صدای گام هایش نوید آمدنش را می دهد از خانه تکانی و آب زدن کوچـــــه

پس کوچه هایمان معلوم است که انتظارش را می کشیم خورشید هـــــــم

سخاوتمندانه و بی منت بر زمین می تابد و زمین نیز هر بامداد با تقـــــــدیم

گل های ارغوانی و رنگارنگ، از او تشکر می کند.

از بهار می گویم که با آمدنش نوید عید یعنی بازگشت به فطرتمان را می دهد.

ندای فطرت انسان، دعوت به خوبی و پاکی و دوری از بـــــدی و پلشتی است.

بهار بی هیچ کینه ای ازخزان، با رویش جوانه ها خبر از زندگی دوباره می دهد

و برتن عریان درختان لباس سبز و شادابی می پوشاندتازندگی معنا پیدا کند.

بهار، خزان را بدون چشم داشت می بخشد؛ چون قهر، کین و نفرت را زشت

می داند. فطرت انسان نیز می گوید؛ خوب باش تا شاد باشی، ببــــــخش تا

بخشیده شوی. نمی دانم چه کسی اولین بار ایـــــــــــن سخــــن را گفته؛

ببخش نه برای آن که او شایسته ی بخشیدن است، بلکه تـو شایسته ی

 آسایش هستی .

سبز باشید