راه خوش زیستن از نگاه امام سجاد(ع)

می نویسند:زهری با چهره ی غم آلود و قیافه ی گرفته به حضور امام چهارم (ع) وارد شد.

امام از او علت افسردگی اش را پرسید گفت: یابن رسول الله غم واندوه است که از هر طرف بر من وارد می شود.

از یک طرف حسودانی که نمی توانند رفاه و آسایش مرا ببینند،با کارهای خودشان مرا غمگین می کنند،از طرفی دشمنان و بد خواهان موجبات ناراحتی مرا فراهم می سازند،و از جانب دیگر کسانی که به آنها خدمت کرده ام و انتظار دوستی از آن ها داشته ام اینک مزاحمم می شوند.

امام فرمود:ای زهری زبان خود را حفظ کن و هر سخنی را بر زبان جاری نکن تا دوستانت را از دست ندهی و آنان رابا خود دشمن نکنی.

گفت:یا بن رسول الله من با سخنانی که می گویم به آن ها خدمت و احسان می کنم.

فرمود: چنین نیست،بپرهیز از این که خود پسندی در تو راه یابد و بپرهیز از این که سخنی بگویی که اذهان مردم آماده ی پذیرش آن نیست.

سپس فرمود:ای زهری هر کس عقل و خردش کامل نباشد به کوچکترین چیزی به هلاکت می رسد.

آنگاه امام (ع) یک دستور اساسی به زهری داد که با عمل کردن به آن «رفتارمردم» او را افسرده و غمگین نسازد.

فرمود : ای زهری چه عیبی دارد اگر تو تمام مسلمانان را به منزله ی خانواده و بستگانت بدانی؟

سالخوردگان را پدر خود،خردسالان را فرزند خود،و همسالانت را برادر خود بشماری.

وقتی چنین حسابی نزد خودت کردی، به کدامیک حاضری ظلم کنی؟به کدامیک حاضری نفرین کنی،حاضری آبروی کدامیک از ان ها برود؟.

ای زهری اگر فکر کرده ای که از فلانی بهترم این طور به خودت تلقین کن،اگر از تو سالخورده تر است به خودت بگو او در اسلام و ایمان بر من سبقت دارد و کارهای نیک بیش از من انجام داده است.

واگر از تو خرد سال تر است به خودت بگو او کمتر از من گناه کرده است و اگر همسال تو است به خودت بگو:من به گناهان خود یقین دارم و در باره ی گناهان او اطلاع ندارم.

اگر مردم احترام و تعظیمت کردند بگو این از بزرگواری خود مردم است و اگر بی مهری و جفا دیدی بگو این به واسطه ی لغزشی است که من مرتکب شده ام.

اگر این روش رادر پیش گیری برتو لذتبخش می شود و دوستان فراوان به دست خواهی  آورد و از شماره دشمنانت کاسته خواهد شد.

این نکته را نیز فراموش نکن که مردم آن کس را بیشتر احترام می کنند که خیرش بیشتر به مردم برسد و از مردم چیزی نخواهد.

منبع کتاب داستانهای تاریخی نویسنده محمد صحفی