زائر امام رضا(ع) و یک دنیا حرف حساب(1)

گرد پیری و چین و چروک هایی که بر چهره داشت خبر از  گذر عمرِ دراز می داد و کوله باری پر از تجربه که توانسته با آن هاجاده ی صعب العبور زندگی را در نَوَردَد و فرزندان دانا و توانا به جامعه هدیه کند

پیر مرد از راه دور به زیارت امام رضا(ع) آمده بود شمرده شمرده سخن می گفت و مدام گل لبخند بر لبانش شکوفا می شد کلماتش ساده ولی با تفکر و عمیق بود می گفت سخن اگر بدون فکر باشد مانند عسل بَدَل و تقلبی بی اثر و حتی زیانبار است

 پس از نماز مغرب و عشا در صحن مطهر امام رضا(ع) با پیر خوش بین،چشم در چشم و همکلام شدم برق صداقت از چشمانش می جهید زائر پیر ما بگونه ای حساب شده و دقیق و زیبا سخن می گفت که باورم نمی شد او سواد خواندن و نوشتن نمی داند گاهی سخن از زبان یک عامی می تواند تحولی بزرگ به وجود آورد همانگونه که سخن یک دانشمند ممکن است در شنونده بی اثر باشد!

حروفی که ما بر روی کاغذ می نویسیم یا بیان می کنیم یک ظاهر و یک باطن دارد کسی که انسانی تر و  عمیق تر می اندیشد حاصل و اثر گفته هایش بر دل و جان و اندیشه ی دیگران می نشیند

تفاوت انسان و دیگر موجودات در عمیق بودن و عاقل بودن است 

انسان موجودی است تو در تو  با  لایه های فراوان که می تواند با انواع نقاب در جامعه ظاهر شود!

کافیست این انسان اندیشه اش انسانی و والا باشد چنین انسانی بی تردید بالا می رود تا کجا؟ تا خدا!

پیر مردی که با او همکلام شدم حرف های عجیبی از زندگی و معنا می زد می گفت همه چیز به نگاه تو بر می گردد!

وقتی کسی را دوست داشته باشی اگر سرکه فروش باشد تو او را عسل فروش می بینی

 می گفت سخن تلخ که جای خود دارد نگاه تلخ هم نباید به دیگران داشت که دیر یا زود پاسخ تلخ در یافت خواهی کرد

می گفت انسان مادامی که راضی به رضای خداوند است حزن و انده نخواهد داشت ولی اگر خودش را به غیر خدا بسپارد سر در گریبان می شود...

ادامه دارد

به مناسبت میلاد با سعادت حضرت امام رضا(علیه السلام)(2)

اتفاق مهم  یازدهم ذیقعده سال ١۴٨ هجری؛
با تولد هشتمین نور ولایت غنچه ای دیگر از گل های معطر بوستان ولایت شکوفا شد  و نوای تبریک و تهنیت و شادی و هلهله ی فرشیان و عرشیان گوش ها را نوازش داد.
یا امام رضا! واژه ها کی و کجا توان آن را دارند که به معنای تو بنشینند؟
رضا یعنی خداوند در آسمان و رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) در زمين از تو خشنود بوده‌اند؟
در این شبانه روز تمام گوشه و کنار صحن طلایی ات لبریز از  راز و نیاز و سرشار از عشق و پرستش است.
گرچه بسیاری از زائرانت امکان تشرف و آمدن به پابوست را ندارند  ولی هر صبح و شام از دور و نزدیک دل ها را  روانه ی کوی خراسان و مشهد الرضا می کنند
از کودکی به ما یاد دادندهر گاه تمام درها را به روی خویش بسته دیدیم
هر گاه تمام غم های عالم بر خانه ی دلمان خیمه زد
هرگاه همه ی راه ها را بن بست و غیر قابل عبور یافتیم دل مان به سوی قبله تو گردانیم و عقده های دل بازکنیم!
و هرگاه دردها امانمان را برید داروی درد و رنجمان را از تو یگانه طبیب خراسان  که عطر وجودت تمام جهان را فرا گرفته بخواهیم.
 امروز یازدهم ذیقعده روزی است که آسمان جهان افروز وجودت نور افشان می شود.
امروز سایه مرغ سعادت به روی دل ها پرواز می کند
 و قمر طلعت رضا(ع) بر اریکه جان ها نور افشان می شود
و پرندگان در آوازهای شبانه خویش دسته دسته به آسمان سفر می کنند
و مژده آمدن رضا(ع) را می دهند.
امروز به مناسبت میلاد مبارک ثامن الحجج در صحن سرای رضا(ع)نواختن نقاره ها طنین انداز می شوند و کبوترها بر دور گنبد و بارگاه امام رئوف به شادی بال می گشایند.
امروز مبارک روزی است...
ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بر شما و عموم شیعیان جهان مبارک باد.

