سفری دوباره به بهمن آباد (1)
امروز 4 شنبه 13 تیرماه 97 خبر در گذشت مرحومه صغرا دایی(همسر مرحوم شیخ ملاعلی) را از طریق کانال بهمن آباد خبر دریافت کردم به محض اطلاع، برنامه ریزی جهت رفتن به بهمن آباد آغاز و مقرر شد فردا راهی سفر شوم ان شاءالله.
امروز 5 شنبه 14 تیر ماه پس از ساعت 11 مشهد را به مقصد زادگاهم ترک کردم خوشبختانه این بار گویا قرار است سفرم سهل و آسان باشد،اتوبوس ساعت 12:30 دقیقه از ترمینال مشهد به سوی سبزوار آماده حرکت شد با تأخیرهایی که داشت در وقت مناسب مرا به سبزوار رساند از آن جا بی درد سر به داورزن رفتم بی درنگ زنگ زدم خودرو کرایه ای آمد و مرا به بهمن آباد رساند،روزهای هفته را از یاد برده بودم همین قدر می دانم که هرچه درِ خانه را کوبیدم کسی در برویم باز نکرد حدس زدم باید در مراسم عزا باشند راه مزار را در پیش گرفتم در سرِ راهم در بخش مربوط به شهید سیف الله،حاج آقا محسن شیخ را دیدم که در کنار خانه ی ابدی مرحومه مادرش ماتم زده بود،احوال پرسی کردیم و تسلیت گفتم با اشاره ایشان با شتاب خودم را به سرِ خاک مرحومه رقیه دختر خاله رساندم سخنرانی جناب حجتالاسلام حاج آقا ذاکری مشغول دعا کردن بودند در پایانِ سخنرانی دعوت شدیم برویم کنار قبر مرحوم حسین آقا،آنجا نیز سخنرانی و روضه ادامه یافت،در خاتمه خدمت مرحوم پدر و مادرم رسیدم عرض ادب و احترام کردم و در همان جا دیدار با دوستان تازه شد که در این میان،آقا رضا و حجت الاسلام حاج آقا ذاکری و آقا حجت الله حاج علی اکبر و آقا یوسف محمد بیشتر محل گفتگویم بودند.
بعد از زیارت و دعا برای شادیِ ارواح اهل قبور به روستا بر گشتیم یکراست به هیئت رفتیم همانجا بودیم و بودیم تا مغرب شد نماز را به جماعت خواندیم دوباره به هیئت برگشتیم جناب حجت الاسلام حاج آقا رضا ذاکری سخنرانی در خوری داشتند که از ایشان تشکر کردیم. قبل از سخنرانی و بعد از آن با ایشان و آقا رضا هم صحبت بودم،چون صحبت ها در پایان مجلس نیز ادامه یافت کمی دیر به خانه رفتم.
این هم از رویداد امروز تا فردا ان شاءالله.
ادامه دارد