سفرنامه مُحّرم 1401 قسمت(6)

بهمن آبد
تاسوعا و مراسم علم گردانی
امروز و امشب دل های کودکان امام حسین(ع) به ویژه اسوه ی صبر و تقوی زینب کبری(س) در التهاب است امام صادق (ع) فرمود: تاسوعا روزی است که امام حسین علیه السلام و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضدّ آنان گرد آمدند. ابن زیاد و عمر سعد نیز از فراهم آمدن آنهمه سوار خوشحال شدند. ..
یکی از دلایل اصلی بزرگداشت تاسوعا در ايران، ابراز ارادت و احترام به شخصیت والای حضرت اباالفضل العباس(ع) به عنوان دومین شخصیت حماسه ی روز تاسوعا و عاشوراست اما چون نگاهمان به سفرنامه و رویدادهای بهمن آباد است بیشتر به سنت های حسنه می پردازیم که علم گردانی ویژه ی امروز است
علم گردانی یک رسم ماندگار
یکی از رسوم ماندگارِ گذشتگان مان مراسم علم گردانی است که بخشی از مردم به انجام این رسم اصرار دارند و شب گذشته اعلام کردیم کسانی که تمایل دارند در مراسم علمگردانی شرکت کنند ساعت 7:30 دقیقه جلوی هیئت حضور یابند
مطابق روال سال های گذشته امروز حدود ساعت 8 بامداد مراسم علم گردانی آغاز شد اولین دیوار خانه ای که بر علم بوسه زد و روضه خوانی شد منزل مرحوم علی اکبر تقی بود به رسم ادب و احترام وارد خانه شدیم روضه ی منزل دنیایی مرحوم پدرم و استادم بود ای جا نیز به مناسبت فوت مرحوم مغفور اخوی ام حاج مرتضی روضه خوانده شد جناب شیخ علی آقا در باره مرحوم پدرم به عنوان کسی که سال ها مردم را ارشاد کرده اند و ملای زمان خود بوده اند سخن گفتند و خصلت هایی از مرحوم اخوی ام که این مجلس به مناسبت اولین سال محرم ایشان بر گزار شده بود خصلت هایی را ذکر کردند که گمان نمی کردم با توجه به سن و سال کمی دارند با خبر باشند
مراسم تا ظهر همچنان ادامه داشت دلیل اصلی به درازا کشیدن مراسم علمگردانی روضه هایی است که در خانه ها خوانده می شود در زمان های قبل روضه خوانی فقط در خانه ی کسانی خوانده می شد که در طول سال کسی از اهل آن خانه فوت شده بود ولی حالا اکنون کسانی هم که فوت و در گذشته ای ندارند روضه خوانی می گیرند

سفرنامه مُحّرم 1401 قسمت(5)

بهمن آباد
«شب نهم محرم مهمان هیئت حسینی بودیم»

شب پای بر فرق روز گذاشته و ستاره های کویر یکی پس از دیگری خود را نمایان کرده و برایمان دست افشانی می کنند اینجا کویر است و باید سر بر آسمان داشت و رقص ستاره ها را در قاب نگاهت جا داد با همراه مسجدی ام در باره ی اهمیت زمین می گویم باید با زمین ارتباط دوستانه داشت همانگونه که در سجود هفت عضومان را به زمین متصل کنیم باید هر چند وقت یک بار با پای برهنه روی زمین راه برویم
به جای استفاده ی همیشگی از میز و صندلی حد اقل هفته ای یک بار روی زمین غذا بخوریم
و ساعتی روی زمین بنشینیم
و از زیبایی آسمان و دیدن سفره ی بزرگ آسمانی و چینش ستارگان نیز غفلت نکنیم که هر کدام از آیات پروردگار نشانه های راه هستند
نماز مغرب و عشا را در مسجد خواندیم در بیرون مسجد با همولایتی ها گفتگوی دوستانه داشتم به نظر می رسید همه ی همولایتی ها دلتنگ هم شده اند ولی از آنجا که کویری ها در ابراز دوستی و دوستت دارم کوتاهی می کنند و ذاتا در بیان احساسات سست هستند از دلتنگی هایشان برای هم نمی گویند این مشکل در خانواده های سنتی بین زن و شوهر و فرزندان و والدین نمود بیشتری دارد ولی خوشبختانه نسل جدید متفاوت عمل می کند گرچه عشق واقعی و صداقت و ریشه دار بودنِ رابطه ی خانواده ی سنتی را نمی شود نادیده گرفت ولی بیان و ابراز دوستی و احساسات دگر است.
حرکت به سوی هیئت حسینی؛
طوری برنامه ریزی شد که بدون اتلاف وقت و زودتر به سوی هیئت حسینی حرکت کنیم با این رویکرد پس از سخنرانی و کمی نوحه خوانی و سینه زدن دور علم، نخست به عنوان مقدمه با حاضرین صحبت کردم و یاد عزیزان در گذشته را گرامی داشتم و از آقا حمزه خواستم بدون آن که منتظر جواب دادن دمِ نوحه باشد بخواند و حرکت کند ایشان هم مانند همیشه تا مقصد نوحه خوانیِ قابل قبولی داشتند
با ورودمان به میدان، مورد استقبال برادران و خواهران هیئت حسینی قرار گرفتیم و به داخل شبستان هدایت شدیم مطابق سنوات گذشته حسین حسین گفتم و نوحه خوانی را شروع کردم
نوحه خوانی امسال در هیئت حسینی از جانب هر دو هیئت طولانی شد برخی به عنوان اعتراض و خستگی سینه زنی را رها کردند و ترجیح دادند بنشینند این نخستین واکنش به معنای اظهار خستگی و هشدار به نوحه خوانان است که اگر برای ما می خوانید خسته شدیم و می نشینیم!
پس از پذیرایی ختم مراسم با تکرارِ جمعیِ ما دعا خواندیم و رفتم از سر صدق و صفا اعلام شد اینجا نیز به یاد عزیزانِ بزرگترِ هر دو هیئت افتادم که هنگام بدرقه و استقبال، حضور نداشتند.یادشان گرامی باد.
نکته:
اهمیتِ نظم و انضباط و صبوری و تحمل یکدیگر در امور جمعی به ویژه در مراسم عزاداری امام حسین(ع) بر کسی پوشیده نیست تحمل نکردن دیگران و بهانه جویی کردن و حس انتقامجویی و همه چیز را برای خود خواستن یعنی از دست دادن و تاراج کردن دستاوردهایی که در عزاداری امام حسین علیه السلام به آن امید بسته بودیم.
یا رب دل ما را تو به رحمت جان ده
درد همه را به صابری درمان ده
ادامه دارد

