارسته از اتاق کوچک، شاگردان بزرگی را تربیت و تحویل جامعه و حوزه دادند که بعدها عالمان و دانشمندان بنام شیعه شدند از جمله؛

۱. مرحوم آیةالله میرزا جوادآقا تهرانی

۲. مرحوم آیةالله میرزا هاشم آملی

۳. آیة‌الله سید محمود طالقانی (۱۳۹۸ ـ ۱۳۲۹ ق)

۴. آیةالله جوادی آملی

۵. آیةالله حسن زاده آملی

۶. آیةالله آقا سیدرضی شیرازی

۷. آیةالله سید حسین شمس

۸. آیةالله امامی کاشانی

۹. آیةالله شیخ ضیاء الدین مازندرانی

۱۰. آیة الله شیخ مصطفی صدوقی مازندرانی

۱۱. مرحوم شیخ محمد حسین شاه آبادی

۱۲. شیخ محمد جواد مناقبی

۱۳. مرحوم سید حسن موسوی دهسرخی

۱۴. شیخ مصطفی مسجد جامعی

۱۵. مرحوم دکتر عبدالجواد فلاطوری

۱۶. دکتر مهدی محقق

سوغات معنوی مشهد مقدس (4)

در باره ی عالم جلیل القدر آیت الله العظمی شیخ محمدتقی آملی استاد آیت الله جوادی آملی و علامه حسن زاد آملی

نشان مرقد آیت الله محمد تقی آملی را می توان از مکان بقعه شیخ طبرسی در ابتدای خیابان طبرسی یافت

کمی آن سوتر از مرقد شیخ طبرسی دو مزار شریف مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی قرار دارد

در باره سادگی و صفای دل آیت الله آملی بسیار می توان گفت و نوشت

شیخ محمدتقی آملی آنطور که خود نوشته اند در مسیر رسیدن به استادِ قابل تلاش های مستمر داشته اند تا جایی در مقطعی ملول می شوند و احساس خستگی به ایشان دست می دهد

در این باره خودشان مرقوم فرموده اند؛

تا سال ۱۳۴۸ هـ . ق. نه آن‌که خود را مستغنی (خودکفا) دیدم، بلکه ملول شدم؛ چه آن‌که طول ممارست از تدرس و تدریس و مجالس تقریر و سخن گفتن تا اذان صبح در حرم مطهر خسته و ملول شدم به علاوه کمال نفسانی در خود نیافتم، بلکه چیزی نداشتم جز دانستن چند ملفقاتی (ناچیز و بیخود)، که قابل هزاران نوع اعتراض بود و همواره از خستگی ملول در فکر برخورد با کاملی (برای پیدا کردن استاد قابل)، وقت می‌گذراندم و به هر کس می‌رسیدم، با ادب و خضوع، تجسسی می‌کردم که از مقصود حقیقی اطلاعی بگیرم.

در خلال این احوال، به ژنده‌پوشی برخوردم و شب‌ها را در حرم مطهر حضرت مولی الموالی ارواحنا فداء عتبه تا جار (اذان صبح) حرم با ایشان به سر می‌ بردم و او اگر چه کامل نبود لکن من از صحبتش استفاداتی می‌بردم، تا آن‌که موفق به ادراک خدمت کاملی شدم و به آفتابی در میان سایه برخوردم و از انفاس قدسیه او بهره‌ها بردم آری، آن عارف کامل همان «میرزا علی آقا قاضی» است...

