وقت رفتن رسید بسم الله
عازم قلعه ایم بسم الله

هرکه دارد به سر هوای وطن
بشتابد به سوی پاره تن

هر کسی را وطن چو جان اوست
زادگاه بهترین مکان اوست

در محرم که ماه حزن و عزاست
ماتم و یا حسین حسین بر پاست

هرکه هر جا رود خدا یارش
دست حق یاور و نگهدارش

ما برای عزای شاه غریب
که به گیتی بود عزیز و حبیب

او که بانگش رسید بر همه عصر
گفت بر کوخ نشین و مالک قصر

کلکم راع و کلکم مسؤل
نیست راهی به غیر حق مقبول

می رویم جملگی سوی روستا
تا عزای حسین(ع) کنیم بر پا

همچنین بهر صله ی ارحام
تا به خویشان خود کنیم سلام

گر سفر می کنی برای ثواب
دور باش از گناه مُسرف آب

خوش به ترویج کننده بهداشت
آنکه خدمت کند بی چشمداشت

دست در دست شورا و دهیار
که به رأی من و تو اند در کار

و همه خادمانِ با همت
که شب و روز بدون فوت وقت

لطف و خدمت کنند بهر خدا
دور از چشم این و آن و ریا

ما دعا می کنیم از دل و جان
نامشان ماندگار و جاویدان

آنکه در کار خیر شد بانی
نشود نام و یاد او فانی

اجرشان باد به حضرت زهرا (س)
کو شفاعتگر است روز جزا

نیکبخت آن کسی ثواب کند
شور بخت آن که دل کباب کند

هر که شد دور ز نام و آوازه
نوحه خوانی کند به اندازه

مستمع آن زمان شود بیزار
که بخوانی مکرر و تکرار

آدم خوش مرام و خوش اخلاق
او عزیز است در همه آفاق

می رویم زیر خیمه ی مولا
گر نداریم گذشت واویلا

گر ببخشی خدا تو را بخشد
گر نبخشی خدا چرا بخشد؟

صبر باید کنیم در هیئت
صبر، همراه رأفت و شفقت

همه بر سفره ای شدیم مهمان
که امام نور حق بوَد میزبان

حرمتِ سفره را بداریم پاس
تا دهد اجر حضرت عباس

نیستی قاسم ار خودت عامل
پند و اندرز توست بی حاصل