روز جمعه بود و روز انتظار
گو قلم را رفت از کف اختیار

یاد کرد از خفتگان در لحد
بهرشان خواند قل هوالله و احد

بعد از آن یادی نمود از زندگان
با سلام بر کودک و پیر و جوان

گفت هرکس خیر کرد از زندگی
داشت با خود شاکلیدِ بندگی

هر که راهش شد ز راه حق جدا
همره شیطان شد و خصم خدا

هر که در دنیا ببخشد مال و جان
می شود نامِ نکویش جاودان

آنچه زشت آید به نزد کردگار
احتکار است احتکار است احتکار

هر که با راه خدا پیکار کرد
خویش را در هر دو گیتی خوار کرد

آننکه مال دیگران را برد و خورد
کی ز عمر و زندگانی سود بُرد

ای که کردی احتکار مال یتیم
می خوری در آخرت آب حمیم

ننگ را با خود بری در سوی گور
مونس و یارت شوند ماران و مور

جمع خواهی کرد بهر این و آن
لعنت و نفرین فرستند وارثان

گر غنی باشی و یا باشی فقیر
می رسد از راه، منکر و نکیر

از تو می پرسند اندر آن سرا
مال خود را جمع کردی از کجا

تو که قلبی داشتی غیر سلیم
خوردی و پوشیدی از مال یتیم

با خودت بردی به عقبا نام ننگ
گو چه خواهی گفت در آن گور تنگ

چشم واقع بین تو بینا شود
دادگاه عدل و داد بر پا شود

آبروها می رود آنجا به باد
کرده و ناکرده ها آید به یاد

در قیامت محشری بر پا شود
هر ریا کارِ دو رو رسوا شود

مال مردم را نمودی احتکار
تا قیامت مونسَت شد مور و مار

فکر فردا کن که شد عمرت تمام
تاس رسوایی تو افتد ز بام

مال مردم را ز مالت کن جدا
پشت بر شیطان و رو کن بر خدا

کم بخور اما بخور مال حلال
تا نباشد عمر و مالت در زوال

لعنت خلق را بجان خود مخر
آبرویت را در آن دنیا مَبَر

نه تو خواهی برد بیش از یک کفن
و نه درویشی بماند بی کفن

هیچکس جز یک کفن با خود نبُرد
وای بر آنکس که اندوخت و نخورد

خوش به حال آن که بخشش کرد و رفت
اهل دنیا را نکوهش کرد و رفت

مال مردم خورده را با حج چکار
حق مردم را بده ای کجمدار

دور کردی خویش از رزق حلال
زندگانی ات شده رنج و ملال

گرچه چون حیوان علف ها خورده ای
لیک سود از عمر خود نا برده ای

زندگانی ات گذشت در قیل و قال
جمع کردی بهر وارث گنج و مال

هیچ بنده تا قیامت زنده نیست
جز خداوند هیچ کس پاینده نیست

یک نظر بنما به قبر و خاک گور
بین چه اشخاصی شدند اهل قبور

چند صباح دیگری از روی خاک
جای می گیریم اندر زیر خاک

می خوریم افسوس همچون رفتگان
می شویم در قبر چون بیچارگان

آنکه خوش اخلاق شد روی زمین
یا که خالی شد دلش از حقد و کین

در ترازو اجرِ او سنگین بود
جای او اعلی و علیین بود

هرکه از اخلاق نیکو دور شد
قلب او چون خانه ی زنبور شد

کاش قاسم خلق نیکو داشتی
تا به محشر رحمت او داشتی