صدها میلیون از مردمی که روی این کره ی خاکی زندگی می کنند دچار خرافات پرستی هستند.آن ها به یک سلسله مسائل پوچ که اصلا" دارای هیچ ارزشی نمی باشند آن چنان معتقدند که گویی برای آن دلایل و براهین بی شماری دارند.

خرافات پرستی اگر چه قاعدتا" باید تنها در میان مللی که به کلی از تمدن به دور هستند رایج باشد ولی با کمال تأسف مجبوریم اعتراف کنیم که این مسئله حتی در میان مسلمانان که دراری غنی ترین تمدن بشری هستند نیز به شدت رواج دارد بطوری که بسیاری از حقایق اسلامی را در پشت پرده ی اوهام قرار داده و کار را بر کسانی که تازه می خواهند اسلام را بشناسند بسیار مشکل کرده است،چون یک شخص تازه وارد که هنوز نتوانسته است از چگونگی این دین و هدف بنیانگذارش چیزی بداند وقتی که خود را بایک سلسله حقایق توأم با خرافات،مواجه می بیند به این زودی ها نمی تواند در باره ی اصالت یا عدم اصالت این دین قضاوت نماید.

به هرحال،خرافات در میان همه ی ملت ها کم یا زیاد وجود دارد و برای آن که جامعه ای از آن رهایی یابد لازم است افراد صلاحیتدار با کوشش های پی گیر،حقایق را از خرافات تفکیک کنند تا مردم از خرافات زدگی که خود مولد بردگی های فکری هرچه بیشتر است رهایی یابند و این کار مخصوصا" برای جامعه ای همچون جامعه ی اسلامی ما که دارای آن همه حقایق گران بهاست امری بسیار ضروری است.

البته در اینجا باید به یک مسئله ی دیگر هم توجه داشت و آن این که بسیاری از اوقات،افرادی به بهانه ی مبارزه با خرافات،یک سلسله حقایق و واقعیات را که با منافع یا سلیقه ی آنان وفق نمی دهد می کوبند و این موضوع نیز نیز از نظر زیانی که به جامعه  به بار می آورد کمتر از پیروی از خرافات نیست.بلکه از جهاتی می توان گفت که زیانش از آن هم بیشتر است.حرف ما بر سر مسائل موهومی است که در اذهان مردم و طی سالیان دراز به وجود آمده است که اگر با آن ها مبارزه نشود از شناخت حقایق باز می مانیم و افراد جامعه حتی تحصلیکرده ها،به  انحطاط فرهنگی گرفتار می شوند.

در پست قبلی،استفتاء از آیت الله  خامنه ای و مکارم شیرازی را جهت رفع هر گونه ابهام و زدودن خرافات منتشر کردیم. لطفا" ملاحظه فرمایید.