درباره سرمشق زندگی
زندگی را که از روی دیگران بنویسیم آخرش این می شود که ناگزیریم در بلاتکلیفی روزگار بگذرانیم و برای این و آن زندگی کنیم نه خودمان،وقتی برای نوشتن زندگی راست نمی نویسیم برآیندش این می شود که نخواستیم در مرز خودمان حرکت کنیم وقتی به جای نگاه کردن به زندگی خودمان چشممان به زندگی دیگران است معلوم است که با سر،سرنگون می شویم، افتادنی که برخاستنش آسان نیست زندگی را باید از سرخط نوشت دیکته کردن و از روی این و آن نوشتن به معنای بی مقدار دانستن خود است انسان باید بداند که وی موجودی گران بهاست و هیچ کس نمی تواند بهای او را ناچیز و عزتش را بی مقدار بداند کسی نمی خواهد دچار بیماری گوناگون از جمله استرس و اضطراب شود باید آن گونه که خود می خواهد زندگی کند،این روزها هرکه را نگاه می کنی دلش برای خودش تنگ شده؟آدم ها به دنبال خود واقعی شان می گردند این همه ناسازگاری بین زنان و مردان و این همه دم زدن از طلاق عاطفی و این همه دروغ و کلاه برداشتن و کلاه گذاشتن برای این است که نخواسته اند خودشان باشند و گرفتار بلند پروازی های بیجا شده اند فروشنده به مشتری دروغ می گوید مشتری باور نمی کند فروشنده به دروغ قسم می خورد،دختر به پسر و پسر به دختر هر دو به دروغ به هم اظهار دوستی می کنند،دوست به دوستش زنگ می زند از او می پرسد کجایی؟او هم به دروغ می گوید:در سفر،میزبان به مهمان به ذروغ اصرار می کند بیشتر بمانند و مرتب می گوید:خیلی خوشحال شدیم بازم تشریف بیارید،طرف با سرعت درحال عبور است بدون توقف می گوید:بفرمایید درخدمت باشیم!مرد در خارج از خانه با دوستانش سرگرم بگو بخند است به خانه کی می آید به دروغ می گوید:در اداره بوده،زن از صبح با عصمت خانم و ظهره خانم در گشت و گزار بوده به شوهرش می گوید:پوسیدیم تو خونه پایم را بیرون نگذاشتم!یارو 20 بار رفته برای ترک اعتیاد هر 20 بار به دروغ گفته:این بار پاک پاکم!وقتی از ابتدا خشت زندگی را با کج شروع کنیم نتیجه اش این می شود که دوندگی می کنیم نه زندگی،ما می خواهیم مانند همسایه ای زندگی کنیم که او نیز خدا خدا می کند بتواند مثل ما زندگی کند دورنمای زندگی هرکس برای دیگری نکوست گرچه خودش آن را دوست نداشته باشد بیاییم انشای زندگی مان را با اندیشه ی خدادادی خودمان بنویسیم نه از روی این و آن و باور داشته باشیم که او بیش از ما غلط نویسی داردپس بهتر است خودمان باشیم.