به مناسبت میلاد با سعادت حضرت امام رضا(علیه السلام)(1)

آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است
کرببلای دیگر من شهر مشهد است
این شب ها جای جای حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام یعنی کانون عشق و امید و قطعه ای از بهشت، حال و هوای دیگری دارد 
امشب خورشید هدایت، از مشرقِ چشم های شیفتگان و عاشقان و شیعیان طلوع می کند و تشعشع و فروغ خود را به جهان می گستراند
امشب زمین، به مهمانی آسمان می رود و اهالی ملکوت به یکدیگر تبریک می گویند و ستاره ها گروه گروه به زمین می آیند تا رضای الهی را در رضای موسی بن جعفر(ع) بجویند.
امشب اهالی ملکوت، کجاوه ی هدایت را به دوش می گیرند و به یکدیگر شادباش می گویند
امشب غصه ها رفته اند و مدینه ی دل ها چراغانی و نورانی شده اند
امشب چشمه ها ی امید و  شوق و سعادت می جوشند و دل های زائران و مشتاقان را سیراب و دلگرم می کنند.
این روزها صحن ها و به ویژه حرم مطهر مملو از دل های شکسته و حرف های نگفته و دردهای خفته و آرزوهایی است که زائران زیر لب زمزمه می کنند
اینجا محل اشک ها و لبخندهاست زائر نگاهش که به گلدسته های حرم مطهر گره می خورد اشک از چشمانش سرازیر می شود و سفره ی دل می گشاید
این شب ها حرم دیدن دارد نقاره خانه آهنگِ صفا و شادی و شادمانی می نوازد و خدام بغل بغل گل های زیبا به نیابت همه ی شما تقدیم آقایمان علی بن موسی الرضا(ع) می کنند
اینجا خراسان یعنی مشهد الرضا و قطعه ای از بهشت است جایی که نه تنها چشم امید که چشمه های امیدِ دل های شکسته است.
ولادت سراسر سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام بر شما و همه ی شیفتگان و شیعیان حضرت مبارکباد
ادامه دارد

سلام به حضرت فاطمه معصومه(س)سرچشمه خوبی ها و کمالات

قلم سلام را بهانه می کند که کلید فتح است
سلام به بانوی با کرامت محدثه  و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه(س) که مرکز اتصال دل ها از قم به مشهدالرضاست
سلام به قم کوفۀ کوچک که فرموده اند:سه در از درهای بهشت به سوی قم است.
سلام به حضرت معصومه(س)
سلام به دختر، فرشته ی روی زمین
 دختر یعنی قلب پر محبت و نگاه معصومانه و ریحانه خوشبو و نسیم رحمتِ بهشتی و باقیات صالحات.
 دختر، یعنی مایه رحمت،موهبت و حسنات و گل سر سبد.
سلام به فاطمه معصومه (س) ، دختر موسی بن جعفر(ع) مفسر قرآن،شخصیت علمی، فقهی، فکری  و حجّت و امین پدر.
سلام به میهمان دل های شیعیانِ ایران،
سلام به خانم با کرامت که به  اعتبار نام و جایگاه و عفافی که مفتخرش بود امروز  روز دختر نامیده شد.
روز دختر یعنی بهانه ای برای هم آواز شدن  با فرشتگان زمین و آسمان،
 دختر یعنی مایه برکت الهی و بشارت و رستگاری پدر و مادر
دختر یعنی گل خوش یمن و خوشبوی زندگی
دختر داشتن یعنی بر خوردار شدنِ از همه ی خوبی ها
دختر یعنی لطیف ترین و خوش بو ترین گل های عالم هستی
دختر یعنی تبلور فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: در هر روز دوازده برکت و رحمت الهی بر خانه ای که در آن دختران زندگی می کنند نازل می گردد.و آن منزل. مورد زیارت و دیدار ملائکه قرار می گیرد.و آن ملائکه برای پدر آن دختران در هر روز و شب- ثواب عبادت یک سال را در نامه عمل او می نویسند
دختر یعنی تضمین رزق و روزی او از جانب پروردگار
دختر یعنی آرامش و عشق و شور  و امیدِ خانه و هدیه خداوند
دختر یعنی...
دختر یعنی...
ولادت با سعادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارکباد

آنکه  شب بار کند روز به مقصد برسد(4)

«انسان با همتش پرواز می‌کند،چنانکه پرنده با دو بالش».
مسافر این راه از مدت زمانِ رسیدن و مسافت راه نمی پرسد که ممکن است کسی سال ها در راه باشد(آیا برسد یا نرسد) و دیگری راه صد ساله را یک شبه طی کند سرعت برای در نوردیدن راه، علل و عواملی دارد که از حوصله بحث مان خارج است گرچه می توان گفت آغاز این سفر، زمان کوچ از پوچی هاست و هجرت برای دیده به دیدار حق گشودن است
مسافر شب، بی توجه به نور حسی با نور معرفت و معنویت و روشنیِ درون حرکت می کند آنچه را دیگران با چشم حسی نمی بینند او با چشم باطن می بیند شب و روز اولیای الهی یکسان و روشن است و نور درونشان چون خورشید می درخشد
امام علی (علیه‌السّلام) در ارتباط با ویژگی‌های چنین مسافری که به سوی پروردگارش ره می‌پیمایدمی‌فرماید: «همانا عقل خود را زنده کرد
 و نفسش را میراند
به طوری که جسمش باریک
 و دلش نرم شد
و نوری در نهایت فروزندگی برایش درخشیدکه راه را برای او روشن کرد، و با آن نور راه را پیمود،
مسافرانِ سبکبار و  سبکبالِ شب هیچ بار اضافه ای را با خود حمل نمی کنند و همین ها هستند که چون شب بار می کنند روز به مقصد می رسند
شب که از راه می رسد همه ی موجودات ریز و درشت،رام و وحوش، خاموش و بی صدا در لانه های خود  می خزند ولی شبرو یا مسافر شب است که با عشق و معرفت،سکوت شب را می شکند از بارهای زائد و تعلقاتی که دست و پاگیرش شده اند می کاهد و بارهای مفید(خودسازی،توبه و انابه و تهذیب) را که در مقصد به کارش می آیند با خود حمل می کند سفر در چنین لحظه های نابی برای مسافر شب، آب حیات است
دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند
باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال
که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟
مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد
که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند

همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود
که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند

آنکه  شب بار کند روز به مقصد برسد(3)

یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
استاد فرمود: شب هنگاه بر خیز و تاریکی شب را بشکن و عزم سفر کن
برای رسیدن به مقصد باید بار مزاحم و بی مصرف و بد مصرف را دور بریزی آنکه  سکبار است سبک بال می شود
وای به حال کسی که بار دیگران را نیز بر دوش کشد او چگونه می تواند از جاده های پر پیچ و خم و صعب البور و  وحشتناک گذر کند؟
بارهای زائد و مزاحمی که سال ها بر دوش می کشیدم سفر را بر من سخت و اوقاتم را تلخ کرد استاد پیش از این فرموده بود راه باریک و سخت است و در مقصد چیزی یافت نمی کنم جز آن چیزهایی که پیش از رفتن فرستاده باشم
 آنجا کویر و ظلمات است اگر شمعی نفرستی در تاریکیِ مطلق سر گردان و حیران خواهی ماند
آنجا نه خوردنی و آشامیدنی وجود دارد و نه هیچ سایبانی،هر کس باید پیش از رفتن نهالی بکارد و مدام نهالش را آبیاری کند تا در روز موعود درخت تناوری  را شاهد باشد
کسی که می خواهد از نعمات مقصد بهره مند شود باید از پیش هرچه را دوست دارد ارسال کند
برای کاستن از بارهایی که سال ها سد راهت شده اند باید سحر را درک کنی و چه خوب گفته اند: هرکس سحر ندارد از خود خبر ندارد
مسافر شب اطمینان دارد دیر یا زود به روشنایی می رسد
روز برای درخشش خورشید و بر آمدنِ گیاهان و جنب و جوش و فعالیت و دیدنی هایی است که پرده ی سیاه شب مانع دیدنشان می شوند و شب هنگام، فرصت مناسبی است پرای رسیدن به آرامش و تفکر و سیر الی الله
کسی که مدام  در دل شب، مشتاقانه و عاشقانه برای رسیدن به روشنایی پرده ی سیاه تاریکی  را کنار بزند بی تردید به روشنایی می رسد.
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
ادامه دارد