سفرنامه مُحّرم 1401 قسمت(4)

بهمن آباد
«شب نهم محرم مهمان هیئت حسینی بودیم»
سلام بر حضرت عباس(ع) بنده صالح و فرمانبر خدا.
سلام بر حضرت عباس(ع) که به شجاعت و سخاوت و وفاداری و دلاوری و بصیرت و اطاعت و برادری معنا بخشید
سلام بر عباس بن علی که آب و خونش بر زمین ریخت ولی آبرویش با تیر و شمشیر و نیزه بر زمین نریخت و اوج گرفت
شب نهم محرم را متعلق به آقا ابوالفضل العباس(ع) می دانند نوحه خوانان و مرثیه سرایان و سخنرانان درباره ی رشادت و وفاداری و خصال نکوی حضرت می گویند و می سرایند اماشاید برایتان تازگی داشته باشد که روز عاشورا دشمنان حضرت، ایشان ر ا جوانمرد خطاب کردند.
نقل است جنگجوی عرب از لشکر عمر سعد مبارز طلبید حضرت عباس(ع)کوه غیرت،وارد میدان می شود چشم ها به نبرد این دو دوخته شده، طبل جنگ به صدا در می آید گرد و غبار دور تا دور میدان را فرا می گیرد شمشیرها بالا و پایین می روند ناگهان در یک ضربه ی کاری شمشیر از دست جنگجوی عرب به روی زمین می افتد و وی خلع سلاح می شود جنگجوی عرب ناتوان و بی سلاح،خود را در یک قدمی مرگ می بیند ولی حضرت به او امکان می دهد از اسب پیاده شود و شمشیرش را بر داشته و به جنگ ادامه دهد در همین حال از میان لشکر ابن سعد که تماشاگر صحنه و نتیجه ی نبرد بودند فریاد جوانمرد عباس بن علی، جوانمرد عباس بن علی بر می خیزد گرچه کمی بعد و با دلاوری عباس(ع) جنگجوی عرب کشته می شود ولی دشمنانش تنها حضرت را شایسته ی لقب جوانمرد دانستند.
البته زیبایی های فراوانی در صحنه ی کربلا و روز عاشورا رخ داد که امیدوارم خداوند توفیقی عنایت فرماید روزی این قلم ناچیز به بخشِ اندکی از آن همه جوانمردی و فداکاری و دلسوزی هایی که برای هدایتِ قوم گمراه شد و به عمقِِ معنای«ما رأیت الا جمیلا» بپردازد ان شاءالله...
ادامه دارد

سفرنامه مُحّرم 1401 قسمت(3)

بهمن آباد

روز هفتم و شب هشتم محرم
امروز نیز از پیاده رویِ صبحگاهی، هوای پاک، سکوت و چشم انداز زیبای صحرا لذت وافر بردم در صحرا کوه و عمارت وجود ندارد و تو می توانی در یک لحظه نگاهت را به دورترین نقطه ی کویر بفرستی و آرامش را به جسم و جانت هدیه کنی.
ولی از آنجا که گویی دلم به دنبال گمشده هایم می گردد چشم ها و نگاهم را به اطرافم می چرخانم و سر بر می گردانم تا بلکه مالکان قدیمی زمین و کشاورزان بیل در دست را ببینم و با آن ها احوالپرسی کنم ولی افسوس که از آنهمه مدعیان مالک حتی یک نفر را هم ندیدم و نمی بینم.
ناهار در هیئت نوش جان شد؛
امروز هفتم محرم همگی ناهار را مهمان هیئت ابوالفضلی بودیم به همین دلیل احتمال می رفت نماز ظهر و عصر در این مکان خوانده شود که چنین نشد و در مسجد اقامه شد.
نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم حضور اندک نمازگزاران در مسجد است که با توجه به جمعیت قابل ملاحظه ی این ایام تعداد نمازگزاران مسجد به نظر چشمگیر نبود شاید هم انتظار بنده چنین می گوید.
پس از نوش جان شدنِ ناهار ساعت بر گزاری مراسم تعزیه خوانی اطلاع رسانی شد
در وقت مقرر به اتفاق دوستان به طرف میدان عاشورا حرکت کردیم تعزیه خوان ها شروع به نمایش تعزیه کردند آقا جواد در نقش جناب حر وارد میدان شد که امیدوارم با تمرین بیشتر هر سال شاهد کیفیت بهتری باشیم.
مهمان داشتیم؛
شب هنگام به هیئت رفتم برنامه ها کمی طولانی شد و نوحه خوان ها فرصت نیافتند نوحه بخوانند البته پس از نوش جان شدن شام نوحه خوانی شروع شد پسر عمویم آقا رضا نخستین نوحه خوان بودند بنده هم پیش از شروع به نوحه خواندن،طبق روالِ گذشته چند کلامی با حاضرین سخن گفتم و یاد در گذشتگان سال 1401 را گرامی داشتم در حال نوحه خواندن بودم که خبر از ورود برادران و خواهرانِ هیئت حسینی دادند به احترام میهمانان و برای استقبال،ختم مجلس اعلام شد ضمن خوش آمد گویی و حسین حسین گویان،دسته ها با هم یکی شدیم نوحه خوان های مهمان نوحه خوانی کردند و توجهی به خسته شدن سینه زنان نشد پس از پذیراییِ معمول مهمانان با دَمِ معروف ما دعا خواندیم و رفتیم... خدا حافظی کردند.
و اما در حال انجام مراسم بدرقه بودیم که خود به خود دلم یاد مردان رو سپید هیئت ها را کرد که پیشاپیش دسته جات بودند عزیزانی که به حرمتِ بزرگتر بودنشان با خوشرویی بدرقه ها پاسخ می دادند و تشکر می کردند ولی اکنون...

