غم های تازه، زائیده ی دردهای کهنه
دست خودمان نیست فکرهایی بی اختیار و به صورت خودکارمی آیند و می روند هرکسی چیزی به نام دردهای کهنه دارد که فراموش کردن و دور کردن آن ها از ذهن شاید غیر ممکن باشد توصیه های رها کردن «گذشته»، نداشتن ترس از «آینده ای » که هنوز نیامده و درک کردنِ« حال»به همین منظور است اگر پیوندمان را با تلخی و حتی شادی های گذشته قطع کنیم و برای آینده ای که هنوز نیامده در خود ایجاد اضطراب نکنیم می توانیم درکِ «حال» داشته باشیم و از آن لذت ببریم به عبارتی زایش و نو آوری در ذهنمان به وجود بیاوریم دردهای کهنه با خودش،کهنه گیِ فکر می آورد و در نتیجه سّد راه پیشرفت و تعالی انسان می گردد می گویند؛ حیوانات چند قدم در این گونه موارد از انسان ها جلوترند!!! زیرا به گذشته نمی اندیشند و از این طریق،دچار افسردگی خاطر نمی شوند البته انسان در خیلی از مواقع قادر نیست دردهای کهنه،را از خود دور کند به همین علت صدمات عاطفی و احساسی فراوانی را متحمل شده است بروز افسردگی و احساس ناکامی، به لحاظ داشتن دردهای کهنه نه تنها به خودمان بلکه به زنجیره ی انسان هایی که با ما در ارتباطند آسیب می رساند.به دلیل گرایش انسان ها به دائمی ساختن احساسات قدیمی و قبلی،تقریبا" همه در میدان انرزی خود، انباشته ای ازدردهای عاطفی و قدیمی حمل می کنند این که چگونه از زنده نگهداشتن این دردها جلوگیری کنیم نیاز به مطالعه و آموزش دارد زیرا ما معمولا" ناصح خوبی برای دیگرانیم ولی برای خودمان همان نصیحت ها گویی کارساز نیست.باید بدانیم گذشته ی ما فاقد هرگونه قدرتی است زیرا نمی تواند موجب خوش بختی و بد بختی ما را فراهم کند اگر اتفاقی در فرایند زندگی ما رخ می دهد مختص حال است گذشته فقط ذهن ما مشغول و مانع پیشرفت مان می شود.
در این باره بیشتر خواهیم نوشت ان شاءالله