نعمت های فراوانی که نمی بینیم و شاکر نیستیم
کاش شاکر بودم
و شکرگزاری ام را در لحظه لحظه های زندگی ام گسترش می دادم،
کاش می فهمیدم نعمت هایت را کی و کجا و چگونه خرج می کردم،
کاش پیش از آن که از تو نعمتی می خواستم راه استفاده ی درست و بجا مصرف کردن از نعمت هایت را طلب می کردم،
چرا که شکر گزاری جز استفاده ی درست از نعمت ها نیست،
شرمنده ام که من هر روز با چشمانم نگاه می کنم و افسوس،که حتی چشمان خودم را(که نعمت بزرگی هستند) نمی بینم،
با چشمانم همه چیز را به تماشا می نشینم ولی افسوس که چون کوران، از دیدن،محرومم.
کاش شاکر بودم، کاش می دانستم،
کاش می فهمیدم،
که همه آنچه که پنهان و عیان است عنایات خداوند بزرگ است ،
صورت و سیرت و این علم بیان،
این دوچشم بینا
و دو گوش شنوا،
دست ها و پاها،
این همه نعمتِ بی اندازه...
کاش و ای کاش
کاش می فهمیدم این همه لطف و عنایت که هست همه ازمخزنِ اوست
کاش می فهمیدم، او خداوند کریم است
و رحیم است
و غفور است
و غنی است
و عزیز است
و حلیم است
و حفیظ است
و ودود است
و حمید است
و وکیل است
و رفیع است و...
کاش می فهمیدم کاش شاکر بودم....
ادامه دارد