دوست نادیده ام سلام

این را می دانم که با سبک زندگی ما آشنا نیستید و شاید تاکنون حتی یک بار هم نام مرا نشنیده باشید. اگر چنین است، بعد از باز کردنِ این نامه و خواندنِ نامِ سیاره ای به نام زمین و موجودی به نام انسان، دچار شگفتی خواهید شد. در هرحال، این نامه را برای شما دوستِ نادیده ام می نویسم که هیچ سنخّیت، آشنایی و مراوده ای با هم نداشته و نداریم. از آب و هوا و موجوداتِ زنده ی سیاره ای که در آن زندگی می کنید خبر ندارم. با این توصیف، نوشتنِ اولین نامه دشواری خاص خود را دارد که قابل تحمل است. اما از این ها گذشته، برای درک متقابل، بهتر است به رسم ادبِ ما زمینیان، ابتدا به معرفی خودم و محل اقامتم بپردازم تا إن شاءالله شما نیز چنین کنید.

دوست نادیده ام! سیاره ی زمین موجودات مختلفی  را در دل خود جای داده که آدمیان یا انسان، گل سر سبد ساکنین این سیاره هستند. البته تا  وقتی می تواند ردای برترین مخلوق را بر قامت خود اندازه کند که اعمالش برگرفته از دستورات آسمانی باشد. در غیر این صورت، از حیوان نیز پست تر می شود. این موجودات دو پا، خود را از همه افضل می دانند. از این منظر دچار خود بزرگ بینی می شوند و یک دیگر را  قبول ندارند و چون حرفِ هم را نمی فهمند، بهترین اوقاتشان را صرف جنگ و جدل های بی حاصل می کنند. لذا این موجودات دو پا، با وجود اجتماعی بودن، سخت احساس تنهایی و بی کسی و نا امنی می کنند.

برترین ساکن کره ی زمین

ما آدمیان پس از 9 ماه و ده روز در رحم مادر بودن، به سیاره ی زمین پا می گذاریم. کسانی که قبل از ما آمده اند و بزرگ تر نامیده می شوند، ورودمان را تبریک می گویند. هنوز برای خودم نامعلوم است که چرا به محض تولدمان، به جای آن که بخندیم، باید گریه کنیم و اگر خودمان گریه نکنیم اطرفیانمان که منت می نهند و آمدنمان را تسهیل می بخشند، ما را می گریانند! آن ها برای گریاندنمان دلایل خاص خودشان را دارند. شاید همین دلیل موجب شده که به جای خنداندن به گریه وادارمان کنند. هرچه هست، این سرآغازی می شود برای گریه های بعد که می گرییم و می گریانیم.

 دوست نادیده ام!

 ابتدا اجازه دهید شما را با مشخصات کره ی خاکی آشنا سازم؛ زمینی که ما در آن زندگی می کنیم 5/4 هزار میلیون سال عمر دارد. ستاره شناسان و سياره شناسان چندين تئوري درباره ی چه گونگي به وجود آمدن زمين و بقيه ی سيارات منظومه ی شمسي ارائه داده‌اند؛ ولي هنوز شك و ترديد فراواني در رابطه با مبدأ تشكيل زمين وجود دارد که چون از بحث ما خارج است از پرداختن به آن صرف نظر می کنیم. زمین از بدو تولدش تاکنون، همیشه پر بوده از انواع نعمت هایی که خالق برای بشر خلق کرده است. گوراراترین نوشیدنی که می تواند برای کودک مفید باشد شیر مادر است که آن را هم خالق قبل از آمدنمان به کره ی خاکی برایمان آماده کرده. از سیاره ی زمین برایت می گفتم، که لذیذ ترین خوردنی ها را بر روی آن و هم چنین درونش، مشاهده می کنیم؛ خاک، آب، درختان میوه دار، کوه ها، دریاها، جنگل، کویر، دشت و صحرا  و ده ها نعمت دیگر در اختیار ما گذاشته شده تا از آن ها بهره برداری کنیم و چند روزه ی عمرمان را به نیکی بگذرانیم. از همه ی این ها مهم تر، خداوند برایمان پیامبرانی از جنس خودمان به سویمان فرستاد تا راه و رسم چه گونه زیستن را به ما بیاموزند. این پیامبران در دوره های مختلف و  به اقتضای زمان، دستورات خداوند را در قالب کتاب،که آخرین آن قرآن است، برایمان گفتند. نمی خواهم دوباره سرگذشت پدر و مادرمان را که با وسوسه ی ابلیس از بهشت رانده شدند، برایتان بگویم. نمی خواهم روایت گر قصه ی پر غصه ی دوران توحش بشر باشم که پیامبرانشان را می کشتند و به آیات خداوند کفر می ورزیدند؛ بلکه می خواهم از حال فعلی ساکنان زمین برایت بنویسم. اگر یادت باشد، در آغاز این نامه به گریه ی آدمیان در بدو تولد اشاره کردم و گفتم که به هر دلیل ما را می گریانند و در ادامه ی زندگی این ما هستیم که به دلایل واهی، یک دیگر را می گریانیم. رفتار و کردار ما آدمیان با بشر اولیه نه تنها تفاوتی نکرده بلکه وحشتناک تر و بی رحمانه تر هم شده. ما شرمنده ی روی جانورانی هستیم که با وجود خصلت درندگی، حیوانیتشان بر آدمیت ما برتری دارد. در این سیاره، آدمیت در حال جان دادن است. این جا هیچ کس درد دیگری را نمی فهمد و جز به خود، به کسی نمی اندیشد. ساکنان این سیاره، با زحمت فراوان فرزندانی در دامان خودشان پرورش می دهند، با زحمت بسیار برای خود خانه می سازند؛ اما به دلیل خوی وحشی گری که دارند، خانه های یک دیگر را خراب می کنند و فرزندان یک دیگر را می کشند و نامش را پیروزی می گذارند.

