ماه رمضان که از راه می رسد راهی به سوی دل ها و تقرب باز می کند تا هر کس به قدر همت خود در این راه گام بر دارد
رمضان که می اید ما را با خود می برَد به دوران کودکی همان دوره ای که گویی اقلیم در اختیارمان بود
خاطرات دوران کودکی شیرین است اما گاهی طعم این دوران ذائقه مان را تلخ می کند به ویژه وقتی می بینیم بسیاری از داشته هایمان از دست رفته اند و آدم های دور و برمان از سرای فانی به سرای باقی سفر کرده اند و اگر هم کسی از آن دوران در قید حیات است با رنج و درد زندگی را می گذراند که دعا می کنیم همه ی این عزیزان که نعمت و برکت روستا هستند.شاد و سر زنده و سلامت باشند
در یک لحظه هر کس می تواند محل زندگی پدری اش را در یاد و خاطرش زنده کند و از سرنوشت فعلی کوچه و خیابانی که در آن دوران زندگی می کرده با خبر شود و به عبارتی هر دو دوره را قیاس و مقایسه کند
حال فرض کنید بنده از شما که این مطلب را می خوانید می پرسم آقا و خانم ...از کوچه ی پدری تان چه خبر؟
آیا همسایه ها چون گذشته کنار هم هستند و رفت و امد و شب نشینی ها بر قرار است؟
آبا همچنان باهمسایه های کوچه تان مراوده و قرض و بده بستان دارید؟
آیا دود و آتش تنورِ خانه هاهمچنان زبانه می کشند و تنور خانه ی شما داغ است و نان و فتیر پخت و پز می شود؟
آیا همچنان صدای قهقهه ی خنده های از دل بر خاسته ی مردم از درِ قلعه ها و سرِ کوچه ها گوشنواز است؟
آیا صدای چهچه ی مرد آبران که شب را در صحرا بوده از کوچه باغ ها به گوش می رسد؟...
ادامه دارد