ادامه دارد

سوغات معنوی مشهد مقدس (3)

آیت الله فقیه سبزواری

شاید خیلی ها با نام و مکان مسجد فقیه سبزواری در مشهد آشنایی نداشته باشند جهت اطلاع این مسجددر محله ی طلاب خیابان شهید مفتح 4 واقع شده است جناب حجت الاسلام امامی شخصیت بارز و مورد احترام مردم این محله است که از چهل سال پیش تا کنون امامت جماعت این مسجد را بر عهده دارند گفته می شود این مسجد کرامت دارد و از گذشته تا به حال مورد توجه بسیاری از علما بوده و هست از پلکان مسجد که بالا می روی تمثال مبارک آیت الله العظمی فقیه سبزواری گویی خوش آمدمان می گوید در زیر تمثالِ آیت الله بخشی از خدمات این مرجع شریف ذکر شده است که واگذاری 2500 قطعه زمین به طلبه ها و زوجین جوان و نیازمندان در منطقه طلاب در سال 1338 ساخت دهها مسجد در محله های مختلف مشهد تأسیسِ مدرسه علمیه سبزوار و کویته پاکستان و آنچه در شماره قبل اشاره شد تنها بخش کوچکی از آن همه خدمات گرانسنگ ایشان است

گفته می شود روستای ایزی در 6 کیلومتری سبزوار خاستگاه علمای به نام و بزرگی بوده که نام و شهرت شان جهانی شده است یکی از این علما آیت الله سید موسی فقیه والد آیت الله سید میرزا حسین سبزواری مشهور به فقیه سبزواری است وجود عالمان و اندیشمندان دینی چه در زمان حیات یا ممات شان همواره منشأ خیر و برکات فراوان است که برای همیشه ادامه دارد نوه آیت الله می گوید:خیلی از بزرگان و اندیشمندان شاگرد آیت الله فقیه سبزواری بوده اند که استاد محمد تقی شریعتی مزینانی رحمت الله علیه یک از آن هاست ...

ادامه دارد

سوغات معنوی مشهد مقدس (2)

آیت الله فقیه سبزواری

زائران و مجاوران امام رضا علیه السلام با نام و جایگاه باغ رضوان و شیخ طبرسی بیگانه نیستند بقعه مرحوم شیخ طبرسی واقع در شرق باغ رضوان قرار دارد بسیاری از مردان و زنانی که به زیارت امام رضا(ع) مشرف می شوند در بقعه شریف شیخ طبرسی نماز می خوانند و دعا و خیرات می کنند به همین دلیل باغ رضوان بر هیچ زائر و مجاوری بیگانه نیست البته شهرت و سابقه زمین و منطقه و کاربردهای مختلف باغ رضوان به پیش از اسلام باز می گردد باغ رضوران منطقه وسیعی بوده که قلعه و ارگ حکومتی حاکمان پیش از اسلام در وسط آن قرار داشته است در باره قدمت دیرینه این باغ کتاب ها نوشته اند به ویژه که در این مکان علما ، مشاهیر و بزرگانی متعلق به مشهد و نقاط دیگر کشور و حتی خارج از کشور به خاک سپرده شده اند در این میان مرقد و مزار مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین سبزواری مشهور به فقیه سبزواری چون ستاره ای می درخشد که امیدوارم بتوانیم در حد توان به ویژگی ها و خدمات این عالم عامل بپردازیم ان شاءالله

اما قبل از هر چیز برای شناخت بیشتر آیت العظمی فقیه سبزواری سنگ نوشته خانه ی ابدی ایشان را با هم می خوانیم؛

مرقد شریف و مضجع منیف حضرت حجت الاسلام والمسلمین آیت الله العظمی مؤسس حوزه علمیه مشهد مقدس و مرجع عالیقدر آقای حاج میرزا فقیه سبزواری رحمت الله علیه

در نهم رمضان المبارک 1309 هجری قمری در شهر سامرا متولد و در بیست و پنجم شهر شوال 1386 هجری قمری رحلت فرمودند

خدمات آن مرحوم به شرح زیر است؛

1- کلید دار حضرت رضا علیه السلام در مدت 40 سال

2- تدریس در حوزه

3- تأمین نان حوزه علمیه مشهد و سایر شهرستان ها

4- بنیانگذار چندین مسجد و مدرسه و درمانگاه رازی در مشهد و سایر شهرستان ها

5- واگذار نمودن حدود سه هزار قطعه زمین به طلاب حوزه منطقه کوی طلاب

سوغات معنوی مشهد مقدس (1)

عمرم به پایان رسید ولی آدم نشدم!

