نصیحت پذیری یا نصیحت گریزی؟
ما ایرانی ها عموما"نصیحت گران ماهری هستیم؛از دادن پند به دیگران لذت می بریم و ناصح بودن را برای خودمان امتیاز ویژه می دانیم، از آن طرف چون موعظه پذیر نیستیم به نصایح دیگران، وقعی نمی نهیم بارها شاهد پخشِ مصاحبه هایی از به اصطلاح هنرمندانِ نسبتا" مشهور سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده ایم که با صراحت،نصیحت کردن و نصیحت شنیدن را مردود دانسته اند!!! ما به میزانی که در نصیحت کردنِ دیگران مهارت داریم از شنیدن و عمل، به نصایح دل سوزانه ی نزدیکترین افراد به خودمان، دوری می کنیم،البته باید بپذیریم که؛ راه و روشِ پند دادن را نمی دانیم آن چه برایمان مهم می نماید ، قرار گرفتن،در جایگاهِ اکابر و عقلا و بزرگانِ قوم است. می خواهیم ما را بزرگ دارند،حرفمان را بشنوند و تحسین مان کنندو الا چندان اطلاعی از آدابِ پند و اندرز دادن نداریم .هستند کسانی که؛حرف شان در خانواده خودشان،بی خریدار است ولی دربیرون،به نصیحت کردن دیگران می پردازند نصایحی که اگر نتیجه داشت این همه ناهنجاری ها،قانون شکنی ها، آلودگی محیط زیست و بد اخلاقی ها در جامعه وجود نمی داشت. وقتی راه و روش نصیحت کردن را نمی دانیم هرگونه عیبجویی را پندش می نامیم حتی قضاوت و انتقاد را پند موعظه می نامیم در صورتی که چنین نیست درهرحال ما به عنوان پدر و مادر، مربیانِ فرزندانمان هستیم وقتی مدیر خانه کوچکترین انتقادی را برنمی تابد چگونه می تواند فرزندان نصیحت پذیر و قانون مدار تربیت کند؟ جوانی که در خانواده ی نصیحت گریز رشد و نمو کرده،ولو باسواد و مدیر باشد،وقتی وارد اجتماع شد خود به تنهایی یک مدیر قانون گریز و قانون شکن است او هیچگونه نقدی را نمی پذیرد و با کوچکترین تذکری برآشفته می شود درواقع فرزندانی را به جامعه تحویل می دهیم که گرچه مدیر می شوند ولی مدیر انتقاد نا پذیر و قانون گریزند.همان طور که اشاره شد،ما بیشتر اوقات، نصیحت کردن را جاده ی یک طرفه می دانیم حتی دیده شده کسانی که خود را نصیحت دان و بی نقص می دانند در مقام عمل ناتوان بوده اند،این ها دادن پند و اندرز به دیگران را حق مسلم خودشان می دانند، گل های بی عیبی هستند که باید لطافت شان را دیگران درک کنند. خدایش بیامرزد که همیشه می فرمود: نصیحت کردن شروطی دارد؛
اول: نصیحت کننده باید از صحت و درستی آن چه می گوید آگاهی داشته باشد، تا صداقت و واقعیت را در سخن خود قوت بخشد.
دوم: لازم است که نصیحت کننده درنیت قلبی خود اخلاص داشته و خود را هرگز از دیگران بهتر نداند.
سوم: باید نصیحت کننده به صورت پنهانی ودر خفا نصیحت کرده و آشکارا و در ملأ عام شخصیت فرد را تخریب ننماید؛ چرا که گفته اند: مؤمن نصیحت میکند و عیوب را می پوشاند ، ولی منافق با سخن خود در مقابل جمع شخصیت افراد را مفتضح میکند.
چهارم : باید با مهربانی و به نرمی دیگران را نصیحت کرد.
حرف آخر این که به نظر می رسد؛اکثر افراد جامعه نصیحت گریز اند ولی همین ها نصیحت گویی و موعظه کردنِ دیگران را دوست دارند انتقاد کنندگان خوبی هستیم ولی کوچکترین تذکر را برنمی تابیم.