فرهنگ ناب روستا و فرهنگ ناخالص شهر(3)
سنت های ما را به ما بر گردانید
از سنت های حسنه نوشتیم که پای قیاس جشن های عروسی در گذشته و حال به میان آمد و اشاره کردیم که عروسی های فعلی به جز رفتن به تالار و خوردن و خسته شدن و سرو صدا و اسراف و چشم و همچشمی هیچ حاصلی ندارد عروسی های گذشته شادی آفرین و شادی بخش بود آداب و رسوم وَرتخت کردن عروس و یک دور چرخیدن به دور قلعه و چاوشی های پی در پی هنگامی که داماد بر کرسی می نشست هر کدام فلسفه ی خاص خود را داشت در آن روزگار هدیه ها نیز ساده و به دور از چشم و همچشمی بود طبق رسوم، یک روز قبل از عروسی افراد هر خانواده هدیه ای متناسب با استطاعت مالی خود برای عروس و داماد تهیه می كردند و در وقت معین با صدای دُهل و سرنا و یا دایره، تحفه های از قبل آماده شده را در بقچه و طَبَق و یا صندوقچه ای قرار داده روی سر می گذاشتند و با شادی و شعف به خانه عروس می بردند نوای دلپذیر موسیقی محلی از یک سو و زینت دادن طَبَق یا خنچه هایی که حاوی لباس، قند، چای، برنج، رب، حبوبات، گوشت و ….منظره ای بسیار بدیع و دیدنی بوجود می آورد. در مراسم چنین شبی، دوباره حنابندان عروس انجام می شد طرف عروس و داماد و حتی همراهان و شرکت کنندگان نیز در این شب دست و پاها را به رنگ حنا زینت می دادند در این بین خانم های میانسال شعرهای با محتوا می خواندند و حاضرین دست می زدند
عروس حنا مِبِندَه
به دست و پا مِبنِدَه
حنای اصل کاشون
چه خوش ادا مبندَه
دیگری می خواند:
یارم حنا مِبِندَه عاشق نما مبنده...
ادامه دارد