به بهانه ی شب جمعه و یاد کردن از اموات
باز دوباره شب جمعه آمد
سَروَر روز و شب هفته آمد
باز دلم میل وطن کرده است
رخت سفر باز به تن کرده است
باز دلم رفت به سوی مزار
جای زیارت و محل دیدار
دل شده بی قرارِ یاد اموات
بهانه ای برای حمد و صلوات
باز شب جمعه و از راه دور
یاد کنیم به ساکنان قبور
یادکنیم تمام رفتگان را
سلام کنیم به خاک، خفتگان را
یاد کنیم زپاره های بدن
از شهدا و لاله های وطن
تنگ شده دلم برای وطن
عزم سفر کرده برای رفتن
دل چو رود جانب بهمن آباد
می شود از هر غم و غصه آزاد
هیچ کجا همچو وطن نباشد
عزیزتر از پاره ی تن نباشد
خاک وطن سرمه ی چشمان من
جان من و جان من و جان من
یاد کنیم ز خفتگان تهران
نور به قبرِ همه ی عزیزان
قاسم ملا یادی ز مرده ها کرد
دعای خیر برای زنده ها کرد
سَروَر روز و شب هفته آمد
باز دلم میل وطن کرده است
رخت سفر باز به تن کرده است
باز دلم رفت به سوی مزار
جای زیارت و محل دیدار
دل شده بی قرارِ یاد اموات
بهانه ای برای حمد و صلوات
باز شب جمعه و از راه دور
یاد کنیم به ساکنان قبور
یادکنیم تمام رفتگان را
سلام کنیم به خاک، خفتگان را
یاد کنیم زپاره های بدن
از شهدا و لاله های وطن
تنگ شده دلم برای وطن
عزم سفر کرده برای رفتن
دل چو رود جانب بهمن آباد
می شود از هر غم و غصه آزاد
هیچ کجا همچو وطن نباشد
عزیزتر از پاره ی تن نباشد
خاک وطن سرمه ی چشمان من
جان من و جان من و جان من
یاد کنیم ز خفتگان تهران
نور به قبرِ همه ی عزیزان
قاسم ملا یادی ز مرده ها کرد
دعای خیر برای زنده ها کرد
+ نوشته شده در جمعه ششم بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۸:۶ ق.ظ توسط قـــاسم بهمـن آبادی
|