شب یلدا و دعاهایی که به آسمان فرستاده شد
یلدا بهانه ای است برای وصل، نه فصل و جدایی
دیشب مردم آمده بودند تا ساعتی را کنار هم بدون هر گونه دغدغه ای شاد و مسرور باشند
در بین صحبت ها اشاره کردم برخی با خنداندن و خندیدن میانه ی خوبی ندارند بدیهی است خندیدن و خنداندن کار راحت و آسانی نیست بنده برای تشویق به خنده فی البداهه برای حاضرین اینگونه خواندم
برادر خواهران بهمن آباد
الهی قلب تان همواره باد شاد

به وقتِ چله و در شام یلدا
متاعِ خنده وامگزار به فردا

که خنده دردها درمان نموده
و خنداندن بوَد کاری ستوده

بیایید قدر امشب را بدانیم
که تا سال دگر شاید نمانیم

شب چله کنار هم نشینی
به یاد روزگارِ شب نشینی

کنار کرسیِ داغ پای گردسوز
به جز شادی ندیدم آه جانسوز

بزرگسالان می خوردند هندوانه
و زردک بود میوه کودکانه

بچه ها گر می خوردند هندوانه
شب ها سیل راه می افتاد توی خانه

یکی زردک به آتش پخته می خورد
یکی زردک به طور خام می خورد

یکی می گفت مثل من حکایت
یکی اشعار می خواند با خجالت

بخند امشب و بتوانی بخندان
مگریان و مگریان و مگریان

بعضی ها برای خندیدن و خنداندن باید بیش از این پای درس استاد و مفسر و معلم قرآن جناب حجت الاسلام قرائتی بنشینند
آغاز و پایان مراسم یلدا را به دعا وصل کردیم و از آنجایی که معتقدیم دعا پنجره امید و بهانه ای است برای آشتی با خود و خدای خود،بخش مهم برنامه دیشب را به نیایش گره زدیم
بهترین هدایای دیشب دعاهای از دل بر خاسته پدران و مادران و بزرگترها برای عزیزانشان بود.
همه ی انسان ها دعا می کنند دعا یعنی در اوج نا امیدی و گم شدن، امید داشتن به پیدا کردن راه
یعنی هدایت خواستن از حضرت دوست که همه ی راه های سعادت و کمال به سوی اوست
دعا یعنی گشتن برای پیدا کردن تابلوهای راه
مراقب باشیم تابلوهای زندگی مان کج نشوند
که اگر تابلوهای جاده زندگی مان کج شدند راهمان را گم می کنیم و به بیراهه می رویم
پروردگارا!
کمک مان کن وقتی در جاده ی زندگی به دو راهی و چند راهی می رسیم همه ی تابلو ها را نا دیده بگیرم و تنها تابلوی تو را ملاکِ انتخابِ راهم قرار دهیم و تو ای خدایی که از رازهای درون مان آگاهی ما را در راه خودت ثابت قدم بدار