آیت الله در پایان عمر شریفشان می گویند تنها یک چیز از امام رضا علیه السلام خواستم ولی هر گز به آن نرسیدم!

شب و روز ولادت با سعادت حضرت رضا علیه السلام مشهد به ویژه حرم مطهر غوغایی بود یعنی می شد شادی و نشاطِ واقعی را در نگاه و رفتار مردم دید سخنوران و سخنرانان و شاعران هم به خوبی وارد میدان شدند یکی از سخنرانان خاطره ای از آیت الله میلانی نقل کردند

آیت الله میلانی( 1274 1354) شخصیت بارز و شناخته شده و مورد احترام مردم بودند ایشان به حضرت رضا علیه السلام ارادت خاصی داشتند آیت الله در پایان عمر شریف خود به اطرافیانشان می گوید 2000 بار به زیارت امام رضا(ع) رفتم در طول این همه سال و زیارت های متوالی و مناسبتی یک دعا و خواهش بیشتر نداشتم ولی همان یک دعای تکراری ام مستجاب نشد که نشد اطرافیان، کنجکاو می شوند بدانند آن دعا چه بوده که از جانب حضرت رضا علیه السلام بی جواب مانده است آیت الله می فرمایند: هربار که مشرف می شدم از حضرت خواهش می کردم توفیق عنایت فرماید آدم شوم ولی این خواسته بر آورده نشد و در واقع آدم نشدم!

سخنران که معلوم بود شناخت کاملی از آیت الله میلانی دارد خاطرات دیگری هم از ایشان نقل کردند ولی موضوع آرزوی آدم شدنِ آیت الله برای مخاطبین جالب تر به نظر می رسید چه خوب بود سخنران محترم به غزل پر محتوا و عمیق و آموزنده ی امام خمینی رحمت الله علیه اشاره می کرد غزلی که باید نه یک بار که دهها بار مطاله کرد و آموخت؛

در دلـــــــم بــــــــود كه آدم شوم، امّا نشدم

بــــى‏ خبر از همه عالم شوم، امّا نشدم

بـــــــر درِ پیــــــرِ خــــــرابــــات نهم روى نیاز

تا بــه این طایفه محرم شوم، امّا نشدم

هجرت از خویش كنم، خانه به محبوب دهم

تا بـــه اسمـــــا معلّم شوم، امّا نشدم

از كف دوست بنوشم همه شب باده عشق

رستــــه از كوثر و زمزم شوم، امّا نشدم

فــــــــــارغ از خـویشتن و واله رخسار حبیب

همچنــــان روح مجسم شوم، امّا نشدم

سر و پا گوش شوم، پاى به سر هوش شوم

كـــــز دَم گرم تو مُلهَم شوم، امّا نشدم

از صفــــــا راه بیابــــــم به ســــــــوى دار فنا

در وفــــا یــــــار مسلّم شوم، امّا نشدم

خواستم بر كنم از كعبه دل، هر چه بت است

تــــا بــــرِ دوست مكرّم شوم، امّا نشدم

آرزوهــــا همـــــه در گور شد اى نفس خبیث

در دلــــم بــــود كـه آدم شوم، امّا نشدم

به بهانه ی میلاد با سعادت حضرت امام رضا (علیه السلام) (2)

امروز مبارک روزی است

اتفاق مهم یازدهم ذیقعده سال ١۴٨ هجری؛

با تولد هشتمین نور ولایت غنچه ای دیگر از گل های معطر بوستان ولایت شکوفا شد و نوای تبریک و تهنیت و شادی و هلهله ی فرشیان و عرشیان گوش ها را نوازش داد.

