شعری برای فرزندان
ای نور دیدگان!
که هستید عزیز و جان!
آرامش وجودم،
چشم امید و آرزویم
ای هر کدامتان ثمرِ زندگی من!
فرموده است پدر و استاد پیر ما
آن مرشدی که بود به حق رهنمای ما
هم فصل ناملایم پاییز بگذرد
هم موسم بهار طرب خیز بگذرد
گر ناملایمی به تو رو کرد از قضا
خود را مساز رنجه، که این نیز بگذرد
هر غصه ای چه دیر و یا زود می رود
شادی نبوده ماندنی، او نیز می رود
آن روزها که شِکوه نمودید ز روزگار
گفتید که روزگار بَود چرخِ کجمدار
من در جواب گفتم؛ عزیزانِ با خِرَد
لختی صبور باشید کاین نیز بگذرد
دیدید چسان گذشت؟
آن روزها گذشت و چون سَرو قامتان،
ایستاده اید مقابل من سبز و پرتوان،
مغلوب شد به لطف صبوری تان خزان.
این چرخ روزگار به چرخد به این و آن
فرزندهای خوب من!
این غصه ها و غم
مانند فصل سرد زمستان و نو بهار،
گه، آن بیاید و گه این رود کنار
ای نور دیدگان!
گفتا پدر، که با غم و با غصه ها بساز،
خود را مقابل غم و هر مشکلی مباز،
این طعم زندگی است که گاهی چنین شود
روز دگر به لطف خداوند چنان شود،
فرزندهای خوب من!
لقمان، حکیم بود و به فرزند خویش گفت:دشمن یکی زیاد و دو صد دوست کم بود.
گفتا پسر،حرام مخور، وَز زنا بترس
از ریب و رشوه گیری و روز جزا بترس
گفتا مترس ز هیچکس و از خدا بترس
ای خوب های ناز و عزیزم!
گرطاعت خدای به اخلاص و جان کنید؛
ره را به سوی دشمن و ابلیس بسته اید،
همره شوید به سیره ی پیغمبر و رسول
حرمت نهید به دخت نبی حضرت بتول
عمر هست عزیز، مباد به غفلت شود سپر
از همنشین بد بکنید تا ابد حذر
تحصیل علم کنید که برتر زعلم نیست،
علم بهترین غنیمتِ دوران زندگی است
هادی،حمید،حامد و ای دخت نازنین
هستید و بوده اید ز اصحاب قانتین
گیرید به گوش خویش، این گفته ها و پند
باشد برای تک تک تان پندها چو قند
دنیا بود سراب ولیکن هزار رنگ
خود را جدا کنید ز دنیای رنگ رنگ
خواهید اگر رضایت من با خدای خویش
در راه حق و مرز عدالت،روید پیش
دیدید چسان گذشت این روزها و سال
دیدید که عمرِ بابِ تو بگذشت به قیل و قال
سرمایه ام به سوخت و عمرم تمام شد
رسوایی ام چو تشت به بالای بام شد
شیطان کمین کرده کند زندگی خراب
هرجا که گفت آب بَود، هست آن سراب
ای نور دیدگان مبرید شِکوه نزدِ خلق
گویید حرفِ خویش به خالق نه شخصِ دلق
این عمر، همچو شب و چون روز بگذرد
چه تلخ و زهر مار و چو بهروز بگذرد
پس بهتر آن که عمرکنید صرف کار خیر
راه خدا روید عزیزان نه راه غیر
قاسم دعا کند که جوانان روزگار
با لطف حق شوند همه ی عمر رستگار