جکایت خوبان
هنگام نماز نزدیک شده بود.امام علی (ع) با اسبی به سوی مسجد کوفه روانه شدو هنگامی که به کنار مسجد رسید،اسب خود را به دست کسی سپردتا در مسجد،نماز جماعت را اقامه نموده،برگردد،ولی چون از نماز فارغ شد و از مسجد بیرون آمد،اسب خویش را دید که بدون دهنه می باشد.متوجه شد مردی که اسب را به او سپرده بود،دهنه را دزدیده و اسب را رها نموده و رفته است.
حضرت فرمود:من قصد داشتم مبلغی پول در عوض نگهداری اسب به او بدهم،اما او شتاب کرد و این وجه را از راه حرام بدست آورد و خویش را از روزی حلال محروم ساخت.در قیامت،هم مسئول وجه حرامی است که بدست آورده و هم باید حساب روزی حلالی که خداوند مقرر نموده بود تا امروز بدستش برسد،پس دهد.بعد حضرت وجهی را دادند تا از بازار دهنه ای خریداری کنند اتفاقا" چون دهنه را آوردند،دید همان دهنه ی دزدیده شده است.
حضرت فروشنده را احضار کرد و معلوم شد که شخصی یهودی است.وی عرض کرد:من امروز آن را از دست شخصی ناشناس خریده ام.
حضرت فرمود:باید نزد قاضی برای فصل اختلاف برویم.چون نزد قاضی حاضرشدند و دعوای خود را طرح نمودند،قاضی عرض کرد:ید(دردست داشتن) دلیل بر ملکیت است.بنا بر این،دهنه مال یهودی است و شما بایدشاهد اقامه کنید.
حضرت فرمود:من شاهدی ندارم.
قاضی عرض کرد:پس حق گرفتن وجه دهنه را از یهودی ندارید.حضرت صرف نظرکرد و بر گشت،یهودی به دنبال ایشان آمد و اظهار اسلام کرد و عرضه داشت:دینی که در مرافعه،رئیس مذهب را با یک بیگانه ی از دین،به یک چشم نگاه می کند و حکم می نماید،این دین به حق است،و باید ان را با آغوش باز پذیرفت.
شرح ابن ابی الحدید،ج۳ص ۱۶۰