اتوبوس از ایستگاه با 15 مسافر حرکت کرد.مسافران حاضر و کسانیکه در ایستگاههای بعدی سوار می شدندبا هم رفتار عجیبی داشتند،چهره های هر کدام ،عبوس و ترش بود،نه تازه وارد سلام می کرد و نه آنکه نشسته بود به احترام بزرگتر، بر می خاست،هرکس به دنبال صندلی تک نفره می گشت و سعی داشت کسی در کنارش ننشیند، اینها به کنار،پیران مثل همیشه مورد بی مهری قرار می گرفتند.شاهد بودم،آنهایی که بر صندلی تکیه زده بودند یا خود را مشغول خواندن روزنامه کرده بودند، یا بیرون را نگاه می کردند و یا چرت می زدند تا چشمشان به چشم پیر مردی که سن پدر بزرگشان را داشت نیفتد. از کجا معلوم شاید در آن سر منرو یا اتوبوس همین رفتار  را با پدر یا پدر بزرگش داشته باشند.می گویند:حرمتها درهم شکسته اعتمادها فروریخته از همه بدتر گویا دارد کم حرمتی به فرهنگ عمومی تبدیل می شود ما نیز بیکار نمی نشینیم تا می توانیم گوش جوان هایمان را پر می کنیم از گذشته های خوبی که داشته ایم. سئوال اینجاست که اگر گذشته ی خوب و فرهنگ غنی داشته ایم چرا نتوانسته ایم آن را به نسل بعدی منتقل کنیم؟از عمده‏ترين راههاى انتقال يك فرهنگ به نسلهاى آينده، رفتار پدر و مادر و مربيان است. كودكان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببينند، از آن الگو مى‏گيرند. احترام به بزرگترها و رعايت ادب و تكريم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى يابد، فرزندان ما نيز، اين فرهنگ را مى‏آموزند و با همين آداب و سنن بار مى‏آيند. كسى كه انتظار ادب و معرفت و حق‏شناسى از فرزندانش دارد، بايد همين حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا كوچكترها هم از او بياموزند.
اين يك سنت تاريخى و تأثير و تأثر از اعمال و رفتار است. هر كس چيزى را درو مى‏كند كه كشته است.

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
كاى نور چشم من، بجز از كشته، ندروى

اگر در حديث آمده كه بهترین ارث برای فرزند ادب است در اين مورد هم مصداق مى‏يابد.یعنی به بزرگانتان احترام كنيد، تا كوچكترها هم به شما احترام  کنند.

آیا از ماست که بر ماست؟