خیال و تَوّهُم دانایی
کسی که توهم دانایی دارد چون در عالم خیال، خودش را همه چیز دان می داند انتظار مخالفت از جانب هیچکس را ندارد به همین دلیل پر ادعا و زود رنج و بی صبر نیز هست!
آدمی که توهم دانایی دارد متکلم وحده(گوینده یکه تاز) است یعنی بیشتر می گوید و کمتر می شنود وی چنان در عالم جهل و توهم دانایی خودش گرفتار است که اگر بخواند گمان می کند بهترین صدا را دارد.
اگر می نویسد به خیال خودش نویسنده چیره دست است
متوهم دانایی همیشه من است و ما نیست!
به همین دلیل و دهها دلیل دیگر است که آدم متوهم در همه جا حضور دارد ولی تنهاست
چنین آدمی در باره هر چیز اظهار فضل می کند و نظر می دهد
نگون بخت جامعه ای که در آن دانا زبان به کام بگیرد و نادان زبان به سخن بگشاید
دشوار می توان زندگی کرد در جامعه ای که جاهلان میدان دار شوند و دانایان جز قالو سلاما نگویند
حکایت حضرت علی علیه السلام و خلیفه عباسی؛
سومین خلیفه عباسی به نام مهدی عباسی پسری داشت ابراهیم نام که با امیر مؤ منان علیه السلام کینه و عداوتِ خاصی داشت.
ابراهیم!روزی نزد مأمون هفتمین خلیفه عباسی آمد و گفت: در خواب پسر ابی طالب (علی علیه السلام) را دیدم، که با هم راه می‌رفتیم تا به پلی رسیدیم، او مرا در عبور از آن پل مقدم می‌داشت.
من به او گفتم: تو ادعا می‌کنی که امیر بر مردم هستی، ولی ما از تو به مقام امارت سزاوارتر می‌باشیم، او به من پاسخ رسا و کاملی نداد.
مأمون گفت: آن حضرت به تو چه پاسخی داد؟ گفت: چند بار به من به این نوع (سلاما سلاما) سلام کرد.
مأمون لبخند تلخی زد و گفت: سوگند به خدا علی پسر ابو طالب رساترین پاسخ را به تو داده است.
ابراهیم گفت: چطور؟ مأمون گفت: او تو را جاهل و نادانی که قابل پاسخ نیستی معرفی کرده، چرا که قرآن در وصف بندگان خاص خود می‌فرماید: (بندگان خاص خداوند رحمان آن‌ها هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می‌روند، هنگامی که جاهلان آن‌ها را مخاطب سازند، در پاسخ آن‌ها سلام گویند که نشانه بی اعتنائی همراه با بزرگواری است.
بنابراین علی علیه السلام تو را آدم جاهل معرفی کرده، از این رو که به پیروی از قرآن با جاهل سبک مغزی چون تو این گونه باید برخورد کرد...
ادامه دارد