چه زود گذشت
سال 1400 نفس زنان به پایان عمر خود نزدیک می شود
گذشته گذشته است و قابل تکرار نیست اما هرسال که می گذرد درس هایی برای سال بعد می آموزیم
سالی که گذشت شوربختانه بر چشم هایی اشک داغِ عزیز از دست رفته حلقه زد و خوشبختانه بر لب هایی هم گل خنده شکفت خدایا به خاطر همه ی گریه ها و خنده هایی که می دانیم مشیت تو نقش داشته دل های بازماندگان را تسلی ده و لبخند ها را تداوم بخش
خدایا تو را سپاس می گوییم که توفیق و قدرت اندیشیدن عطا فرمودی تا از فراز و نشیب های زندگی و گذشته مان درس بگیریم
خدایا تو را شکر می کنیم که دل مان را پذیرای بهار کردی تا از شکفتن یک گل و دیدن دوستان مان لذت وافر ببریم
خدایا ممنونیم که به ما خود اتکایی و باور به توانایی و درکِ معنای زندگی عطا فرمودی
خدایا تو را می ستاییم که در تک تک سلول هایمان عشق و امید جاری ساختی
خدایا بی کران تو را سپاس که خودت را به ما نمایاندی چون واقفیم: آن را که تویی درمان درمانده نخواهد شد،بیچارۀ عشق تو،بیچاره نخواهد شد
خدا یا خواستم بگویم دست مان را بگیر اما گویا کسی مرا نهیب زد اگر دستت نگرفته بود اکنون کجا بودی؟ پس الهی دستم را رها مکن
خدایا در سال پیشِ رو دعاها را مستجاب، دل مان را آرام ،حالمان را احسن، اخلاق مان را خوب، دردمان را درمان و مشکلات مان را آسان گردان
پروردگارا!
ثانیه ها بی امان می روند و می دَوند تا خود را به خط پایانی سال برسانند و ما همچنان حسرت گذشته و راه طی شده را می خوریم الهی نور امید را در دل و جانمان روشن گردان و به آینده امیدوارمان فرما...
ادامه دارد