چرا نگرش جوانان نسبت به ازدواج تغییر کرده است؟
مگرنه اینکه ازدواج تلاشی دوطرفه برای رسیدن به یک هدف مقدس است تادونفر درکنار یکدیگر بنای زیبایی بنام زندگی را بسازند؟ پس چرا برای استحکام این بنا ازمصالح غیر استاندارد استفاده می کنیم؟شاید حق با شما باشد چون من هم اگر به جای شما بودم می خواستم بدانم مصالحی که می تواند پایه های زندگی را مستحکم سازد کدام است به نظر من مصالح اصلی( چون از مصالح فرعی فراوانی می توان نام برد) بنای زندگی زیبا عبارت است از !-عقل ۲-حیا ۳دین ۴-جمال وزیبایی ۵- سن و سال ۶- کفویت جنسی ۷- تحصیلات ۶-هم ترازی اقتصادی ۹- هم ترازی فرهنگی ۱۰-هم ترازی طبقاتی۱۱- اصالت خانوادگی.اکنون که مصالح اصلی این بنا راشناختیم وحساسیت آنرا درک کردیم باید بدانیم که تنها دانستن نام مصالح کافی نیست بلکه برای به کاربردن هریک ازمواد مذکور نیاز به آموزش داردکه به آن آیین همسر گزینی و همسرداری گفته میشود که متاسفانه درکشور ما هنوز که هنوز است آموزشهای قبل از ازدواج را بد می دانند آن چه درحال حاضر دربین خانواده هامرسوم ومقبو ل می باشد وجنبه چشم وهم چشمی هم به خود گرفته، انواع کلاس های آموزش دوره کودکی می باشد که اغلب انها برای رفع کمودهایی است که والدین درخوداحساس می کنند. به نظر من تا برای آموزش مهارت زندگی که ازهمسرگزینی تا همسرداری راشامل می شود فرهنگ سازی صورت نگیرد رواج ازدواج گریزی جوانان وهمسرگریزی متاءهلان همچنان ادامه خواهدداشت علاوه برآنکه دختران وپسران خود تن به ازدواج نمی دهند، متاءهلان نیز به آنان توصیه می کنند تا مجردهاخودراگرفتار نکنند . مهریه های بسیار بالا که به گفته کارشناسان درپنج سال اخیر به سه برابر افزایش یافته است چه مفهومی را دنبال می کند ؟آیا احساس نا امنی درزندگی مشترک مهمترین انگیزه روانی اجتماعی افزایش مهریه نیست؟ با صراحت درروزنامه های کثیر الانتشارمی نویسند درحال حاضر ۲۵۰۰ زندانی مهریه درزندانها ی کشور داریم که نسبت به سال گذشته افزایش ۲۵ درصدی داشته اند وبلا فاصله میگویند شرط اصلی برای انتخاب همسر باید صداقت باشد.واقعا" عروس خانم نمی داند که شوهر آینده اش اگر (زبانم لال) هزارسال هم عمر کند قادر به پرداخت نصف مهریه تعیین شده نیست؟پس صداقت نمی تواند در زندگی ای که ازبتدا بادروغ شروع شده است تاثیر داشته باشد.به نظر من تاکید بعضی از کارشناسان هم مبنی بر داشتن صداقت درشروع و ادامه زندگی بی مورد است زیرا عدالت است که می تواند ستون خیمه زندگی باشد که دراین مقال نمی گنجد ،به همین علت صداقت را با همه خوبی هایش در گروه مواد و مصالح اصلی بنای زیبای زندگی نیاوردیم اگرچه بی صداقتی هم مشکلات خودراداردو خلا آن میتواند زندگی را متزلزل کند.باهمه اینها همان طور که اشاره شد دانستن نام چند مصالح ومواد برای بنای یک خانه کافی نیست وگفتیم باید مهارت و به کار بردن مواد و مصالح برای پایه ریزی بنای مستحکم زندگی بگونه ای باشد تا بدون اضطراب ودلواپسی درزیر سقفی که با شناخت کامل بناکرده ایم زندگی مشترکمان را آغاز ودرمسیر وجاده عشق حرکت کنیم ناگفته نماند که حرکت در جاده عشق نیز چندان راحت نیست وگاها" دشوار وحتی سخت میباشدوچه بسا تورا ازادامه راه منصرف کند یا مانده و وامانده شوی وناچار باخودت می خوانی که :
بهار بود وتو بودی وعشق بود وامید بهار رفت و تو رفتی وهر چه بود گذشت
چون او از عشق فقط اسمش را شنیده بود شاید هم نمیدانست از کسی که هیچ آشنایی به علایم وتابلو های جاده زندگی ندارد و گواهینامه قبولی مهارت زندگی مشترک را دریافت نکرده است جز تصادفات مکرر وسرانجام سقوط ونابودی چه انتظاری می توان داشت؟ واصولا" کسی که امروز هیچ آشنایی و مهارتی با تابلوها و علایم زندگی ندارد چگونه می تواند مربی و تربیت کننده فرزندان فردا ی خود باشد ؟ باهمه اینها اگر می خواهیم پسران ودختران جوان از ازدواج فرار نکنند باید مهریه ها وجهیزیه ها را متعادل کرد و مسو لین هم باید اولویت را به اشتغال جوانان بدهند جوانان چه دختر وچه پسر بدون توجه به نگاههاوحرفهای دیگران زندگی ساده ای را آغاز واز شرط وشروط مهریه های تصاعدی وجهیزیه زیاد که هیچ حا صلی جز گرفتاری طرفین ندارد اجتناب کنند.