سفرنامه مُحّرم 1401 قسمت(2)

بهمن آباد

سفر چیست و مسافر کدام است؟

سفر نامه ی بهمن آباد را می نویسم اما پیش از ادامه می خواهم نقبی به تعریف سفر بزنم؛سفر آغاز یک حرکت است رفتن از سویی به سوی دیگر هجرتی که می تواند به دلخواه باشد و یا به اجبار،ولی خیلی ها رفتنِ بی رضایت را سفر نمی دانند،

سفر نقل مکانِ موقت است که می تواند آموزنده باشد در سفر با نگاه کردن و دیدن می آموزی و عبرت می گیری گاهی با دیدنِ آثار رفتگان،آه می کشی و یا با مشاهداتِ تازه و نو مسرور می شوی،

یادِ آن بزرگ مرد بخیر که برای شخص بزرگواری نوشت :سفر کن زیرا آب یک جا بماند می گندد، آن بزرگوار هم در جواب او نوشت:دریا باش تا نگندی!

سفر، سفر است پیاده یا سواره یک حکم را دارد و در عرف هردو رونده را مسافرش خوانند ولی اگر پای رفتن داشته باشی و گام برداری و دیدنی ها را آنگونه که باید ببینی سفر دلپذیرتر است.

یاد سفرهای دلنشین قدیم بخیر که سفرشان پیاده یا با چهارپا و درشکه و...شکل می گرفت مسافران روزگار گذشته چون آرام و صبور و با چشمان باز به سوی مقصد در حرکت بودند همه چیز و همه کس و همه جا را در طول سفر و در بین راه می دیدند و همینطور از فضا و هوا و دشت ها و دامنه ها می گذشتند و از بوی گیاهان و همصحبتی با همسفران لذت می بردند و با آداب و رسوم و فرهنگ مردمان شهر و روستاهای بین راه آشنا می شدند اما سفر در عصر به اصطلاح تجدد و ارنباطات،عجولانه و با شتاب انجام می شود و شوربختانه خوشحالیم که زود و در عالم خواب به مقصد رسیده ایم اما اکنون ماه محرم و ماه عشق و دلدادگی است و نام امام حسین علیه السلام ما را از راه های دور به وطن مان کشانده تا هم عزاداری کنیم و هم صله ارحام بجا آوریم و هم دستی بر خاک رفتگان مان بگذاریم که هر کدامش می تواند کوله بار سفرمان را پر از خاطره کند به ویژه که شب جمعه است و می توانیم افزون بر ساکنان زیر زمین،ماندگان روی زمین را نیز در نورستان زیارت کنیم. وظیفه ی همدلی با رفتگان انجام شد و وقت آن شد که آرام آرام خورشید را با چشمان مان بدرقه کنیم و شب پای بر فرقِ روشنایی بگذارد و تاریکی میدان دار شود سکوت نورستان با صداهای غفلت زدگان در هم می شکند می خواهم خودم را با شتاب به مسجد روستا برسانم با این حال و در حالی که وزش باد خاک و ریز گردها را بر سر و رویمان هدیه می کند تعارف های رانندگانی را که به سوی روستا می روند رد می کنم و ترجیح می دهم راه را با همه ی گرد و غباری که بر سر و رویم می بارد پیاده طی کنم...

ادامه دارد

سفرنامه مُحّرم 1401 قسمت(1)

سرانجام انتظار پایان یافت و محرم از راه رسید تا یک بار دیگر همراه با دیگر مشتاقان و عزاداران امام حسین علیه السلام مسافر زادگاه مان باشیم.

خوشبختانه امسال در جوار آقا علی ین موسی الرضا بودیم و مسیرمان تا مقصد کوتاهتر بود

از مزینان که گذشتیم نگاه مان بر در و دیوار بهمن آباد بوسه زد وارد روستا که شدیم بیرق های به اهتزاز در آمده بر سر درِ برخی از خانه ها و هیئت ها گویی به عزاداران حسینی خوش آمد می گفتند

عصرگاه سفرمان پایان یافت و وارد خانه پدری شدیم ولی چون 5 شنبه یا شب جمعه بود باید بر حسب وظیفه به دیدار عزیزانی می رفتیم که در سرای آخرت جا خوش کرده اند و انتظارمان را می کشیدند

ورود به نورستان و زیات اهل قبور؛

در بدو ورود دقایقی غرق تماشای قبرها می شوم با خودم می گویم عجب خانه های به اصطلاح امروز استانداردی دارند در خاک خفتگان!