دوست نادیده ام!

آیا در سیاره ی شما هم موجوداتی مثل ما آدمیان یافت می شوند که مغرور، ناشکیبا و طغیانگر باشند؟ آیا شما هم نسبت به نعمت های خدا  ناسپاسی می کنید و به حدّ و حق و حریم خود قانع نیستید؟ آیا شما هم در سیاره ای که زندگی می کنید، همنوعان خود را به ناحق می کشید؟ اگر جواب مثبت است از چه ابزاری برای کشتن دشمنانتان استفاده می کنید؟ منتظر جواب می مانم، ولی دوست ندیده ام؛ اگر می خواهید از احوالات مردم سیاره ی زمین آگاه شوید،این جا شیوه ی زندگی  فردی و اجتماعی انسان ها را به دوره ها و یا اعصار مختلف تقسیم کرده اند، بدترین عصر،نیز توحش بوده،که در آن ظلم و تعدی، نزاع، غارت اموال و ناموس، خون ریزی های بی حاصل و زورگویی زورمداران رواج داشته است.با همه ی این ها جنگ هایشان  مردانه تر از جنگ های امروزی بوده؛ زیرا ادله ای وجود دارد که در جنگ ها از ابزارهای متعارف استفاده می کرده اند، به زنان و پیرمردان و کودکان کاری نداشته اند، حیوانات، باغات و مراتع در امان بوده اند. اما اکنون و به اصطلاح در عصر تکنولوژی و در دوره ای که لباس تمدن و تجدد بر قامت خویش آراسته ایم، جنایت های آدمیان روی هر درنده ای را سفید کرده! این جا، همان طور که گفته شد، آدمیت نفس های آخر را می کشد. ما با عقل خدادادی، در جهت غیر عقلانی استفاده کرده ایم، ما به جای گفت و گو و صلح و آشتی، از تهدید و ارعاب و جنگ سخن می گوییم و دست به کشتار جمعی می زنیم. ما زنان را به اسارت می گیریم، به نام آدم و در لباس بشر اعمال ضد بشریت انجام می دهیم. مرا معذور دار، چون کارهایی می کنیم که از گفتنش شرممان می آید. دوست نادیده ام! این جا بازار تهمت، دروغ، ریا، منفعت طلبی و شهرت طلبی، همه را برای خود خواستن و دیگران را از میدان به در کردن، داغ داغ است. در کره ی خاکی و سیاره ی زمین، جنایت های گوناگونِ ضد بشر  به نام دفاع از آزادی و دفاع از حقوق بشر می شود.

دوست نادیده ام!

خبر بدی برایت دارم که می دانم با خواندنش به شدت دلگیر خواهی شد، همین موجود دو پا که سرزمین های یک دیگر را از هوا و زمین به آتش می کشند، همین موجود چند لایه و چند خط که حیوانات نیز از آسیب او در امان نیستند سال هاست فکر تسخیر دیگر سیارات را در سر دارد. تصور می کنم زمین دیگر گنجایش این همه بیدادگری را ندارد. شاید هم توسعه طلبی وی باعث شده تا دیگر کرات را نیز از آن خود کند. در هر صورت، خواستم دوستانه گفته باشم؛ مواظب گزند این موجود دو پا باشید. در پایان، از این که به جهت ملاحظات روحی شما نمی توانم به سیاره ی زمین دعوتتان کنم پوزش می خواهم. خداوند شما را از گزند آدمیان محفوظ بدارد. خدا نگهدار...