والعصر ان الانسان لفی خسر...
بپرسیدم ز رازِ سوره عصر
چرا آن ذات پاک فرمود والعصر
جواب درخوری داد اوستادم
که شاید تا ابد مانَد به یادم
که انسان ها همیشه در زیانند
مگر آنان که با ایمان بمانند
یکصد و سومین سوره ی قرآن
نخستین شرط را فرموده ایمان
و هر کس کرد کار نیک و صالح
خودش را دور کرد از راه طالح
قسم و عصر باشند رمز و رازی
که در آن هست فرودی و فرازی
ز استادم بپرسیدم زمان چیست
بگو اسرار و آن رازِ نهان چیست
بگفتا خوب و بدها در زمان است
زمان چون تیر و چله و کمان است
خوشا آنکه نگاهش رو به حق است
چنین کس دور از هر حرف لق است
خوش آنانکه به صبر دعوت نمودند
گوی سبقت ز رهپویان ربودند
به ظاهر سوره ی عصر هست کوتاه
ولی باشد عمیق و چاره ی راه
نکاتی را که والعصر می شمارد
نگاه بر مایه و سرمایه دارد
که ای انسان نگاهت ژرف باشد
بِدان هر لحظه عمرت برف باشد
رود سرمایه ی عمرت به یغما
تو می مانی و این راز و معما
که از چه آمدم در این خرابات
چه کردم با خود و با این امانات
ز سرمایه ضرر سهل است و آسان
ضرر از مایه یعنی غبن و خسران
عَملو الصالحات راهِ کمال است
و حق و صبر ز اسماء جلال است
مُرَکب هست سوره بر چهار اصل
برای هر که باشد در پیِ وصل
نخست ایمان سپس پرهیزکاری
تواصو هست به حق و بردباری
که این دنیاست شاهراه تجارت
مکن کاری کشی فردا خجالت
از این دنیا کسی برد سود نافع
که اصلِ مایه را نا کرد ضایع
به عمقِ سوره گر کردی تدبر
ره فرش تا به عرش کردی میانبر
اگر چه هست خداوند یاور و نصر
ولی قاسم کجا و معنی عصر