اینجا همه چیزش درس آموز و عبرت آموز است هیچ خانه ای بر خانه دیگری سایه نمی افکند

خورشید بر همه ی خانه ها یکسان می تابد باران بر همه ی قبر ها می بارد و باد بر همه ی خانه ها می وزد

هیچ خانه ای مانع تابش نور ماه و خورشید بر خانه ی دیگری نمی شود اینجا بلندمرتبه سازی معنا ندارد اگر هم قبری از قبر دیگری نو نوارتر و سنگش گران قیمت تر است خودشان هیچ نقشی در تزئین خانه ابدیشان نداشته اند این ما هستیم که به هر دلیل زینت بخش قبور شان شده ایم و الا خودشان بی تمنای ظاهر اند تنها تمنای اهل قبور خیرات است

ماندگان یا بازماندگان در کنار قبر اموات شان نشسته اند و خاطرات روزهای با هم بودن شان را مرور می کنند رهگذران نیز به حرمت بازمانده یا در خاک خفته دستی بر خاک همسایه و فامیل و ... می گذارند و فاتحه می خوانند اما کمی آن طرف تر، قبوری هستند که هیچ کس درِّ خانه ی آن ها را نمی زند و هیچ دستی خشت و آجر قبرشان را لمس نمی کند واقعا" عبرت آموز است وقتی قبور فراوانی را می بینیم که در گذر زمان همه ی بازماندگان و وارثان خود را از دست داده اند و اکنون در تنهایی و غربت نگاهشان به رهگذران است تا شاید کسی یا کسانی دستی بر خاکشان بگذارند و بانی و باعث شادی روح شان شوند ولی افسوس...

و در حیرتم که ما بی پروا و گستاخانه و قهقهه زنان قبور مردگان را جولانگاه قدم های های خود می سازیم و بر پشت بام خانه هایشان قدم می زنیم بی آنکه تفکر کنیم روزی فرا می رسد که خانه ابدی ما نیز محل تاخت و تاز مار و موران و ... گام های آدمیان خواهد شد...

ادامه دارد

سلام بر محرم ماه تفسیر شرافت و آزادگی و عزت(6)

تحریف،افراط و تفریط  مثلث شوم واقعه ی عاشورا
گر چه اتفاق های بزگ همواره در معرض سه آفت افراط و تفریط و تحریف های عامدانه یا جاهلانه  قرار می گیرند ولی واقعه ی غدیر و عاشورا از آنجا که با منافع عده ای از نامداران در تضاد بود بیش از وقایع دیگر مورد تحریف قرار گرفت واقعه ی غدیر را با وجود آن همه شاهد و ناظر توانستند تحریفش کنند و پوستین وارونه ی خود خواسته  بر قامتش بدوزند و حادثه ی کربلا را...
منابعِ تاریخیِ واقعه ی عاشورا  را که می خوانیم با تحریف و افراط و تفریط هایی مواجه می شویم که به نظر می رسدیا با هدف فضیلت تراشی صورت گرفته و یا از سر دلسوری که می خواسته اند از مستمع اشک بگیرند و یا قصد گوینده و نویسنده از  بیان مطالبِ فاقد پشتوانه،تخریب قیام امام(ع) بوده است
 االبته منع چندین ساله مورخان شیعی از بیان و نوشتنِ واقعیت های محرم و عاشورا سبب  شد تاریخ نویسان نتوانند تاریخ کربلا را از گزند مخالفان قیام رهایی بخشند.
تحریف سینه به سینه ی حادثه ی کربلا بدیهی است به ویژه که زور مداران و مخالفان اهل بیت علیه السلام تا 200 سال پس از  عاشورای سال 61 هجری اجازه بیان و ثبت حادثه عاشورا را به شیعیان نمی دادند
اما مهمتر از دلایلی که به آن اشاره شد جای خالیِ تحلیل بی طرفانه و محققانه و غیر متعصبانه ی شیعه کاملا" مشهود است.
گر چه پرداختن به خرافات و تحریف سختی های خودش را دارد ولی امیدواریم هر کس(گویندگان و نویسندگان و حتی مداحان) به قدر همت خود از خرافات گویی و افراط و تفریط، اجتناب کنند تا آسیب ها کمتر شود.
آیت الله خامنه ای:
«عزیزان من؛ مؤمنین به حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام! امروز حسین‌بن‌علی می‌تواند دنیا را نجات دهد؛ به شرط آن‌که با تحریف، چهره‌ی او را مغشوش نکنند. نگذارید مفاهیم و کارهای تحریف‌آمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهره‌ی ی‌ مبارک و منوّر سیّد الشهدا علیه‌الصّلاةوالسّلام، منحرف کند. با تحریف مقابله کنید»...
ادامه دارد

سلام بر محرم ماه تفسیر شرافت و آزادگی و عزت(5)

