فرهنگ ناب روستا و فرهنگ ناخالص شهر(26)
و اما اگر عروس خانواده دختر زا بود
اگر عروس خانواده دختر زا یا اولین فرزندش دختر بود وضعیت تغییر می کرد
برای قابله مهمتر از هر چیز سلامتیِ مادر و کودکِ در حال تولد بود ولی مادر شوهر و حتی مادرِ دختر به پسر بودنِ نوزاد فکر می کردند با این نگاه، تا معلوم شدنِ نوع جنسیت دل این دو خانم هزار راه می رفت وقتی تولد به سلامتی انجام می شد و قابله خبر از دختر بودن نوزاد می داد ناگهان فضای خانه پر از سکوت می شد مادر شوهر و خواهر شوهر نگاه معناداری به هم می کردند و بی درنگ از اتاق بیرون می رفتند بدیهی است در چنین وضعیتی نه اسفند دود می شد و نه شعرِ معروفِ
سبز است سبند سبزه زار است سبند
سر رشته صد هزار کارِس سبند خوانده می شد
عروس خانه که متوجه بر خوردها و نگاه ها می شد یأس و نومیدی بر دلش خیمه می زد به چهره ی گرفته و انگار شکست خورده مادرش که نگاه می کرد آه از دل بر می کشید ولی مادر دختر که می خواست فضا را عوض کند و به دخترش روحیه بدهد خودش به دنبال دود کردن اسفند می رفت و از نوه اش تعریف های خاصی می کرد ماشالا چه ابروی کشیده و پر پشتی داره،مژه هاشو نگاه کنید دماغش انگار پندنه (پنبه دانه) است
تعریف های پی در پی مادر دختر از دختر و نوه اش ارزش خاصی برای مادر شوهر و خواهر شوهر نداشت آن ها پسر می خواستند...
ادامه دارد