یا امام رضا! واژه ها کی و کجا توان آن را دارند که به معنای تو بنشینند؟

رضا یعنی خداوند در آسمان و رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) در زمين از تو خشنود بوده‌اند؟

در این شبانه روز تمام گوشه و کنار صحن طلایی ات لبریز از راز و نیاز و سرشار از عشق و پرستش است.

گرچه بسیاری از زائرانت امکان تشرف و آمدن به پابوست را ندارند ولی هر صبح و شام از دور و نزدیک دل ها را روانه ی کوی خراسان و مشهد الرضا می کنند

از کودکی به ما یاد دادندهر گاه تمام درها را بسته دیدیم

هر گاه تمام غم های عالم بر خانه ی دلمان خیمه زد

هرگاه همه ی راه ها را بن بست و غیر قابل عبور یافتیم دل مان به سوی قبله تو گردانیم و عقده های دل بازکنیم!

و هرگاه دردها امانمان را برید دل مان به سوی قبله تو گردانیم وداروی درد و رنجمان را از تو یگانه طبیب خراسان که عطر وجودت تمام جهان را فرا گرفته بخواهیم.

امروز یازدهم ذیقعده روزی است که آسمان جهان افروز وجودت نور افشان می شود.

امروز سایه مرغ سعادت به روی دل ها پرواز می کند

و قمر طلعت رضا(ع) بر اریکه جان ها نور افشان می شود

و پرندگان در آوازهای شبانه خویش دسته دسته به آسمان سفر می کنند

و مژده آمدن رضا(ع) را می دهند.

ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بر شما و عموم شیعیان جهان مبارک باد.

به بهانه ی میلاد با سعادت حضرت امام رضا (علیه السلام) (1)

حال و هوای این روزهای حرم مطهر آقا امام رئوف(ع) قابل توصیف نیست قلم از این همه عشق و ارادت زائرین در می ماند به ویژه وقتی از نزدیک شاهد باشی که هرکس در خور بضاعتش عاشقانه هایش را به پای حضرت میریزد و بهترین درودها و سلام ها و تهنیت ها را تقدیم امام و مولای خود می کند

این جا حرم مطهر یا کانون عشق و امید و قطعه ای از بهشت است

امشب چه شبی است؟

شبی است که خورشید هدایت، از مشرقِ چشم های شیفتگان و عاشقان و شیعیان طلوع می کند و تشعشع و فروغ خود را به جهان می گستراند

امشب زمین، به مهمانی آسمان می رود و اهالی ملکوت به یکدیگر تبریک می گویند و ستاره ها گروه گروه به زمین می آیند تا رضای الهی را در رضای موسی بن جعفر(ع) بجویند.

امشب اهالی ملکوت، کجاوه ی هدایت را به دوش می گیرند و به یکدیگر شادباش می گویند

امشب غصه ها رفته اند و مدینه ی دل ها چراغانی و نورانی شده اند

امشب چشمه ها ی امید و شوق و سعادت می جوشند و دل های زائران و مشتاقان را سیراب و دلگرم می کنند.

این روزها صحن ها و به ویژه حرم مطهر مملو از دل های شکسته و حرف های نگفته و دردهای خفته و آرزوهایی است که زائران زیر لب زمزمه می کنند

اینجا محل اشک ها و لبخندهاست زائر، نگاهش که به گلدسته های حرم مطهر گره می خورد اشک از چشمانش سرازیر می شود و سفره ی دل می گشاید

این شب ها حرم دیدن دارد نقاره خانه آهنگِ صفا و شادی و شادمانی می نوازد و خدام، بغل بغل گل های زیبا به نیابت همه ی شما تقدیم آقایمان علی بن موسی الرضا(ع) می کنند

اینجا خراسان یعنی مشهد الرضا و قطعه ای از بهشت است جایی که نه تنها چشم امید که چشمه های امیدِ دل های شکسته است.