عبیدالله فرمان سخت گیری می دهد!
اکنون عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوس ها در معابر و مساجدِ کوفه ترس و وحشت وستم بر شیعیان را مضاعف کرده است برای  او که به طور موروثی بغض و کینه ی خاندان اهل بیت علیه السلام را  در دل داشته فرصتی است تا بر حسین علیه السلام و یارانش بیش از پیش سخت بگیرد با همین نگاه خباثت آمیز در نخستین نامه ای که به حر نوشت از حر خواست امام حسین(علیه السلام) را در بیابانی بی آب و علف و غیر آباد نگاه دارد و اجازه  جا بجا شدن به او ندهد همچنین حامل نامه را مسؤل کرده بود تا مراقب اجراى فرمان عبیدالله باشد.
حر ریاحی که چاره ای جز این نداشت بر امام(علیه السلام) سخت گرفت و به حضرت اجازه نزدیک شدن به فرات را نداد در همین جا بود که زهیر از امام خواست اکنون که جمعیت دشمن اندک است، جنگ را آغاز کنند؛ اما امام فرمود: ما شروع کننده نخواهیم بود.
 عبیدالله به همه ی فرماندهان که به کربلا اعزام می شدند تأکید بر سختگیری داشت حتی  زمانى هم که عمر بن سعد را به کربلا فرستاد به او گفت: به گونه‌ای نیروهایت را مستقر کن که حسین امکانِ دسترسی به آب فرات را نداشته باشد
حضرت و خاندانش در صحرای خشک و سوزان کربلا در محاصره ی کامل دشمن قرار داشتند گرچه یزیدیان راه ورود و پیوستن به امام حسین(ع) را مسدود کرده بودند ولی  راه خروج باز بود تا اگر کسی خواست از سپاه امام برود مانعی برایش نباشد همانطور که برخی مانند فراس بن جُعده وقتی دید کار بر خلاف آنچه تصور کرده بود دشوار به نظر می رسد از امام اجازه ی رفتن خواست امام(ع) هم اجازه فرمودند و او شبانه آنجا را ترک کرد
در تعداد سپاه دشمن  که برای کشتن حضرت به کربلا آمده بودند اختلاف نظر است و برخی اغراق گویی هم  کرده اند اما بیشتر مورخین آورده اند که عمر سعد با چهار هزار سپاه وارد کربلا شد
بدیهی است امام(ع) ناگزیر شدند در کربلا خیمه بزنند زمانى هم  که ابن زیاد خبر توقف امام حسین(ع) در کربلا را شنید در نامه‌ای به آن حضرت نوشت:‌ای حسین! امیرالمؤمنین به من دستور داده است خوب نخوابم و سیر نخورم تا آن که یا تو را بکشم یا تسلیم دستور یزید کنم. وقتى نامه به امام (ع) رسید، حضرت آن را  قابل جواب ندانست و دور انداختند...
ادامه دارد

سلام بر محرم ماه تفسیر شرافت و آزادگی و عزت(4)

حُر،سر داری که سرِ دار رفت و سردار ماند!
در نوشته ی پیشین قلم چرخی زد به رفتار و گفتار و رعایت ادبِ جناب حر بن یزید ریاحی به ویژه هنگام مواجه شدنش با امام حسین علیه السلام ما نیز می خواهیم از باب ادب حضرتش را سلام گوییم  و دامنش را پر کنیم از گلواژه ها؛
سلام بر حر بن یزید ریاحی،نام آور و دلیر مرد عرب،
سلام بر حر، آزاد مردی که تن به مرگ داد و تن به رذل نداد،
سلام بر حر، که در شب عاشورا منفور بود و در روز عاشورا و در بین زمین و آسمان ،عزیز و گرامی شد،
سلام بر حر، شجاع ترین مرد عرب (به قول مهاجر بن اوس)
سلام بر حر و انتخاب بزرگ او، انتخاب بین دنیا و آخرت،بینِ پلشتی وپاکی،بودن یا نبودن،باغ دنیا یا باغ بهشت،سرداری یا سر افرازی، حسینی بودن یا یزیدی بودن.پدر و مادر، همسر و فرزندان، کسب و کار، موقعیت اجتماعی، موقعیت علمی و موقعیت سیاسی و یا همه را فدا کردن و یا تن دادن به انتخاب سوم یعنی سکوت و بی تفاوتی و نظاره گر بودن و...؟
سلام بر حر و ادب و نزاکتِ او نزد مولایش ،
سلام بر حر که تیغ و قرآن را میانجی قرار داد و...
سلام بر حر و آشفتگی اش در روز عاشورا و گریزان شدنش از دیوِ درون، از پندارهای پوچ و غلط و فرار از خویشتن،
سلام بر حر و پشیمانی اش و توبه و تسلیم بی قید و شرطش،
سلام بر حر و به خاک افتادنش در مقابل مولایش و سلام بر التماس های مکرر و در خواست بخشش،
سلام بر حر و چشم انتظاری برای یک انفاق از جانب مولا و سلام بر نگاه چونان آفتاب حسین(ع) که بر نگاه حر تابید،
سلام بر حر و حیای حر
و شکوفا شدنِ لبخند رضایتِ حر بعد از باریدنِ مهر و عطوفت و بخشیده شدن از جانبِ مولایش،
و آرامش یافتن بعد از آن همه بی قراری
و بدست آوردنِ آبرو بعد از آن همه شرمساری
و سرداری و سرافرازی بعد از آن همه سر افکندگی .
سلام بر شمشیر برهنه ی صیقل خورده و آماده ی حر، که غیرت او را در میدانِ نبرد  نزد یزیدیان به تصویر کشید،
سلام بر فرات و تشنگی و شهادتِ حر
و سلام به آرزوی زیبای حر که آرزوی همه ی آزاد مردان و هنرمندان جهان است یعنی شهادت در دامان و آغوش گرمِ سرور آزادگان سیدالشهداعلیه السلام  
و سلام بر دستی که غبار میدان جنگ را از چهره ی حر  پاک کرد و فرمود:
ای حر! براستی،همچنان که مادرت تو را «حر» نامیده تو آزاد مردی،آزاد مرد در دنیا و آزاد مرد در آخرت.
ادامه دارد

سلام بر محرم ماه تفسیر شرافت و آزادگی و عزت(3)

