برگرفته از کشکول شیخ بهایی.
نماز ریائی : ابن طاووس از یکی از پارسایان نقل کرده نمازهای سی ساله خود را که در صف اول جماعت به جای میآوردم اعاده کردم و سبب اعاده آنها آن بود ، روزی به خاطر عذری دیر به مسجد آمده و محل خالی در صف اول نیافته که به ایستم ناچار در صف دوم اقتدا کردم در خاطرم احساس شرمندگی نموده که مردم پس از سی سال مرا در صف دوم مشاهده میکنند ، دانستم همه نمازهای سی ساله من توام با ریاکاری بوده و از اینکه مردم مرا در صف اول می دیده و مصداق سابقان در خیرات میدانسته لذت می بردم. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 13
2.دشمن : بزرگمهر حکیم گفته همه گونه دشمنان با من به دشمنی پرداختند و هیچ دشمنی را دشمن تر از نفس اماره نیافتم. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 13
3. بهلول : یکی از عُباد گفت هنگامی به زیارت اهل قبور رفتم ، بهلول را در گورستان ملاقات کردم ، پرسیدم در اینجا چه می کُنی ؟ در پاسخ گفت با مردمی مجالست میکنم که مرا آزار نمی دهند و اگر از آخرت غفلت کنم مرا به یاد آخرت می اندازند و اگر غیبت کنم از من غیبت ننمایند. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفح ه 16
4. غفلت از خدا : یکی از بزرگان گفته در شگفتم از کسی که پروردگارش را شناخته و از او به ان دازه یک چشم به هم زدن غفلت میکند. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 21
5. دل عاصی : یکی از صوفیها گفته اگر از من بپرسند چه چیزی از نظر تو شگفت آور تر است ؟ در پاسخ می گویم دل خداشناس معصیت کار. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 21
6. بیم از زنان : یکی از دانشمندان گفته من از زنان بیشتر بیمناکم تا از شیطان زیرا خدا حیله گری شیطانرا در قرآن کریم ضعیف شمرده و کید زنان را عظیم انگاشته. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 33
7. دیگری گفته خویشاوندی نیازمند به دوستی است و دوستی احتیاجی به خویشاوندی ندارد. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 44
8. نیشابوری : ذیل آیه شریفه (( الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم )) می نویسد : در بعضی از اخبار صحیحه وارد شده اعضاء و جوارح آدمی در روز قیامت علیه او شهادت می دهند در این هنگام مویی از پلک چشمش به حرکت می آید و اجازه می گیرد تا شهادت دهد حقتعالی میفرماید ای مو شهادت ده و آن چنان که باید برای بنده ام گواه باش آن مو شهادت می دهد از خوف تو گریسته گناهانش بخشیده میشود و منادی از طرف خدا ندا می دهد این آدم بر اثر شهادت مویش بخشیده شد. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 53
9. یکی از عُرفاء گفته پس از آنکه خدای متعال به پدر ما آدم (ع) فرمود : تو و همسرت در بهشت به سر برید و پدر ما مرتکب گناه واحدی شد او را از بهشت بیرون کردند ما با آن همه گناهان که پیوسته مرتکب می شویم چگونه متوقعیم ما را در بهشت پایدار بسازند. مولف گوید : همین مضمون را در کتاب سفر الحجاز به پارسی سروده ایم :
جد تو آدم بهشتش جای بود قدسیان کردند مرویرا سجود
یک گنه ناکرده گفتندش تمام مذنبی مذنب برو بیرون خرام
تو طمع داری که با چندین گناه داخل جنت شوی ای رو سیاه
کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 57
1۰. تا به جایی رسید دانش من که بدانستمی که نادانم __ کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 61
11. سعدی :
تا سگان را وجوه پیدا نیست مشفق و مهربان یکدیگرند
لقمه ای در میانشان انداز که تهیگاه یکدیگر بدرند
کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 76
12. وصیت سلیمان (ع) : از جمله وصیتها و سفارشات حضرت سلیمان بن داوود خطاب به بنی اسرائیل فرمود : در درون خود جز پاکیزه وارد مسازید و از دهان خود جز پسندیده بیرون نیاورید ، یعنی غذای حلال بخورید و سخن درست بگویید. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 78
13. نان حلال : پارسائی گفته اگر گِرده نان حلالی به دست آوردم آنرا می سوزانم سپس می کوبم و به صورت داروئی در میآورم و با آن بیماران را معالجه می کنم. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 78
14. نخستین وصال : سمنون محب گفته نخستین وصالیکه برای بنده دست می دهد که به حق اتصال پیدا می کند از خود گذشتگی است و اولین هجران از حق به خود دلبستگی است. کشکول شیخ بهایی جلد 1 صفحه 79