ولادت سراسر سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام بر شما و همه ی شیفتگان و شیعیان حضرت مبارکباد

ادامه دارد

ماه رمضان و سنت های فراموش شده(2)

«به یاد سحر خوانان و مؤذنان و چِلِک زنان»
امروز جمعه سی ام ماه رمضان، دارالشفای شبانه روزی تعطیل و سفره ی پر برکتِ این ماه بر چیده خواهد شد
با لحظه های وداع جانسوز با ماه رمضان، دوباره حسرت های سبک شمردن و بهره نبردن و توشه بر نداشتن و خوشه نچیدن از مزرعه ی عفو و بخشش خداوند بر دل ها می نشیند حسرتِ گدایی نکردن و سود نبردن از بهارِ رحمت و ذکر خدا و شب زنده داری و غفلت و غفلت...
در روز آخر رمضان می خواهیم یاد کنیم از خدمتگزاران دیروز،همان هایی که با به صدا در آوردنِ چلک و شو خوانی و خواندنِ اشعار عرفانی خلق الله را از خواب و غفلت بیدارمی کردند با همین رویکرد به نیکی یاد می کنیم از پیش کسوتِ چلک زنان مرحوم کربلای حسن کربلایی غلامرضا (همسایه بام به بام)
مرحوم علی اکبر فدایی (همسایه مقابل)
و مرحومه زهرا خانم همسر مرحوم حاج فرج الله که همگی محض رضای خدا چلک می زدند روحشان شاد
در بخش شو خوانی و اذان صدای گوشنواز و بیدار باشِ مرحوم ملا رمضان و مرحوم حاج ابوالقاسم بود که در فضای ساکت بهمن آباد طنین می افکند خدایشان بیامرزاد
در پایان جادارد از مرحوم محمد کربلایی رمضان
و مرحوم حاج غلامرضا
و مرحوم ابراهیم توپچی به عنوان مؤذنِ آن دوره که بلندگویی وجود نداشت و از بلندای خانه خود صدایشان را به آن سوی روستا می رساندند به نیکی یاد کنیم رحمت خداوند بر آن ها باد
از خداوند بخشنده و مهربان برای همه ی خاطره آفرینانِ ماه مبارک رمضان طلب مغفرت و آمرزش می کنیم.
روحشان شاد و یادشان گرامی
پیشاپیش عید سعید فطر را به شما مردان و زنان خداجو تبریک و تهنیت عرض می کنیم.

فرصت استفاده از دارالشفای رمضان(5)

وقتی 80 سال عبادت را با هیچ و پوچ بر باد می دهیم!
خداوند شب قدر را بهتر از هزار ماه معرفی فرموده است خوشا به حال کسی که توفیق طی کردنِ راه بیش از 80 سال عمرش را در یک شب بدست می آورد و خوشتر آنکه این شخص بتواند گنج بدست آورده را در گنجینه ی دلش محکم جای دهد و از دسترسی شیطان دور نگهدارد چنین شخصی چون قلبش را منزلگاه ورود شیطان قرار نداده می تواند عیدی خود را در روز عید فطر از پروردگار دریافت کند
شیطان، دزد راهزن و گمراه کننده است او حتی در لحظه ی آخرِ عمر و لحظه ی جان دادن هم دست بر دار نیست
مرحوم پدرم و استادم فرمودند: یکی از بزرگان در حال احتضار بود اطرافیان و دوستانی که بر گردش حلقه زده بودند شهادتین را به او تلقین و یاد آور می شدند ولی هر بار که به ایشان می گفتند بگو محمد رسول خداست چهره در هم می کشید اصرار حاضرین اثر نداشت و محتضر شهادتین را بر زبان جاری نکرد تا اینکه برای چند دقیقه حالش بهتر شد وقتی از او پرسیدند:چرا محمد رسول الله را بر زبان جاری نمی کردی گفت:شما یک بار می گفتید ولی کسی دیگر اینجا بود که بیش از 10 بار می گفت:بگو عیسی پسر خداست من هم با او همین را می گفتم (عیسی پسر خداست) به همین دلیل است که مدام از خدا می خواهیم ما را به خودمان وا نگذارد و عاقبت مان را ختم به خیر فرماید
در باب دستاوردهای ماه رمضان و شب قدر هم ممکن است خدای نکرده تمام اندوخته ها و گنج ها را به پشیزی تحویل شیطان دهیم به قول آن شعر معروف: بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره؛ هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره!

