شب قدر یعنی پله پله  بالا رفتن از نردبان به سوی آسمان
چه می گویم که در این شب ها ملائک از آسمان فرود می آیند پس باید بر روی زمین ماند و به جای رفتن به آسمان آسمانی شد و با آسمان یان همراه شد.
شب قدر است و هرکس به قدر قامت خود جامه دوخته و هر کس به قدر ظرف وجودی و ظرفیت خیالی اش آب برمی دارد.
شب قدر ملائک صداهایی می شنوند که ما قادر به شنیدنش نیستیم صدای شکستنِ بتِ نفس و منیت ها و خود خواهی ها،
شب قدر طنین انداز شدنِ صدای الغوث الغوث و الهی  العفو العفو در ملکوت است.
شب قدر شب مهمانی هم هست در این شب ها که ملائک فوج فوج میهمان زمینیان می شوند حرمت مهمان نیز ضرورت دارد.
نکند خدای نکرده دست های خالی را به سوی آسمان دراز کنی و نان و آب بخواهی که شرمنده فرشتگان می شوی از حضرت دوست بخواه ای خزانه داری که همه چیز در دست توست تو که می توانی انسان را به اوج عزت برسانی ما را مقدر فرما به بهترین و عالی ترین عزتی که تا کنون تجربه اش نکرده ایم.
شب قدر شب رکوع و سجود و دل کندن از تعلقات و سبکبار شدن و سبکبال پرواز کردن است.
شب قدر شب ساختن است بستگی به خواسته ی درونت دارد هرکس به قدر همت خود خانه ساخته و این که می خواهی در کجا خانه داشته باشی بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته،ما هم به کمتر از دیدار حضرت دوست راضی نمی شویم.
دعا کنیم این شب ها قدم ها و خواسته ها و هدف مان بزرک باشد حرف های بزرگ را رهاکن که از هر کوچکی چون من می توان حرف شنید...
ادامه دارد