مقصد امام حسین علیه السلام کوفه بود یا کربلا؟
بی تردید امام حسین(ع) حتی پس از شنیدن خبر شهادت حضرت مسلم(س) نیز مقصدشان کوفه بود اما عبیدالله که به می بیند و می داند کوفه آبستن حادثه ی بزرگ است و با ورود امام(ع) تاج و تخت یزید نابود می شود به حر مأموریت می دهد هر طور شده مانع ورود حسین به کوفه شوند
به حسب ظاهر همه چیز در کوفه برای یک قیام عمومی و بیرون راندن غاصبین و قطع کردن دست های متجاوزین به بیت المال و بر قراری عدالت فراهم بود ولی چنین چیزی از مردمان سست عنصر کوفه بر نمی آمد که  لایه های مختلفی داشتند و در پیمان شکنی و بی وفایی شهره بودند  اما همانگونه که اشاره شد امام حسین علیه السلام با همه ی نا مردمی های کوفیان تردیدی در اراده ی رفتن به کوفه ندارند تا اینکه حر با هزار سپاه از جانب عبیدالله راه را بر حضرت سد می کند و مانع رسیدن ایشان به کوفه می شود.
حر کیست؟
«حرّ ‌بن یزید ریاحی» از نژاد قبیله تمیم است.
به واسطه ی شهره ای که وی در شجاعت و جنگجویی دارد عبیدالله به او مأمویت می دهد سر راه بر حسین(ع) بگیرد و منتظر دستور بماند
خاندان حرّ در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند.
کوفیان، حر را به عنوان یکی از بزرگان و جنگ‎آوران می شناسند
حر در بر خورد با امام گرچه سختگیری کرد ولی کوچکترین جسارتی به حضرت نکرد
حر بدون آنکه بروز دهد شیفته خلق و خوی امام شد
حر خود و سپاهش پشت سر امام نماز خواندند معنای این حرکت کاملا" مشهود است
حر به امام عرض کرد من نه برای جنگ که برای بردن(انتقال) شما به کوفه مأموریت دارم با این حال حر بن يزيد پس از دریافت نامه از جانب عبیدالله  بر امام حسين علیه‌السلام سخت گرفت وایشان را به سرزميني غيرآباد وارد و مجبور به توقف نمود. امام حسين علیه‌السلام ناچار شد در آن جا توقف كند و آن را خيمه‌گاه خويش قرار دهد...
ادامه دارد

خاطرات کودکی ام در محرم نو شود(2)

خرج دادن؛
حال که سخن به این جا رسید می خواهم از فلسفه ی خرج دادن در هیئت ها بنویسم. خرج دادن و نذر کردن یكی از زیباترین سنت های حسنه ی مردم مسلمان ایران است كه هر کس در حد توان سفره ای به وسعت  دل با صداقتش می گستراند و مردم را به نوش جان کردن می خواند و البته این دعوتِ همگانی در ماه مبارک رمضان به ویژه  محرم و صفر به اوج می رسد.بهمن آبادی ها با خرج دادن و سفره گستردن در ماه محرم، انس ویژه ای دارند تا جایی که برخی  اصرار دارند خرجِ شب های خاص مانند شب نهم و دهم محرم رابه نام  خود ثبت کند در صورتی چنین نیست و همه چیز به درون و نیت انسان بر می گردد ممکن است کسی در مسجد الحرام نماز بخواند بی حاصل باشد و نماز دیگری در روی بُرده عشقو مقبول خداوند قرار گیرد امیدواریم هزینه و زحمت های خود را به نگاه این و آن و آفرین دیگران آلوده نکنیم چرا که عزاداری و مداحی و خرج دادن و حضور در دستگاه امام حسین(ع) آدابی دارد
سنت حسنه ی وقف؛
در گذشته های دور، مردم بهمن آباد همچون مردمانِ دیگر نقاط کشورمان با سنت حسنه ی وقف آشنایی و الفت خاصی داشتند  آن ها با وقفِ بخشی از اموالشان چراغ عزاخانه ی امام حسین را روشن نگه می داشتند تا روشنی بخش گورشان باشد. واقفین قدیمی ،سال هاست از دنیا رفته اند و شاید نسل جدید، نامشان راهم نشنیده باشد ولی مردم هربار بعد از صرف طعام ،با خواندن دعای سفره و ذکر صلوات و فاتحه،روح واقفِ مرحوم یا مرحومه را شاد می کنند، ناگفته نماند در حال حاضر نیز خیرین فراوانی داریم که در هیئت های تهران و بهمن آباد و دیگر اماکن مذهبی بی منت و بی ریا مشغول خدمت رسانی هستند برای واقفان و بانیان و نذر کنندگان و خدمتگزارانی که هم اکنون مشغول خدمت رسانی هستند آرزوی بهروزی و توفیقات بیشتر داریم و برای شادی روح  آن ها که به دیار باقی رفته اند صلوات می فرستیم.

خاطرات کودکی ام در محرم نو شود(1)

با آمدن ماه محرم صدای طبل و سنج و نوای نوحه خوانان گوشنواز می شود عاشقان امام حسین علیه السلام با سوگواری و مرثیه سرایی و سخنرانی مظلومیت و مصائب خاندان اهل بیت علیهم السلام  و جنایت های یزیدیان را بازگو کرده و زنده نگه می دارند.
بهمن آبادی ها نیز با رویکردِ بر افراشتن پرچم عزا و مصیبت و زنده نگهداشتن سنت دیرینه ی عزاداری از نقاط دور و نزدیک خود را به زادگاه اجدادی شان می رسانند تا افزون بر  ثوابِ صله ی ارحام و یاد کردن از در گذشتگانشان میراث گرانبهای عاشورا را به نسل های بعد از خودشان بسپارند مانند بنده و جنابعالی که بی تردید مدیون و میراث دار  آغوش گرم و اشک های خالص و نیتِ خیر و عشقِ ناب و صفای دلِ و چراغ راهِ والدین عزیز مان هستیم که با گفتار و کردارشان ما را با الفبای نام و راه امام حسین(ع)آشنا کردند درود و رحمت بی پایان خداوند تقدیم شان باد.
ماه محرم و خاطرات کودکی؛
سفر به دروران کودکی و مرور خاطرات آن دوره لذت خاص خود را دارد به خصوص وقتی ما بچه ها هیئتی به سرپرستی مرحوم علی آقا (فرزند مرحوم ملا رمضان) تشکیل داده بودیم. آن شب ها حال و هوای خاصی داشت که با وجود گذشت این همه سال هنوز خاطراتش برایم تازگی دارد. به یاد دارم مبلغ اندکی  به عنوان حق عضویت پرداخت کرده بودیم و هر شب خود را مهمان خوان گسترده ی امام حسین (ع) می دانستیم. البته کم و بیش از نذرهای همولایتی ها که بیشتر، ماست و شیره انگور بود نیز بهره مند می شدیم. نوحه خوانی و سینه زنی و رفتن به هیئت بزرگ ترها و استقبال گرمی که از ما می شد ما را در مسیری که انتخاب کرده بودیم مصمم تر می کرد مرحوم ملا رمضان بیش از دیگر بزرگتر ها برایمان ارزش قائل می شدند. ولی آن زمان از درک چنین حرکتی غافل بودیم..

