به  رازِ ماندگارییِ نامِ بُردِه عَشقو اشاره کردم  و گفتم به دنبال ردِّ پاهایی هستم تا از این رهگذر خودم را به قله های سر به فلک کشیده ی عشقِ اجدادم برسانم،

 به دنبالِ  راز و رمزِ ماندگاریِ نام و راهِ و عاشقانه های گذشتگانم هستم،

 می خواهم  رمزگشایی کنم عشق ها و  شادی هایشان را،که پس از این همه سال هنوز که هنوز است نام و یادشان بر تارک عشق و عاشقان و بُرده ی عاشقو می درخشد .

و  می خواهم بدانم چرا ما به عنوان فرزندان آن ها عشق هایمان به خیلی زود پوچی می گراید و عطش و آتش عشق مان در اندک زمانی سرد و خاموش می شود؟

 البته این را می دانیم؛

عشق هایی کز پیِ رنگی بودن عشق نَبوَد عاقبت ننگی بود.

بازهم به دنبال جواب پرسش هایم و آثار بر جامانده گذشتگانم بودم.

 می خواستم بدانم  آیا تاکنون قبری را یافته اند که گواهی دهد در اوج عاشقانه های مردم زادگاهم کسانی را از میانِ خود،به عنوان ممتازان و پیش قراولان عشق، در قطعه ای به همین نام (قطعه عاشقان) به خاک سپرده باشند؟

و یا اینکه تنها  شناسنامه ی  قبرستان بهمن آباد همین قبوری است که از گذشته تا به حال رفتگانمان در آن آرام گرفته و می گیرند؟

 اینجا بود که نگاه و کلام و نظر بزرگان و بزرگترهای روستا بود که می توانست به کمک مان بیاید ولی افسوس که خیلی از عزیزانی که می توانستند پاسخ بسیاری از پرسش های ما را بدهند در زیر خاک آرمیده اند و  متأسفانه تا در کنارمان بودند قدرشان را ندانستیم حال که رفته اند سوگوارشان می شویم،

با آنکه می دانیم دریا با قطره ها و زمان و دنیا با ثانیه ها پر می شوند و ثانیه، همین لحظه ای  است که با هم و در کنار هم هستیم  ولی روزهای زندگیِ خویش را بی توجه به خود و اطرافیان و داشته هایمان می گذرانیم...

ادامه دارد