امام رضا(ع) و اقامه نماز عيد

آنگاه پاى برهنه در حاليكه شلوار و نيز دامن لباس را تا نيمه ساق پا بالا آورده بود.براه افتاد، پس از چند گام سر به سوى آسمان بلند كرد و تكبير گفت، همراهانش به تكبير او تكبير گفتند...امام به در سراى رسيد و ايستاد.

فرماندهان و سپاهيان چون امام را چنان ديدند از مركبها بر زمين جستند و پاپوشها از پاى در آوردند و پا برهنه بر خاك ايستادند.

امام بر در سراى تكبير گفت و انبوه مردم با او تكبير گفتند،صحنه چنان شور و عظمتى داشت كه گويى آسمان و زمين با او تكبير مى گويند،شهر مرو را سراسر گريه و فرياد فرا گرفت. «فضل بن سهل »چون اوضاع را چنين ديد به مامون خبر برد و گفت:اى امير! اگر«رضا»بدينگونه به مصلاى نماز برسد فتنه و آشوب مى شود و ما همه بر جان خويش بيمناكيم،به او پيام بفرست كه باز گردد.

مامون به امام پيام داد:ما شما را به زحمت انداختيم و دوست نداريم به شما زحمت و رنجى برسد،شما باز گرديد و با مردم همان كسى كه قبلا نماز مى خواند نماز را برگزار نمايد.

امام دستور داد كفش او را بياورند،و پوشيد و سوار شد و به خانه بازگشت. (51) و مردم بر نفاق و عوامفريبى مامون پى بردند و دريافتند آنچه در مورد امام ابراز مى دارد تظاهر است،و هدفى جز رسيدن به اغراض سياسى خود ندارد...

ادامه دارد