سلام و صلوات بر امام ابو الحسن على بن موسى الرضا عليه السلام(21)
بحث و مناظره امام رضا(ع)
مامون در سياست مزورانه ى خود عليه امام،توطئه هاى ديگرى نيز انديشيده بود،او كه از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى برد مى كوشيد با روبرو كردن دانشمندان با آن حضرت،و به بهانه ى بحث و مناظره ى علمى و استفاده از دانش امام ،شكستى بر آن گرامى وارد سازد تا شايد بدين وسيله از محبوبيت او در جامعه بكاهد،و در نظر مردم امام را بي مايه و بي مقدار سازد،اما اين خدعه و مكر مامون نتيجه اى جز افزايش عظمت امام و شرمسارى مامون نداشت،و آفتاب دانش الهى امام در مجالس علمى چنان مى درخشيد كه خفاش مزورى چون مامون را هر بار در آتش حسد كورتر مى ساخت.
«شيخ صدوق »فقيه و محدث بزرگوار شيعه كه پيش از هزار سال پيش مى زيسته است، مى نويسد:
«مامون از متكلمان گروههاى مختلف و گمراه افرادى را دعوت مى كرد،و حريص بر آن بود كه آنان بر امام غلبه كنند،و اين به جهت رشگ و حسدى بود كه نسبت به امام در دل داشت،اما آن حضرت با كسى به بحث ننشست جز آنكه در پايان به فضيلت امام اعتراف كرد و به استدلال امام سر فرود آورد...» «نوفلى »مى گويد:مامون عباسى به «فضل بن سهل »فرمان داد سران مذاهب گوناگون همچون «جاثليق »و«راس الجالوت »و بزرگان «صابئين »و«هربذ اكبر»و پيروان زرتشت، و«نسطاس رومى »و متكلمان را جمع كند،«فضل »ايشان را گرد آورد...
مامون به وسيله ى «ياسر»متصدى امور امام رضا عليه السلام از امام تقاضا كرد در صورت تمايل با سران مذاهب سخن بگويد،و امام پاسخ داد فردا خواهم آمد،چون ياسر بازگشت امام به من فرمود:
«اى نوفلى!تو عراقى هستى و عراقى هوشيار است،از اينكه مامون مشركان و صاحبان عقائد را گرد آورده است چه مى فهمى؟» گفتم:فدايت شوم،مى خواهد شما را بيازمايد و ميزان دانشتان را بشناسد...
فرمود:«آيا مى ترسى آنان دليل مرا باطل سازند؟» گفتم:نه به خدا سوگند،هرگز چنين بيمى ندارم،و اميد مى دارم خدا ترا بر آنان پيروز گرداند.
فرمود:«اى نوفلى!دوست دارى بدانى مامون چه وقت پشيمان مى شود؟» گفتم:آرى...
ادامه دارد