پشیمانی و کاش ها و حسرت های امروز...

هر کس می تواند امروز به فکرِ حسرت های فردایش باشد
فرق است بین پشیمانی و حسرت که پشیمانی شاید مایه رشد باشد و حسرت غیر از این است
کسی که نمی خواهد در قیامت گرفتار حسرت شود باید تا زنده است کاری کند به عبارتی علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد / بلا ندیده دعا را شروع باید کرد
گاهی برای چیزهایی حسرت می خوریم و مدام خودمان را سرزنش می کنیم که نه تنها مایه رشد نیستند که موجب افسردگی هم می شوند
خوش به حال کسانی که قادرند از لابلای پشیمانی ها به رشد و تکامل دست یابند و صعود کنند و بدا به حال کسانی که برای اندک ناکامی و نا مرادی دچار نا امیدی و افسردگی و مرگ تدریجی می شوند
در این بین،خوشتر آن هایی که تکیه گاهشان خداست این ها با توکل بر خداوند بهتر و راحت تر می توانند راه های دشوار و سخت را پشت سر بگذارند اینگونه آدم ها در همه حال می گویند تنها نیستیم و خدا هست به این شعر منسوب به حضرت مولانا توجه کنید:
ﺍﻣﺸﺐ ﻏﻢ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﭘﺮﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻓﻼﻥ ﻣﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻓﻨﺎ ﺭﻓﺖ
" ﻧﺨﻮﺭ "
ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺳﺖ .
ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺷﯿﺪ؟
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﻗﺼﯿﺪ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﺮ ﻫﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ .
ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ .
ﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺳﺮ ﺁﻥ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔﻠﯽ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬﺎ ﺳﺮ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ
ﮔﻮﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ ﺍﯾﻦ ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ : ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮔﻔﺖ : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ !
ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻢ ﭼﻪ ﺑﭙﻮﺷﻨﺪ؟
ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ !
ﭘﺪﺭ ﺍﺯ ﺷﺮﻡ ﺳﺮﺵ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻮﺩ !
ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ !
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ...
ادامه دارد