تا قسمت 8 ماجرای جالبِ مردنِ قاسم ملا و مراسم تشییع و...را نوشتیم و اکنون ادامه ی ماجرا؛

...و چنین شد که من از دنیا رفتم و اعمالم  یکی یکی در معرض دید همگان قرار گرفت، گویی هنوز هم خود بزرگ بینی که در دنیا داشتم  در آن دنیا می خواست خودنمایی کند که با نمایش کارهایی که در دنیا انجام داده بودم به بیچارگی و بی نوایی خویش پی بردم.

گفتند:جهان آخرت همه ی اعمالی که در دنیا انجام داده ایم در معرض نمایش است؛

 نمایش اعمال، تنها به زشتی ها ختم نمی شد بلکه ریزترین عمل خوب و درستکاری هایم را نیز محاسبه کردند و نمایش دادند همانجا این سخنِ آشنا که در دنیا شنیده بودم نوازشگر گوش هایم شد؛ این روز مردم اعمال خویش را می ببینند پس هر کس به اندازه ذره ای نیکی و یا به مقدار ذره ای بدی کند آن را خواهد دید.

 دقت فراوان در نشان دادنِ اعمالم مرا به شگفتی واداشت ولی با این حال سعی در انکار آن ها داشتم  اما شاهدانی برای هر کدام از کارهای دنیایی ام  آوردند که انکار گناهانم ممکن نمی شد(به آن خواهم پرداخت)

 در این میان به نماز و روزه هایم امیدوار بودم ولی  این ها هیچ ارزش و اعتباری برایم کسب نکردند.

در دنیا که بودم  گناهانم را مخفی و به دور از دید و نگاه دیگران انجام می دادم تا از مجازات قانون و رسوایی و بی  آبرویی  در امان باشم ولی در آخرت  هیچ رازی در پرده نماند و همه ی پنهان کاری هایم حتی گناهانی را که از یاد برده بودم با ذکر شواهد به نمایش گذاشتند....

ادامه دارد