سخن سری سقطی
سری سقطی گفت:از رمله به بیت المقدس که می رفتم گذرم بر سر زمینی پر آب وگیاه افتاد بنشستم واز آن گیاه وآب بخوردم وبنوشیدم وبه خود گفتم :که اگر یک بار طعام وشراب حلالی خورده یا نوشیده باشم همین است ناگاه شنیدم هاتفی می گوید:ای سری!مخارجی که تو راتا به این جا رسانید از کجاست؟
+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۹ ساعت ۶:۵ ب.ظ توسط قـــاسم بهمـن آبادی
|