از بهمن آباد چه خبر؟
قبرهای کهنه و در سکوت رفته
امروز 5 شنبه در فرصت پیش آمده به دیدار خفتگان خاموش رفتم به دیدنِ مردگانی رفتم که همه ی اقوام و خویشان شان در گذر زمان تسلیم مرگ شده اند و اکنون قبرشان ساکت و بی صدا و بدون آشنا و فاتحه خوان به گذر گاه تبدیل شده است بر روی قبرها هیچ اثری از خط خطی های معمول که نشان از حضور فاتحه خوان ها می دهد وجود نداشت باد های موسمی تمام نوشته های سنگ گورشان را از بین برده بود به همین دلیل اهالی این قبور مرده های بی نام و نشان هستند به سنگ نبشته ها که نگاه می کردم فقط سنگ بود و بر آمدگی زمین و دیگر هیچ،
در قبرستان بهمن آباد صدها قبر قدیمی و کهنه و بی نام و بی صاحب وجود دارد آدمی به خوبی می داند و می بیند روزی را که ما نیز مانند آن ها از یادها برویم و آیندگان هیچ شناختی از ما نداشته باشند
روزگاری فرا می رسد که نه تنها قبرها که عکس هایمان را نیز نشناسند
در میان قبرهای قدیمی و کهنه یکه و تنها گشتم و با آن ها حرف زدم ناگهان یاد فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام افتادم که به اهل قبور فرمود: اى ‏خفتگان خانه‏ هاى تنهايى، و جاهاى خشك و خالى، و گورهاى ظلمانى! اى خاك ‏نشينان، اى ساكنان ديار غربت، اى تنهاشدگان، اى بى همدمان! شما پيش از ما رفتید و ما نيز در پى شما می آییم و به شما خواهيم پيوست ...ادامه دارد
ادامه داره