شکی نیست که انسان، بر خلاف دیگر موجودات،برای علم و دانش و کسب آن ارزش فوق العاده ای قائل است،به همین لحاظ افتادگی می آموزد چون طالب فیض است و جور استاد را به زمهر پدر می داند.او فروتنانه و با اقرار به ضعف علمی و نا آگاهی،غرور و ادعای دانایی را درهم می شکند و می پرسد، زیرا با پرسیدن، فرشته علم به انسان چهره نشان می دهد و به رویش آغوش می گشاید.حضرت رسول(ص) می فرماید: کسی که برخواری آموختن یک لحظه صبر نکند برای همیشه در خواری جهل می ماند. متأسفانه هستند کسانی که به هر علت خواری آموختن را بر نمی تابند، اینان گاهی بر عالمان نیزخرده می گیرند و مثال عالم بی عمل و زنبور بی عسل را مطرح می کنند،از طرفی اهل دانش برای ارزش علم به فرمایش حضرت رسول (ص) اشاره می کنند که آمده است: از حضرت سوال شد که یا رسول الله چه عملی فضیلتش بیشتر است؟ فرمودند: علم به خداوند سبحان (خداشناسی) سوال کنندگان گفتند منظورمان عمل است نه علم؟ حضرت مجدداً فرمودند: علم به خداوند سبحان. گفتند یا رسول الله ما از برترین عمل می پرسیم شما از علم پاسخمان می گویید. حضرت فرمودند: بدرستیکه عمل اندک ولی از روی علم و آگاهی سودمند و مفید است اما اعمال زیاد جاهلانه پوچ و بیفایده است.»

آن چه می دانیم، قاموس طبيعت و خاصيت اجتماع بشري، حركت به سوي تكامل است و زندگي هدفي شناخته شده دارد، اين كه انسان چه هدف يا اهدافي را در زندگي دنبال مي كند بستگي به نوع تفكر و تدبر او دارد، ارسطو مي گويد: شخص عاري از فضايل و كمالات، دشمن خويش و از تنهايي در وحشت است.

چون در عصر تحول و پيشرفت و تكنولوژي زندگي مي كنيم براي خوب زيستن ناگزير بايد ذهن خود را بارور سازيم و انديشه را به كار گيريم. باور کنیم دوست هر كس خرد اوست و دشمنش ناداني او، لذا هر كس دوربين تر باشد و افق ديد گسترده تري  را نظاره كند و در فعاليت هايش مقاصد عالي تر و وسيع تري در نظر بگيرد در سلسله مراتب انساني ارجمندتر است. تنها راه بقا،کسب علم، ابداع و ابتكار است و هر آدمي در هر سطحي بايد بداند تا بدود، بايد بخواند تا پرواز كند. البته آن كه نمي خواند از دويدن هم باز مي ماند، به راه رفتن مي رسد و بعد حتي به ايستادن و بعدتر شايد به نشستن ناچار شود و زندگي گياهي را تجربه كند،.انسان برای رهایی از ظلمت جهل و رسیدن به نور باید بیاموزد تا بداند.انسان فرزند همان آدم است که خداوند معلم او بوده و همه ی اسماء (علوم) را به او آموخت، برتری او بر فرشتگان و ابلیس تنها به علم اوست.اکنون آموخته هایش را از یاد برده، او نیاز به معلم دارد تا یادش بیاورد. باید فرا بگیرد فراگیری علم اختصاص به انسان امروز و فردا ندارد باید انتخابگر بود انتخابگری، گاهی یک فرصت و بزنگاه تاریخی است. اگر از دست برود یا در انتخابگری اشتباه شود، باید پیامدهای آنرا به جان خرید. هر اشتباهی، هزینه ای دارد. هر چه اشتباه بزرگتر باشد، هزینه آن نیز بیشتر است. «تجربه» گوهر و سرمایه  گرانبها و چراغ راهِ گریز از « تکرار اشتباه» است. فرموده اند: تجربه برتر از علم است،  و باید فرزند زمان خویشتن بود.

فرزند زمان خویشتن بودن، امری خردمندانه و لازمه ماندگاری حیات شخصی و اجتماعی است… و این به معنی لجاجت بی ثمر یا سر تسلیم فرود آوردن در برابر شرایط یا هر نوع تجدد و نوگرایی کورکورانه نیست،انسان سیر تعالی از بودن به شدن دارد یعنی تلاش برای پرواز از آن چه هست به سوی آنچه که باید باشد، پرواز هم آموختنی است یادمان باشد خداوندپیامبران را از جنس خودمان برگزید«قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم» ترجمه: بگو به درستی که من بشرى هستم همانند شما،

درسی که از معراج می توان آموخت:

یک معنای معراج حضرت رسول (ص) این است که انسان با شرایط و داشتن علم لدنی قابلیت اوج گرفتن رادارد او می تواند پرنده ی عرش باشد و اگر چرنده ی فرش است نخواسته نه اینکه نتوانسته،  چون خواستن توانستن است.