آنکه  شب بار کند روز به مقصد برسد(2)

روز، روشنی بخش است و شب آرامش بخش
یکی از ویژگی های شب سکوت و آرامش و شنیدن صداهایی است که در روز قادر به شنیدنشان نیستیم
اتفاق هایی که در شب رخ داده در روز اتفاق نیفتاده است مانند شب قدر که در چنین شبی قرآن و خیرات و برکات نازل شده و عبادت و احياي آن معادل بيش از هزار ماه است.همچنین رحمت خاص خدا شامل حال بندگان مي‏ شود و فرشتگان و روح در آن شب نازل مي‏گردند ولی این ها نمی تواند دلیلِ برتری شب بر روز  و یا روز بر شب باشد که هر  شب و روز، آیات و نشانه های الهی هستند اما اکنون می خواهیم مسافر باشیم تا از دل شبِ تاریک و ظلمانی خودمان را به نور و روشنایی برسانیم  چرا که شنیده ایم هرکه شب بار کند روز به مقصد برسد
مسافر باید مقصد شناس باشد و هدفش را بشناسد و قبل از حرکت مقدمات سفر را نیز آماده کند
مسافری که می خواهد شب بار کند باید پیش از حرکت، راه را از رهنما جویا شود
مسافری که مقصد نداند و راهنما نداشته باشد و باری به هر جهت برود راه را گم کرده و سرگردان می شود
هر راهی راهنمایی دارد در جاده ها تابلو هایی را می بینید که بر روی آن ها یا علائم هشدار نصب شده و یا مکان ها و شهرها را به شما معرفی می کند
آری چنین است آنکه شب بار کند روز به مقصد می رسد ولی شرط خوب و راحت رسیدن سبکبار بودن است
گرچه روز، تابان و روشن است و  انسان  در روز برای به دست آوردن روزی تلاش و کوشش می کنداما بر هم زدنِ آسایش جسم،برای رسیدن به مقصدِ جان و آرامشِ ناب دگر است
گرکه خواهی روز آقایی کنی
شب گدایی از خدا باید کنی...
ادامه دارد

آنکه  شب بار کند روز به مقصد برسد(1)

شب هنگام وقتی تاریکی شب پای بر فرق روز گذاشته بود با زمزمه ی آنکه شب بار کند روز به مقصد برسدبار بستم و آماده حرکت شدم
سال ها بود که به معنای ظاهرِ مصرع یا ضرب المثلِ هر که شب بار کند روز به مقصد برسد توجه داشتم تا این که در یکی از شب ها استاد، معنای شعر را پرسیدند
عرض کردم:به گمانم منظور،مسافر شبرو باشد که چون شب در راه است  روز به مقصد می رسد
استاد،فرمودند: خیر چنین نیست بلکه منظور شاعر که خود سالک راه خدا بوده و با نور باطن طی طریق می کرده این است؛ که اگر کسی سرِ شب با نام خدا به خواب رود و در دل شب بیدار شود به نماز قامت بندد و تلاوت و عبادت و تهجد کند بارش را بسته و به مقصد خواهد رسید  و بی تردید روز خوب و آرام و بی دغدغه ای خواهد داشت دیده اید برخی با این که شب،خواب خوب و مناسبی داشته اند ولی صبحگاه عبوس و بد خلق بیدار می شوند؟ اگر دیدی کسی حال روزش خوب است بی تردید وی شب خوبی را سپری کرده است
و کسی که در خانه و اداره و محل کارش عبوس و ترش و تلخ است و نمی تواند خوشرو  و خوشخو و خوشگو و با تبسم باشد خودش خوب می داند شب هنگام با چه تفکری سر بر بالین گذاشته است
بدیهی است حال کسی که با تفکر حسد و کینه و انتقام سر بر بالین می گذارد با کسی که شب هنگام با ذکر الله می خوابد و می گوید خدایا همه را بخشیدم تو هم مرا ببخش نمی تواند یکسان و برابر باشد...
استاد در ادامه فرمود: پیش از خواب،انسان باید حسابش را با خودش و دیگران تسویه و تصفیه کند و در طول روز مراقب باشد تا نه تنها دلی را نشکند که موجب شادی دل دیگران شود یعنی ادخال سرور کند که پیامبر اعظم (ص) فرمودند:خداوند به چيزي محبوب‌تر از ادخال سرور در قلب مومن عبادت نشده است.
ادامه دارد