سلام بر شب قدر، قلب رمضان(1)
هر چه گشتم .به خوبی تو نیافتم
و هر چه بیشتر گشتم فضیلت تو را دیدم که والاترین و بالاترین بود
ولی افسوس که نتوانستم رمز گشایی ات کنم تنها فهمیدم که هیچکس قدر و ارج و اندازه ات را نمی داند چه می گویم که از شب تولدت نیز بی خبرند
راستی در رمز و راز و درون تو چه گوهرهایی نهفته است که این همه عاشق،عاشقانه هایشان را با اشک و انابه و زاری به پای تو می ریزند؟
در بزرگی و عظمتِ تو چه رازی است که قلم ها از وصفت ناتوان و زبان ها از توصیفت قاصرند و ملائکه و روح به اعتبار تو نازل می شوند؟
تو چه قدر،قدر هستی که عقل عقلا از فهم و درک و ارزش والایت مبهوت و متحیرند؟
تو را قلب رمضان و شب قدر نامیده اند وظیفه ی قلب خون رسانی به تمام پیکر است و اگر قلب به ایستند حیات معنا ندارد
این شب ها شاید تکرار نشوند
آنکه قدرِ شب قدر نداند قدرِ چه را می داند
شب قدر، زیباترین فرصت برای یافتن خودِ گمشده و رسیدن به معشوق است
این شب ها نگاه دل های عاشق به آسمان است و نزول فوج فوجِ فرشتگان به زمین!
شب قدر شب اندازه گیری مثقال هاست شبی که هرکس فارغ از رنگ و نژاد و موقعیت های دنیایی کاسه ی گدایی اش را با دل شکسته رو به آسمان دارد
هر چیزی که بشکند بی ارزش می شود مگر دل که هر چه بیشتر برای خدا بشکند نزد پروردگار ارزش بیشتری پیدا می کند
شکستگی دلِ عاشق با هیچ چیز ترمیم نمی شود جز با اشکی که در فراق معشوق و برای رسیدن به او می ریزد...
ادامه دارد