زندگی بدون گفتگو
نامزدی دوران طلایی زندگی مشترک نامیده می شود و با توجه به اینکه شدت
علاقه و صمیمیت در حد اعلای خود می باشد در واقع باید بهترین دوران جهت
ایجاد تغییراتی در روحیه و خلق وخوی و شبیه شدن باشد.تا زوجین آماده ورود
به زندگی مشترک شوند.در این دوره ارتباط نامزدها با یکدیگر بیشتر می شود
و در این ارتباط بیشتر، بایدشناخت افراد از یکدیگر عمق پیدا کند. در دوران
نامزدی، خانواده و دوستان فرد وارد رابطه می شوند.و فرد قبل از ازدواج می
تواند با آنها آشنا شود.شناخت شبکه ی ارتباطی نامزد، شناخت خانواده ی
همدیگر و شناخت دوستان و بیرون رفتن و گفتگو کردن این فرصت را فراهم
می کندتا زوجین بتوانند شناخت های قبلی خود را بازنگری کنند و بتوانند
آینده ی خود را تا حدودی ببینند و برای زندگی مشترک آماده شوند.
اما اینچنین نیست. زیرا عدم صداقت گفتاری طرفین و پنهان کاری و ترس
از گذشته ای که داشته اند روند زندگی را با مشکل مواجه می کند و
بن بستی برای گفتگو می شود.
آیا تا کنون فکر کرده اید که چرا ادبیات گفتگوی زوج های جوان خیلی زود
با چرخش بسیار منفی تغییر می کند ؟ درست حدس زدید تا وقتی آن زوج
در مسیر زندگی قرار نگرفته اند علاوه بر پنهان کاری سلیقه و روحیات و
همچنین بروز ندادن خلق و خوی واقعی شان از واژگان طلایی و غلط
انداز نیز استفاده می کنند و در واقع آن دو با وجود باهم بودن دوره ی
بی هم بودن و بدون شناخت از یکدگر را طی کرده اند.
پس از شروع زندگی و عدم لزوم پنهان کاری ،آنچه در مسیر زندگی
قربانی می شود گفتگو ست.
در دوره نامزدی گفتگو در قالب ادب و احترام متقابل انجام می گیرد.
و به وفور از کلمه ی عزیزم ،دوستت دارم استفاده می شود ولی
به محض قرار گرفتن در مسیر زندگی ادبیاتی بکار برده می شود
که تصورش را هم غیر ممکن می نماید و در واقع زندگی ساخته نشده
خراب می شود و بدتر از آن وقتی چرخه ی زندگی را خراب می کنیم دست
به تعمیر آنچه را خود خرابش کرده ایم نمی زنیم از آن به بعد رفته رفته روند
زندگی بدون گفتگو شکل جدیدی پیدا می کنه، آن وقت گفتگوها جای خود
را به مجادله، پر گویی،زشت گویی و داد و فریاد می دهد چرا که نخستین
شرط اصلی گفتگو که رعایت ادب و حفظ احترام مخاطب است را نادیده
گرفته ایم.
آیا دوره ی نامزدی می تواند دوره ی شناخت از همدیگر باشد؟
چرا در گذشته زندگی زناشویی پایدار بوده و اکنون اینطور نیست؟