بااحساسم بازی نکن
مقاله ی حاضر که تحت عنوان با احساساتم بازی نکن تقدیم حضورتان می گردد بیشتر دختر خانم ها را مخاطب قرار داده وآنها را دعوت به خواندن می نماید ولی آقاپسر ها هم اگر بخوانند که مطمئنا"خواهند خواندضرر نخواهند کرد، گرچه نوشته ی حاضرکمی طولانی شد ولی باور کنید ذر آن نکات ارزشمندی وجود دارد. باور نداری؟ بفرما ولی پس از خواندن به نظر ما را باشه؟
بااحساسم بازی نکن
دخترهای بسیاری هستند که به قصد ازدواج به پسری که به آنها ابراز علاقه می کند،آشنا می شوند ووقتی حس می کنند رابطه ی عشقی آنها یک طرفه است ناگهان می فهمند رو دست خورده اند وطرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد.یکی از نیازهای اساسی ما آدم ها نیاز به دوست داشته شدن ودوست داشتن است.اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم،از سلامت روانی فاصله داریم.به دلیل اهمیت این نیاز،فرد تأمین کننده ی آن نیاز می تواند در ما تأثیر فراوان بگذارد وگویا کمندی نا مرئی بر گردن ما بیندازد وما را دنبال خود بکشاند.بنا بر این ما در هر رابطه ی عاطفی که قرار بگیریم،به درجاتی وابستگی های عاطفی روانی راتجربه خواهیم کرد.البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی روانی را از گذشته داشته باشند عمیق تر وسریعتر خواهد بود آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطرجذابیت هایی که دارد ما رابه خود وابسته می کند.اگردر شما هیچ وابستگی ایجاد نشود وبی اهمیت پس از پایان یک دوستی،همه چیز را فراموش کنید وانگار نه انگار،از کنار آن بگذرید،واقعا"جای نگرانی دارد وباید برای این مشکلی که دارید تحت بر رسی قرار بگیریدبه طور کلی وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم ویا در رفتار وگفتاراو می بینیم که دوستمان دارد احساس ارزشمندی در ما تقویت می شود برعکس،وقتی می بینیم کسی دوستمان نداردویا ازرابطه ای که با ما دارد خارج می شود؛اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می شود،احساس بی ارزشی است.یکی از مسیرهایی که دو فرد را در یک رابطه ی عاطفی قرار داده وممکن است عوارضی را برای هر دو به وجود آورد دوستی های پسر ودختر است.شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر ها وپسرها کمک کرد آن است که انواع رابطه ها را برایشان تعریف کنیم تا با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند براوضاع مسلط شوند.می توانند به این موضوع فکر کنند که چطور رفتار کنندتا کسی نتواند احساسات وعواطف آنها را به بازی بگیرد.
چرا بعضی ها با احساسات دیگران بازی می کنند؟
وقتی کسی آنچه را در درونش نیست را به شما منتقل کند،در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است.در این بازی،هر یک از دو طرف که بازی را آگاهانه شروع می کندد در جستجوی یک رابطه ی جدی وهدفمند نیست اما وانمود می کند لبریز از عشق وعاطفه اند واحساس خوش آیندی به هم دارند.آن ها به دروغ با بیان الفاظی محبت آمیز وکلیشه ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند.زیر بنای این بازی شاید امری طبیعی وبیولوژیک باشد وبه نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود اما آنها یکدیگر را به بازی می گیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین ووجود انگیزه های سالم وغیر فریبکارانه این بازی حرکت بسوی رفتارهای پخته وآمادگی برای ازدواج است.شک دارم تا به حال،برخی الفاظی را که توسط برخی دختر وپسرهای جوان به کار برده می شودنشنیده باشید.طرف را به تور انداختم...مخ طرف را زدم...اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت آمیزی که قاعدتا" در عشق های واقعی رد وبدل می شوداز این جوان ها پرسیده می شود،درتوجیه رفتار خود می گویند:اینها را می گم چون عادتمه؛ اینها قوانین بازی فریبکارانه را از همسالان خود آموخته ومی دانند چطور احساسات یک دختر ویا یک پسر را به بازی بگیرند به هر جهت خواهان رابطه ی عاشقانه به قصد تشکیل خانواده نیستند.درس دوم اینکه اگر حتی می دانید قرار است با خواستگار خود آشنا شوید وهدف هر دو شما ازدواج است بازهم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطش شود چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد،پس نباید کاری کنید که زمینه ی بازی با عواطفتان فراهم شود واگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید واو را مورد مناسب ازدواج ندانستید،نباید کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد ویا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا" چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.به یاد داشته باشید که رعایت حدود شرعی واخلاقی لازمه ی حفظ سلامت شما وطرف مقابل شماست.مثلا" اگر می بینید به سمت وابسته شدن در حرکت هستید ومغز شما در حال شرطی شدن ودریافت تغذیه عاطفی از اوست ویا آن قدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین وآسمان معلق می مانید،باید هوشیارانه عمل کنید