اگر می خواهی...
آقا میرزا حسن می گوید:الهی نور به قبر عمو مشتی مرادعلی ببارد که اگر یک سال پی در پی از کلمات قصار و شعر و حکایات مرحوم بگویم شاید نصف فرمایشات ایشان را گفته باشم.
عمو مشتی مرادعلی می فرمود:چرا به جای رضای خالق در پی رضای مخلوق هستید و با ریا و برای نگاه مردم ارزش کار خیرتان را از بین می برید؟ ایشان فرمودند:
اگر می خواهی کاری که می کنی موحب رضای خالق باشد مدح و ستایش خلق را نا دیده بگیر
حضرت سعدی می فرماید:
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر، که این دام زرق نهاده است و آن دامن طمع گشاده. احمق را ستایش خوش آید چون لاشه که در کعبش دمی فربه نماید.
الا تا نشنوی مدح سخنگوی
که اندک مایه نفعی از تو دارد

که گر روزی مرادش بر نیاری
دو صد چندان عیوبت بر شمارد

منظور اینکه؛
فریب نیرنگ دشمن را نخور و از مدح و ستایش دیگران متکبر و مغرور نشو. دشمن برایت دام دورویی و نفاق گسترانیده است و چاپلوس چشم طمع به چیزی دارد. تنها انسان های احمق و ساده لوح از مدح و ستایش دیگران لذت می برند، مانند لاشه ای که برای جدا کردن پوستش در انتهای پای حیوان می دمند تا باد کند و در نتیجه می توانند راحت تر پوستش را جدا کنند.
عمو مشتی مرادعلی در ادامه فرمود:
اگر می خواهی کشاورز خوبی باشی دانه های راستی و صداقت و درستی و دوستی بکار
در انجام کار نیک به سرزنش های مردم توجه مکن و باور داشته باش روزی باران همه ی خوبی هایت را آشکار می کند و سر زنش کنندگان را رسوا و به تسلیم وا می دارد...
ادامه دارد