5 شنبه 29 شهریور و دهم محرم

مراسم روز عاشورا در زادگاهم بهمن آباد

هیئت ها در جلو هیئت ابوالفضلی با هم یکی شدند و در قالب دسته ی زنجیر زنی و سینه زنی  به سوی مزار حرکت کردیم در بین راه کسانی را می بینم که بی ریا و بدون این که بخواهند دیده شوند و  کارشان به چشم بیاید عاشقانه زحمت می کشند نعش کش ها و علمدارها و  و صدابرها یعنی آن هایی که وسائل صوتی را برای ما فراهم می کنند...

 اما در این میان بخش نوحه خوان چشمگیر و دل انگیز نیستند دلیلش هم این است که نوحه خوان ها بی آن که کسی از آن ها بخواهد و بدونِ ملاحظه،بارها و بارها نوحه  می خوانند و این یعنی خسته کردن دیگران. بدیهی است وقتی کالا فراوان و سهل الوصول شد از قیمت و ارزشش کاسته می شود البته این معضل منحصر به روز عاشورا نیست بلکه این مشکل در  شب ها و  داخل هیئت که وقت چندانی هم  نداریم وجود دارد اصرار ما بر کم و خلاصه خواندنِ نوخوان ها گاهی موجب ناراحتی آن ها می شود ولی ناگزیر به تذکر می شویم.

استقبال از هیئت های برادران مزینانی و سویزی

امسال کمی زودتر از سال قبل، برادران و خواهران مزینانی از راه رسیدند و مورد استقبال قرار گرفتند در همین حال دلتنگِ  بزرگترهایی شدم که مورد احترام بودند و هنگام استقبال و بدرقه ی هیئت ها پیشاپیش دسته  حرکت می کردند عزیزانی که با  سر افرازی زیستند و با خوشنامی از دنیا رفتند...

ادامه دارد

مانند سال های قبل نوحه خوانی بهمن ابادی ها و مزینانی ها را شاهد بودیم سپس تعزیه خوانان از دو طرف چون گذشته و باز هم  بدون هماهنگی و آمادگیِ قبلی  رو در رو چند دقیقه ای تعزیه خوانی کردند.

پس از بدرقه ی برادران مزینانی از برادران و خواهرانِ سویزی استقبال کردیم همانطور که بارها و هر سال به آن اشاره می کنم برادران سویزی نسبت به برادران مزینانی وقت بیشتری دارند از این رو نباید از مزینانی ها انتظار داشت بیش از این در کنار امام زادگان بمانند زیرا...

ادامه دارد