یزید نخستین خلیفه مورورثی
همان مردمی که در ابتدا برای جانشینی یزید ساز مخالف کوک می کردند وقتی طلاهای سرخ را در دستان خود دیدند فریاد وفا داری سر دادند یزید به مردم وعده ی پول و مال فراوان می دهد مردم نیز از سخنان یزید استقبال می کنند فضای مسجد پر می شود از شعار الله و اکبر و ابراز آمادگی اما مشکل یزید مردم شام نیست که با تطمیع و تهدید بتوان آرام شان کرد اصلی ترین مانع و مشکل یزید امام حسین (ع) فرزند زهرای اطهر است با او چه کند؟ یزید خوب می داند که پدرش معاویه نتوانست حسین(ع) را برای بیعت متقاعد کند پس او هم نمی تواند ولی دست روی دست نمی گذارد و نامه ای با این مضمون برای ولید بن عتبه ارسال می کند
از یزید به امیر مدینه : آگاه باش که پدرم معاویه، از دنیا رفت. او رهبري مسـلمانان را به من سپرده است. وقتی نامه به دست تو رسید حسین را نزد خود حاضر کن و از او براي خلافت من بیعت بگیر اگر از بیعت خودداري کرد او را به قتل برسان و سرش را براي من بفرست
یزیـد دسـتور می دهـد قبل از اینکه خبر مرگ معاویه به مـدینه برسـد، نامه ی او به دست حاکم مـدینه رسـیده باشد. او این چنین برنامه ریزي کرده است تا امام حسـین علیه السـلام را غافلگیر کنـد. او می دانـد که اگر خبر فوت معاویه به مـدینه برسد دیگر
نخواهد توانست به این آسانی به امام حسین علیه السلام دسترسی پیدا کند...
ادامه دارد