سلام و صلوات بر امام ابو الحسن على بن موسى الرضا عليه السلام(13)
امام رضا(ع)در نيشابور
بانوئى كه امام عليه السلام در نيشابور به خانه ى پدر بزرگش وارد شده بود مى گويد:امام رضا عليه السلام به نيشابور آمد و در محله ى غربى در ناحيه يى كه به «لاشاباد» معروف است در منزل پدر بزرگم «پسنده »وارد شد،و پدر بزرگ من بدان جهت «پسنده »ناميده شد كه امام عليه السلام او را پسنديد و به خانه ى او آمد.
امام در گوشه يى از خانه ى ما بدست مبارك خود بادامى كاشت،و از بركت امام در ظرف يكسال درختى شد و بار آورد،مردم به بادام اين درخت شفا مى جستند و هر بيمارى از بادام اين درخت به قصد شفاء مى خورد بهبود مى يافت... «ابا صلت هروى »از ياران نزديك امام مى گويد:من همراه امام على بن موسى الرضا (ع) بودم، هنگاميكه مى خواست از نيشابور برود بر استرى خاكسترى رنگ سوار بود و«محمد بن رافع »و«احمد بن الحرث »و«يحيى بن يحيى »و«اسحق بن راهويه »و گروهى از علماء گرد امام اجتماع كرده بودند،آنان عنان استر امام را گرفتند و گفتند:تو را به حرمت پدران پاكت سوگند مى دهيم كه براى ما حديثى كه خود از پدرت شنيده باشى بگو.
امام سر از محمل بيرون آورد و فرمود:
«حدثنا ابى،العبد الصالح موسى بن جعفر قال حدثنى ابى الصادق جعفر بن محمد،قال حدثنى ابى ابو جعفر بن على باقر علوم الانبياء،قال حدثنى ابى على بن الحسين سيد العابدين،قال حدثنى ابى سيد شباب اهل الجنة الحسين،قال حدثنى ابى على بن ابى طالب عليهم السلام،قال سمعت النبى (ص) يقول سمعت جبرئيل يقول قال الله جل جلاله:انى انا الله لا اله الا انا فاعبدونى،من جاء منكم بشهادة ان لا اله الا الله بالاخلاص دخل فى حصنى و من دخل فى حصنى امن من عذابى » (پدرم،بنده ى شايسته ى خدا موسى بن جعفر برايم گفت كه پدرش جعفر بن محمد صادق از پدرش محمد بن على باقر از پدرش على بن الحسين سيد العابدين از پدرش سرور جوانان بهشت حسين،از پدرش على بن ابيطالب عليه السلام نقل كرد كه فرمود از پيامبر (ص) شنيدم كه مى فرمود فرشته ى خدا جبرئيل گفت خداى متعال فرموده است:منم خداى يكتا كه خدايى جز من نيست،مرا بپرستيد،كسى كه با اخلاص گواهى دهد كه خدايى جز«الله »نيست در قلعه ى من در آمده و كسى كه به قلعه ى من در آيد از عذاب من ايمن خواهد بود.
ادامه دارد