فرصت استفاده از دارالشفای رمضان(4)

لزوم نگهداشتن دستاوردهای فرصت ها
کسی که معرفت ندارد نمی تواند مراقبت داشته باشد و آنکه مراقبت نداشته باشد در حفظ دست آوردها ناتوان است
صیانت و نگهداریِ دست آوردهایی که انسان از فرصت های عبادت بدست می آورد چندان هم آسان نیست بدیهی است فضیلت های طاعات و عبادات و مراقبه و مناجات های عاشقانه در این ماه موجب نزدیک تر شدن عاشق و معشوق می شود دل های سخت در این ماه نرم و کارهای خیر مانند بخشیدن و طعام دادن و دستگیری و مهربانی به اوج می رسد
قلم ناتوان است از بر شمردن ثواب و اهمیت ماه رمضان به ویژه که تنها ماهی است که نام آن و احکام روزه و کفاره روزه در قرآن کریم ذکر شده است
اما بحث ما بر شمردن فضائل این ماه نیست بلکه نگاهمان به مراقبت نکردن از گنج بزرگِ ثواب و هدر دادن دستاوردهاست یعنی آنچه را در طول یک ماه جمع می کنیم به وسیله زبان و قلم و ارسال خبر واهی از بین می بریم غیبت کردن که حرف روز است اما در رأس گناهان، تهمت و ترویج آن است این تهمت ممکن است به همسایه و هم محلی و همکار مربوط شود یا به یک کسی که مسؤلیتی را در جایی از کشور به عهده دارد عادت کرده ایم اینگونه گناهان را سبک بشمریم گاه چیزی را بیان می کنیم و اشاعه می دهیم که همه ی ثواب های روزه و نماز و دستاوردهایمان را به آتش می کشد و روز قیامت راه نجات را بر ما سد می کند خوشا به کسی که از گنج های خود(ثواب ها) مراقبت کرده و با هدر دادن و نا بود کردن گنج ها به خود ستم نمی کند...
ادامه دارد

فرصت استفاده از دارالشفای رمضان(3)

دعا نسخه داروهای درمان کننده ی دردها
همه ساعات این ماه پر است از فرصت ولی من ثانیه شماری می کنم برای خوردن و نه افطار!
عاجزم از درک واژه های افطار به معنای شکستن روزه
و فطر(شکستن ماه روزه)
و فطرت شکافنده ی آدمی برای خودِ گمشده ای که در هیاهوی روزگار گم شده و یا در سر گردانی به سر می بَرَد
افطار لحظه مهم و اتصال و عبادت است که انسان می تواند به اوج بندگی برسد (اگر خدا بخواهد در باره «فطر» خواهیم نوشت)
آرام آرام خوان پر برکت رمضان در حال جمع شدن و وداع سخت در پیش است چه کسی می تواند مانند امام سجاد (ع) آمد و رفت رمضان را درک کند؟
ماه رمضان برایم تنها با گرسنه و تشنه بودن معنی می دهد شوربختانه هر گز نتوانستم درک کنم رمضان ماه تمرین برای اجتناب از غیبت،سخن چینی و تهمت و رذیلت و ماه سفر به شهر دل و ورود به شهرالله است
هر گز نفهمیدم رمضان ماه طنینِ نیایش و دعا در آسمان و زمین و ماه زندگی در پرتو عنایت و بندگی و ماه سوختن گناهان است بی آنکه اثری از جای سوختگی بجا بگذارد
و ندانستم رمضان رمضان است و در این ماه با اوج دعا و بندگی فاصله عاشق و معشوق اندک می شود و ندانستم میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آنکه اشتر می چراند؟...
ادامه دارد