سلام بر ماه محرم ماه اوج منزلت و عزت
ماه بندگی و آزادگیِ حسین(علیه السلام)  و حضیض و پستی و درماندگیِ  یزید و  یزیدیان
سلام بر ماه اشک و خون،
ماه غم عمیق و حسِ دردناک و دردی جانکاه و دلی سوزناک ،
ماه اوج ایثار،
ماه تفسیرِ شرافت و عزت
ماه تجسم غیرت
ماه تشنگی و سیراب شدن بشریت
ماه فریاد «هَیهات منّ الذّله»
ماه وفاداری و اثبات برادری و نوکریِ حضرت عباس(س)
ماه نمایشِ تسلیم محض پروردگار  و عدم تسلیم شدن به دشمن بی مقدار،
ماه خون و قیام
ماه عشق و دلدادگی
ماه وفای به عهد
ماه قربانی دادن و قربانی شدن
ماه سوگواری و عزادری
ماه ماتم و عزا
ماه معنا دادن به آزادی و آزادگی و مردی و مردانگی
سلام بر حسین،سر قافله ی کاروان و قافله سالار کربلا و سلام بر کتاب 72 صفحه ای عاشقان نینوا
و سلام بر کاروانی که به سوی وعده گاه عاشقان همچنان در حال حرکت است و شهادت مسلم بن عقیل نماینده ی تام الاختیار حضرت هم نتوانست در اراده ی آهنین شان خللی ایجاد کند
سلام بر قافله ای که شادابی و زیبایی و شوق و عشق و ایثارشان زمین و آسمان و ملک و ملکوت و عرش و فرش را حيرت زده کرده اسـت

آشنایی با مجموعه حرم مطهر امام رضا(ع)(5)

گلدسته و گنبد و نخستین مؤذن حرم رضوی

مشهور است بنای بقعه مطهر از همان ابتدا دارای گنبد بود اما بعدها بارها این گنبد مرمت و بازسازی شد تا به شکلی در آمد که امروز شاهدش هستیم

قصه ی گلدسته ی کنار گنبد طلا  که قدیمی ترین گلدسته حرم رضوی است قدمتی کمتر از گنبد دارد

طبق برخی روایت ها این گلدسته اولین بار توسط سوری بن معتز،حاکم وقت خراسان در حدود سال 400 ساخته شد یعنی چیزی حدود هزار سال پیش، البته معلوم است طی این قرن ها گلدسته را بارها و بارها مرمت و تجدید بنا کرده اند و آخرین بار کمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرمت شده است

برای زائری که می خواهد خودش را به حرم برساند شاید فرق می کند از کدام طرف مشرف شود اگر  از پایین پا(پایین خیابان) و نواب صفوی برود حرم در این صورت یک گنبد و دو تا گلدسته طلایی می بند و  اگر از شیخ طوسی و خیابان شیرازی وارد شود هم گنبد طلا و گلدسته های طلایی را می بیند و هم گنبد فیروزه ای گوهر شاد با آن گلدسته های سنگین و رنگینش را.

بست شیخ طبرسی و خیابان امام رضا(ع)  هم هر کدام یک جور نما از حرم به ما می دهند ولی وقتی یاد حرم می کنی  بر ذهنت تصویر یک گنبد نقش می بندد و یک گلدسته ی طلاییِ عظیم کنارش،گلدسته ای که همیشه توی چشممان است و یک جور دلخواهی حس و حال بالا رفتن را به سر آدم می زند این گنبد طلایی برای خودش هزاران  قصه و روایت گفته و نا گفته دارد

پیش از آنکه گلدسته ساخته شود کنار همین گنبد اذان می گفتند اولین مؤذن حرم ابو نصر نیشابوری بود که 1100 سال پیش شفای بیماری لاعلاجش را از امام رضا(ع) گرفته و بعد از آن اتفاق، از نیشابور به مشهد آمده و مجاور حرم رضوی شده است تا با صدای او صف های جماعت شکل بگیرد و نماز آغاز شود.

اکنون نیز چشمانت را که ببندی می شود طنین صدای هزاران ابونصر نیشابوری را شنید که در این قرن ها عاشقانه در کنار مرقد مولایشان اذان گفتند.

نکته؛ابو منصور محمد بن عبدالرزاق طوسی حاکم طوس،دست به ساخت و سازگسترده ای در اطراف حرم مطهر زد او حاکم سامانیان در این منطقه بود اقدامات او مقدمه ای برای فعالیت در دوره های تاریخی بعدی شد

ابونصر در پی دیدنِ معجزه ای در حرم مطهر رضوی به جایگاه و مقام ثامن الحجج(ع) پی برد و به عمران و آبادی این منطقه همت گماشت...

