سلام بر دریای پر مهر مادر(1)
سلام بر مادر و محبت و عشق و مهربانی مادر
خواستم بنویسم مادر یعنی صبوری و مقاوت و استقامت و سمبل بقای نسل و ادامه ی حیات
و یا فرشته ی روی زمین که عرشیان و فرشتگان و آسمانیان غبطه ی نام و جایگاهش را می خورند و یا بهشتِ بی مادر صفا ندارد و...
اما دیدم همه خوبند ولی واژه ی مادر دگر است!
تردید ندارم که نخستین بذر محبت با دستانمادر کاشته شده و با مراقبت های شبانه روزی او مهربانی و مهرورزی جان گرفته و گذشت و ایثار از نام مقدس مادر پدید آمده است
چه کسی می تواند جبران نگاه مهربان و لبخند و اشکِ غم و شادیِ مادر را بکند؟ نگاهی که خورشید را پس می زند و ماه را به محاق می بَرَد؟
سخن در باره روز مادر است هر کس دوست دارد در قدم های مادرش بهترین واژه ها را بریزد و بر میم مادر بوسه زند و به مناسبت روز مادر هدیه ای در خور تقدیم عزیزترین یعنی مادرش کند چه آن هایی که از نعمتِ حیات و حضور گرانبهای مادر بر خوردارند و یا آن هایی که مادرشان تن به سفر ابدی داده هر دو گروه برای هدیه ی ی درخور مادر درمانده اند
مادرعزیزم! من نیز دچار تردید شده ام ولی شنیده ام که برترین هدیه برای اموات، خیرات است امیدوارم بتوانم ذره ای از آن همه محبت و زحمت های شبانه روزیتان را جبران کرده باشم،چه می نویسم جبران زحمتِ مادر؟
در باره جبران محبت و زحمت هایی که برایم کشیده اید قلم از نوشتن بازمی ماند مادرعزیزم! چه می شد یک بار دیگر در دریای مهرت غوطه ور می شدم و بانگاه محبت آمیزت مسرور؟راستی در برابر آن همه عشقی که نثارم کردی باید چه می کردم که نفهمیدم؟
مادرم! این روزها دلم سخت هوای گفتگوی مادر و فرزندی را کرده،
در آستانه ی روز مادر!در بدر به دنبال واژه هایی می گشتم که ستایش تو را داشته باشند ولی همه را کنار زدم تا پیغام و دلتنگی های دلم را بنویسم آخر کدام واژه می تواند در خور تو باشد؟مگر آغوش گرم و ایثار مادر را می شود در قالب واژه های تکراری ریخت؟
با این حال گشتم و گشتم دریافتم مادر مادر است و دیگر هیچ...
ادامه دارد