فرهنگ ناب روستا و فرهنگ ناخالص شهر(4)
سنت های حسنه ما را به ما بر گردانید
و سنت ها بد را زیر پا بگذارید
وقتی از سنت های حسنه ی فراموش شده نام می بریم سر و کله ی موج تجدد گرایی و ادای شهری را در آوردن و پرهیز از انگِ دهاتی بودن و واپسگرایی ما را به آن سوی بام برده و نقش زمین مان کرده است نا گفته نماند یک دوره ای که تهران شهر شلوغ و بوق و دود و معجونی از فرهنگ های نا متجانس نبود شاید نسبت به سایر شهرستان ها و روستاها امتیازهایی داشت که ساکنانش معتقد بودند پایتخت جای زندگی و پیشرفت است ولی در حال حاضر که هر کس بهانه ای برای فرار از این کلان شهر را دارد و پناه می برد به مکان آرام و ساکت و دلنشین،تهران خوش نشین نیست با این نگاه، لزومی ندارد فرهنگ تکه تکه شده کلان شهرها را به روستایمان انتقال دهیم و به آن فخر کنیم در تابستان روستا گردی داشتیم به برخی روستاها که سر می زدیم مواجه با آدم هایی می شدیم که پوشش و لباس شان بسیار نا متعارف بود در صورتی که باید و باید و باید شایسته است به فرهنگ و آداب و رسومِ مردمان روستا به عنوان میزبان احترام بگذاریم چه خوب است هر کس به ریشه خود بر گردد شاخه ها نیازمند سلامت ریشه خود هستند اگر ریشه آسیب ببیند تنه و شاخ و برگ ها می خشکند.
آیا کلاس گذاشتن برای خانم روستایی که وجودش و نگاهش و سلام و گفتارش مملو از عشق است و افتخارِ مادر بودن و تربیتِ شیر بچه هایش را دارد یک پول سیاه نمی ارزد؟...
ادامه دارد