مشاهیر و  مفاخرِ زادگاهمان  بهمن آباد.

شهید دکتر شریعتی در باره علامه بهمن آبادی می نویسد:
    
 چه لذت بخش است آنچه از او (علامه بهمن آبادی) برايم حكايت مي كنند! من در اين حكايتها است كه برچشمه طبيعي بسياري از احساسهاي ريشه دار مجهولي را كه در عمق نهادم مي يابم، پيدا مي كنم و اين، معاينه اي شگفت و مكاشفه اي شورانگيز است! مثل اين است كه از من و حالات من و عواطف و خصايص روح من و از زندگي من، پيش از اين عالم، پيش از تولدم و پيش از اين حياتم، سخن مي گويند.
من هشتاد سال پيش، نيم قرن پيش از آمدنم به اين جهان، خود را در او احساس مي كنم. مسلماً من در روح او، نبض او، خون او بوده ام. در رگ هاي او جريان داشته ام، در نگاه او نشاني از من بوده است و اكنون، ممنونم كه او چنين بود و چنين كرد كه اگر به جاي پناه آوردن به يك ده (بهمن آباد)، به تهران مي رفت يا نجف و به مقامات مي رسيد و درجات، و من اكنون به جاي او، از مردي چون مرحوم حاج شيخ عبدالرحيم، يا آقا سيدابوالحسن اصفهاني يا آخوند ملا محمدكاظم خراساني (كه شاگرد حكيم بود) سخن مي گفتم كه مثلاً "سفير انگليس جلوش زانو مي زد!" هرگز اين همه غرق غرور و سرشار لذت نمي شدم. و اما جد من، او نيز بر شيوه پدر رفت. مي گويند در علم، از اجتهاد گذشته بود و من مي گويم از علم و اجتهاد گذشته بود...

ادامه دارد