نگاه اهل سنت درباره فضایل علی(ع)

عقربه های ساعت از 2 بامداد عبور کرده بود و بنده بازهم  به عنوان پامنبری گوش جان سپردم به سخنان استاد،

استاد بازهم بنده را آگاه فرمایید،از دیدگاه های اهل سنت درباره حضرت علی(ع)دراین باره بیشتر می خواهم بدانم.

استاد:کتابی پیش روی بنده است که علامه شیخ عمر نسفی و علامه مولوی کرد و ماموستا ملامحمد ربیعی دیدگاه خودشان  را در باره ی دلایل افضلیت حضرت علی(ع) بر سایر صحابه منتشر کرده است.

1-پیامبر(ص) دخترش فاطمه ی زهرا را به عقد او در آورد.

2- و نیز پسرعموی حضرت رسول است و از کسانی است که به کثرت علم مشهور است.

 3-درشب هجرت فدایی رسول خدا(ص) شد و تا صبح دربستر حضرت خوابید(تاکفار از خروج حضرت مطلع نشوند)

4- او پدر امام حسن و امام حسین(رضی الله و عنهما)است که پیامبر در حق آنان فرمود:حسن و حسین دو گل خوش بوی من دردنیا هستند و فرمود:«حسن و حسین سید و آقای جوانان بهشت ان».

5- رسول خدا در حق او فرمود:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ»امام احمد آن را(مشکاة المصابیح)روایت کرده است.

6- وقتی پیامبر به غزوه تبوک رفت علی رضی الله را  درمدینه گذاشت تا به امور شهر و خانواده حضرت رسیدگی کند علی رضی الله دلگیرشد و عرض کرد ای رسول خدا آیا مرا درمیان زنان و بچه ها می گذاری؟ حضرت به او قرمود: «‌أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی‌»یعنی تو در نزد منمانند هارونی در نزد موسی،جز این که بعد از من پیغمبری نیست.

7- ونیز در حدیث آمده است که رسول خدا(ص)فرمود: "مَنْ سَبَّ عَلِيًّا فَقَدْ سَبَّنِي"هرکس به علی دشنام دهد به من دشنام داده است.

8- بزرگ شدن علی رضی الله در خانه ی مصطفی(ص) و برادری با رسول خدا(ص) فضیلت دیگر اوشت.

9-پیامبر(ص)فرمود:«أنا دارُ الحكمة وعلى بابها»من خانه ی دانش و حکمت هستم و علی درِ آن

(ترمذی و طبرانی آن را روایت کرده اند و حاکم آن را صحیح  میداند و ابن عبدالبر حدیث فوق را چنین روایت کرده است:انا مدینة العلم و علی بابها)

10-عمران بن حصین رضی الله گوید: در سریه ای که فرماندهی آن با علی رضی الله بود اختلاف رخ داد چهار نفر از صحابه هم پیمان شدند که نزد رسول خدا(ص) بروند و به حضرت خبر دهند وقتی خدمت حضرت رسول رسیدند گفتند:علی رضی الله چنین و چنان کرده است پیامبر(ص) درحالی که خشم از چهره اش نمایان بود سه بار فرمود:ازعلی چه می خواهید؟سپس فرمود:به راستی که علی از من است و من از علی هستم و او بعد از من یاور و دوست هرمؤمنی است.

