پایان ضیافت الهی و حسرت های بر دل مانده(1)
می خواهم از دوری و هجران بنویسم
می خواهم از درد فراق بنویسم که نمی دانم آیا دگر بار به وصال خواهد انجامید یا...
می خواهم از عشق بنیوسم
از این که میان عاشق و معشوق رمزی است ...
گرچه فراق و وداع و هجرِ یار همیشه سخت و جانگداز است ولی دلنشین بودنِ ناله های عاشق در فراق معشوق را نمی شود از نظر دور داشت
دردِ فراق و هجرانِ ماه رمضان را نیز با ناله ی عاشقانه و مناجات مخلصانه می شود درمان کرد.
به پایانِ یک ماه مناجات و عبادت و بندگی نزدیک می شویم
یک ماه دلخوش بودیم به بسته شدن درهای جهنم
و در غل و زنجیر بودن شیطان
و گشایش درهای بهشت
و بهره بردن از سفره ی گسترده ی دعا
چه زود گذشتی رمضان! ماه خدا و اشک و توبه!
وداع با دعاهای ماه رمضان سنگین است به ویژه دعای لطیف و عمیق و نابِ سحر که از عمق جان مان برمی خاست و لحظه های با صفای افطار و دعاهایی که از جنس خواهش های پست و عادی دنیایی نبودند
خدایا ما دعاهایی را تکرار می کردیم که از خودت آموخته بودیم
ما ز حرص و آز خود را سوختيم
وين دعا را هم ز تو آموختيم
و اکنون در پایان ماه مبارک استجابت دعاها را از خودت می خواهیم
چون دعامان امر كردي اي عجاب
اين دعاي خويش را كن مستجاب
عفو كن زين بندگان تنپرست
عفو از درياي عفو اوليتر است
ما آدمیان در چاه ظلمتِ گناهِ کرده های خویش چنان گرفتار شده ایم که جز دعا هیچ راهِ برون رفتی نمی دانیم و نمی یابیم
پس ای بخشاینده ی مهربان!
مناجات مان را برای نزدیک تر کردنِ دل هایمان به خودت و دوری از گناه و رستن از وسوسه ی نفس و شیطان و کسب تقوا و پرهیزکاری در ماه های بعد از رمضان نیز پذیرا باش و رستگارمان فرما
گر چه شرافتِ ماه پر فضیلت و لحظه های ناب سحرِ رمضان را درک نکردیم ولی ماه خدا به ما شرافت بخشید تا درد دل ها و خواسته هایمان را به سوی آسمان روانه کنیم و از پذیرنده ی توبه بخواهیم قلم عفو بر گناهان گذشته و حال و آینده مان در کشد و از ما در گذرد و به خودمان واگذارمان نکند.
اما شوربختانه گویی عادت به حسرت خوردن داریم هرسال وقتی ماه رمضان تمام می شود حسرت شب و روزهایی را می خوریم که قدرش را قدر ندانستیم و با زهم به قراری که با خود و پروردگارمان گذاشته بودیم عمل نکردیم و...
ادامه دارد