اشاره کردیم در معنای اسم ها توقف نمی کنم با این که دوست دارم بدانم عَشَقو چیست و برایم در جای خود مهم است ولی مهمتر از آن به دنبال  نگاهِ  عاشقانه ای هستم که اجدادم به زندگی و عشق داشته اند آن هم عشقی که چون آهی بر گرفته از دریای عواطف و اشکی از آسمان، بر قطعه زمین زادگاهم کویر بهمن آباد باریدن گرفته و سرزمین شوره زارِ آن دیار را به کشتزار عشق تبدیل کرده و نام برده عَشقو را مشهور و ماندگار ساخته است.

آری من به جای اندیشیدن به  معنای اسم ها، بیشتر به معنای زندگی می اندیشم.

به عبارتی  به دنبال چگونه زندگی کردنِ اجدادم هستم تا راز ماندگاریِ آن ها را درک کنم و از آن ها بپرسم چگونه  در جاده ی زندگی و عبور از پیچ ها و دره ها و تپه ها، برای حفاظت از عشق شان هرگز بخواب نرفتند و خودرو  و  قطار زندگیشان چپ نکرد و از سنگلاخ ها و دره ها و گردنه های سخت و پر خطر،آسان و بی خطر عبور کردند و وفادار به یکدیگر در کنار هم عاشقانه زیستند و عاشقانه مُردند؟

من از بهمن آباد و در باره بُرده ی عشقو و عاشقان می نویسم جایی که صدها سال پیش از این مردان و زنانی زندگی می کرده اند که با فکر نو و  با اندیشه ی ناب و  پاک و متعالی و با رویکرد و  نگاهِ مثبت به عشق،میدان و تپه و بلندی و  بهترین نقطه ی زمین را به نام عاشق ها نام گذاری کرده اند و مکانی را بر گزیده اند که به راحتی بتوانند طلوع و غروب خورشید  و ستاره های بی شمار آسمانِ کویر را به تماشا بنشینند و نگاهشان به آسمان بی انتها باشد و...به نظر شما عجیب نیست؟

مگر در گذشته  و حتی هم اکنون و به اصطلاح در عصرِ مدرن و انفجار اطلاعات، چند تا از میدان ها و تپه ها و خیابان های مشهور شهرهایمان به نام عشق و عاشقان نامگذاری شده است ؟

پس خوشا به حال اجداد من و زادگاه من!

ادامه دارد