سلام به روستا و زادگاهمان (1)
سلام به خاک زرین و مردان و زنانِ بی بدیلِ کویر
سلام بر گذشتگان و در گذشتگان و سلام به عزیزانی که هم اکنون از نعمت وجودشان بهره می بریم
سلام بر آسمان زیبا و زمین و دشت و صحرای روستا
دو باره گذر قلم مان افتاد به روستا یا زادگاه مان و به عبارتی؛
دلم میل نوشتن کرده امروز
که بنویسد از دیروز و دیروز
زادگاهِ هر کس محل ریشه و رویش اوست جایی است که یا خود یا اجدادش در آنجا به دنیا آمده اند و او را به نام روستا و زادگاهش می شناسند شهرت ما بر گرفته از اسم زادگاهمان است بهمن آبادی سویزی، مزینانی، نهالدانی، داورزنی و...
هر موجودی زادگاهش را بهترین می داند و هر شاخه ای به ریشه اش می نازد در زمانه ای که رسانه حرف اول را می زند شاهد قلم بدستانی هستیم که تا می توانند از داشته ها و بزرگان و نامداران و اثر گذاران و افتخارهای زادگاهشان می نویسند که بسیار مبارک است
هر کدام از ما حتی اگر بهترین شرایط و عالی ترین امکانات زندگی را داشته باشیم ولی باز هم دلتنگ زادگاهمان می شویم
زادگاه چون آهن ربای قوی، دل و جان و جسم مان را به سوی جذب می کند
هر کس کوله باری دارد که پر است از خاطره های کوچک و بزرگ، بدیهی است هر چه به قبل تر بر گردیم خاطرات مان از روستا و زادگاهمان غنی تر و بیشتر می شود
بازگشت به گذشته به معنای در گذشته ماندن نیست که نگاهی دوباره و بازگو کردن داشته هایمان است و افسوس از دفن شدنِ ان همه سنت های حسنه ای که اگر بودند بِه از این بودیم...
ادامه دارد