ادامه دارد

آشنا شدن با مجموعه حرم مطهر امام رضا(ع)(4)

اطلاعات جامع در باره رواق ها
به فضاهای سقف دار رواق گفته می شود
رواق ها یا همان فضاهای سقف دار حرم به این منظور ساخته شدند تا مردمی که به زیارت امامشام می آیند در فضای سقف دار آرام و قرار بگیرند شاید هم به همین خاطر است که تعداد رواق ها و وسعشان در این 40 سال اخیر بیشتر شده انگار قرار است عاشقان امام رضا(ع) و زائرانش صبح را در کنار امامشام به شب برسانند و زندگی کنند در نزدیک و اطراف امام رئوف، 10 رواق است که بقعه مطهر امام رضا(ع) را در بر گرفته اند و هر کدام شان جسم عالِم و انسان بزرگی را در خودش گرفته است بعضی از این رواق ها مهم اند به خاطر بانی و سازنده شان و البته کسانی که در آنجا مدفون هستند مانند دار السیاده در دوره ی ایلخانی ساخته شده رواق دارالخلاص هم کوچکترین رواق حرم است که ساختش به دوره ی ناصرا الدین شاه می رسد و فقط 44 متر مربع است
دار الشکر هم رواق کوچکی است با 60 سال سن
دارالشرف رواقی است که زیر گنبد امیر علیشیر نوایی بوده
رواق توحیدخانه را ملاحسن فیض کاشانی بنا کرده و مزار آیت الله واعظ طبسی(تولیت فقید آستان قدس) هم در این رواق است
دارالسلام هم به دستور گوهرشاد خاتون ساخته شده و شهید هاشمی نژاد در این رواق دفن شده است
رواق حاتم خانی یادگار نواده خواجه نصیر طوسی است و محل دفن خود حاتم بیک
رواق گنبد الله وردی خان هم که موزه ای از زیباترین کاشی کاری های جهان اسلام است به دستور الله وردی خان سپهسالار ایران در زمان شاه عباس صفوی ساخته شده و قبر الله وردی خان هم در همان رواق است
این رواق ها که نام بردیم و البته رواق های دیگر حرم مطهر مدفن بزرگانی است که شاید نام آن ها را شنیده اید مثل آیت الله سید یونس اردبیلی و شیخ مرتضی آشتیانی که در رواق دار السعاده مدفون هستند
آیت الله غلامحسین تبریزی(عبد خدایی) در رواق دارالسلام
علامه جعفری و آیت الله ابوالحسن شیرازی در رواق دارالزهد
آیت الله سید جواد خامنه ای(پدر بزرگوار رهبر انقلاب) در رواق توحید خانه
آیت الله سید علی سیستانی(پدر بزرگ آیت الله العظمی سیستانی)در رواق دارالحفاظ
آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی در رواق پشت سر مبارک
آیت الله میرزا علی فلسفی در رواق دارالسرور
و آیت الله حاج هاشم قزوینی در رواق دارالضیافه دفن شده اند
 در دیگر نقاط حرم یعنی صحن ها هم می توان محل دفن بزرگانی را سراغ گرفت؛مانند آیت الله محمد تقی آملی در باغ رضوان
آیت الله محمد تقی ادیب نیشابوری در زاویه غربی صحن عتیق
ملا عباس تربتی در صحن نو
آیت الله محمد تقی سقفی(پدر همسر امام خمینی)آیت الله شیخ مجتبی قزوینی و علامه محمد حسین طهرانی در صحن عتیق مدفون هستند
و استاد محمدتقی شریعتی معروف به «سقراط خراسان»در صحن آزادي حرم مطهر رضوي دفن شده است...
ادامه دارد

آشنایی با مجموعه حرم مطهر امام رضا(ع)(3)

حرم جایی برای یافتن آرامشِ جان
حرم امام هشتم(ع) به عنوان جایی برای یافتن قرار و آرامش در همیشه ی تاریخ پر از نمادهای خوبی و زیبایی و شکوه بوده است تذهیب ها(طلاکاری ها) و اسلیمی ها(نقش و نگارها) و مقرنس ها(سقف های آراسته) بر جان زائران و مجاوران می نشیند آیینه کاری دل ها را روشن می کنند و گل ها که آرامش بخش و روح افزایند در روزگار حاضر آستان قدس رضوی به گل آرایی اهتمام ویژه ای دارد.
سالانه هزاران شاخه از سوی مؤسسه باغات آستان قدس رضوی و یا توسطِ نذر کنندگان و واقفان گل از تهران،کرج،رامسر و محلات به بارگاه مطهر رضوی تقدیم می شود گل های روی ضریح مطهر امام رضا(ع) هر روز قبل از ساعت 8 صبح با آیین ویژه ای که همراه است با عطر سلام و صلوات خدام و مشتاقان حضرت با گل های تازه تعویض می شوند
گلایل ها،مریم ها،میخک ها،رُزها،مارگریت ها و زنبق هایی که یک شبانه روز روی ضریح مطهر طراوت گرفته اند می روند تا جای دیگری آرامش بخش باشند
خدام واحد"شمیم رضوان" این گل ها را خشک کرده و غبار روبی می کنند و بعد از این که پرچم شان( دانه های وسط گل ها) را جدا کردند همراه با تلاوت زیات نامه حضرت، بسته بندی کرده و هر روز حول و حوش ساعت 6 صبح در صحنِ غدیر بین زائران و مجاوران توزیع می کنند
علاوه بر گل آراییِ روزانه ی مضجع(آرامگاه) مطهر رضوی در روزها و ایام خاص،گل آرایی ها به شکل ویژه تری در حرم مطهر انجام می شود
مثلا" در ایام نوروز سال گذشته حرم رضوی با 200 هزار بوته و شاخه گل زیباتر شد
 و در ایام دهه کرامت این زیبا سازی با 350 هزار شاخه گل انجام شد
فضا آرایی صحن ها و رواق ها با 600 هزار شاخه گل
 و فضا آرایی صحن ها و رواق ها با 814 هزار بوته گل با مشارکت نذر کنندگان گل در حرم مطهر انجام می شود...
ادامه دارد