شعر درباره خلافت علی رضی الله

جمیع اهل حل و عقد اسلام/ به او بیعت نمودندی به اکرام

علی با رتبه ی عز و شرافت / نشستی بر سر تخت خلافت

علی نعم الولی صاحب معالم/ اراو گشتی منور قلب سالم

علی پاکیزه و کاکیزه اخلاق/ به مردی فرد بود از روی آفاق

قریش،هاشمی،عالی نسب بود/ ولید خاندن خوش حسب بود

علی ده ساله بودی وقت عصمت/ که وحی آمد به شاه عالی همت

زمعصومان علی اول بشر بود/ به نیل نور ایمان خوش ثمر بود

علی درمکه تا اوقات هجرت / ملازم بود دائم نزد حضرت

شب هجرت فداکارانه آمد/ به رختخواب آن جانانه آمد

علی(من کنت مولاه)به جایش / (فمولاءعلی)شد جزایش

علی بابی است از ابواب علمش/ مثالی بود دروجدان و حلمش

پس از هجرت به میدان مواخات/ برادر بود با سردار سادات

به علم نحو دین را حفظ فرمود / جمیع قاریان را کرد مسعود

شدی سرمشق بهر اهل تألیف/ چه درعلم بلاغه چه ز تصریف

به علم و حلم و اوصاف جمیلش/ بسی کم بود در دنیا مثیلش

زخدمت های برجسته به یاران / نب.ده مثل او در روزگاران

شریف آمد وجودش در شرافت/ به نکته فرد بود اندر لطافت

شرف درعقل و علم و دین و اخلاق/ بود مر مرد را در روی آفاق

فرید عقل و حکم و علم بودی/ فرید غیرت و پرحلم بودی

به میدان امانت مرد بودی/ به وجدان کرامت فرد بودی

یکی این ها بشد دراو محقق/ نیاید برزبانش غیر از حق

رضای حق ببارد مثل باران/ به جان حیدر و ارواح یاران

در آخر دست ناپاک خوارج/ که بودی دست پست دیو مارج

شهادت یافت حیدر از همان دست/ دوم مجروح و سوم بی جفا رست

قضای حق چنین بود از سعادت/ بنوشد حیدر از آب شهادت

پس از مرگ علی عهد حسن بود/ حسن سردسته ی عالی رسن بود

شبیه جد خود بودی به صورت/ نه درصورت فقط با ربط سیرت

مسلمانان همه بیعت نمودند/ هم از اخلاص خود پیشش فزودند

حسن گرچه امام مجتبی بود/ در آن عالم قرین مرحبابود

به فکرت رفت از نور لطافت/ که صلح آمد اساس هر شرافت

بسی خیر است حفظ جان یاران/ زآزار دهان و زخم ماران

به چندین شرط شرعی صلح فرمود/ تنازل از خلافت نشر بنمود

شعر دنباله داشت که عرض کردم استاد اگر اجازه بفرمایید به ادامه ی مطلب به پردازیم تا بیشتر با دیدگاهِ برادران اهل تسنن درباره ی حضرت علی(ع) آشنا شویم،

استاد:برادران اهل سنت تعابیری برای حضرت علی(ع) به کار می برند که حتی ما شیعیان به کار نمی بریم مانند:علی اسدالله،حیدر کرار،ابوتراب و ابوالحسن شیر میادین شجاعت و اسوه ی فضیلت و پهیزگاری و مرد تاریخ گذشت است،علی رضی الله عم زاده مصطفی و غریق بحر بلا و حریق نارولا(ولایت و دوستی با خدا)و مقتدای اولیا و اصفیا ابوالحسن علی بن ابی طالب کرم الله وجهه(خداوند رخسارش را گرامی داشت زیرا هیچ گاه دربرابر بت سجده نکرد)و او را اندرین طریقت،شأنی عظیم و درجاتی رفیع است و اندر دقت عبارت از اصئل حقایق،حظی تمام  داشت.

علی،دل شناس و موحد کاملی است و بی نیازی را در غنای قلب می داند نه تجملات و زرق و برق و کاخ و اماراتِ دنیوی.

علی کرم الله در پاسخ سائلی که از او پرسید:پاکیزه ترین کسب ها چیست؟گفت:«غنا<القلبِ بالله» و هر دل که به خدای تعالی توانگر باشد نیستی و نداشتن دنیا وی را درویش نگرداند و داشته و هستی دنیا شادش نکند.

عرفان علی،عرفان اتصالی است آن چنانکه می فرماید:«لا اعبد ربالم اره»خدایی را که نبیند پرستش نمی کند و خدا را به خدا می شناسد،

علی رضی الله در نماز آن چنان خضوع و خشوع داشت که برای امثال ما قابل تصورنیست نمازی با راز و نیاز و اتصال وجود وجود به دریا،نه اتصال ذاتی بلکه کسب و ارادت و الهامات معنوی و فیوضات ربانی،

و چون امیرالمؤمنین کرم الله وجهه قصد نماز کردی موهای وی از جامه ی وی بیرون می زد و لرزه بر وی می افتاد و می گفت:آمد وقت امانتی که آسمان ها و زمین ها از حمل آن عاجز آمدند.

علی،جواد امت و کریم تاریخ عمل است و زکات بر بخشنده واجب نیست زیرا هرچه دارد در طبق اخلاص نهاده است.

آن چه درباره امیرالموؤمنین گفته شود مانند داستان قطره و دریاست و ما قطرتی بر ساحل وجود او.